بانک جهانی در گزارشی تحت عنوان «فقر و توزیع رفاه» به بررسی وضعیت فقر و درآمد ایرانیان از سال 2011 تا سال 2020 پرداخته است. بر اساس این گزارش، خانوارهای ایرانی بر اساس سطح درآمد به 5 گروه (چندک) تقسیم شدهاند. هر یک از این گروهها شامل 20 درصد از جمعیت است و از کمترین درآمد به بالاترین درآمد ردیف شده است. بر این اساس، گروه اول شامل 20 درصد فقیر و گروه آخر شامل 20 درصد ثروتمند است.
طبق یافتههای بانک جهانی، بخشی از منبع درآمدی خانوارها از محل انواع یارانهها تأمین میشود. این یارانهها متشکل از «یارانههای یکباره، کمکهزینه و دریافتی از خیریهها»، «مستمری» و «یارانه نقدی معمولی» است. به این یارانهها اصطلاحا «پرداخت انتقالی» نیز گفته میشود.
مشاهدات بانک جهانی حاکی از آن است که در سال 2011 «یارانههای نقدی معمولی» بیشترین سهم را از یارانههای پرداخت شده به 20 درصد فقیر جامعه داشته است. هر چه به سمت چندک پنجم نزدیکتر شویم، سهم مستمری افزایش مییابد. در سال 2020 این نسبت در چندکهای فقیر بیشتر دستخوش تغییر شده است.
این گزارش، ترکیب شغلی 20 درصد فقیر و 20 درصد ثروتمند را نیز در سال 2020 مورد بررسی قرار داده است. بر اساس این بررسی، بیش از یکپنجم از 20 درصد ثروتمند جامعه در بخش دولتی، آموزشی و بهداشتی مشغول به کار بودهاند در حالی که کمتر از دو درصد از 20 درصد فقیر جامعه سرپرستی شاغل در این بخش داشتهاند.
دادههای بانک جهانی نشان میدهد که نرخ فقر ایرانیان از 20 درصد در سال 2011 به 28.1 درصد در سال 2020 افزایش یافته است. همچنین طبق این آمار، 40 درصد از ایرانیان در معرض فقیرشدن قرار دارند. به عقیده این نهاد، فاصله زمانی بین سالهای 2011 و 2020 دهه از دست رفته اقتصاد ایران است که در آن رشد اقتصادی پایین را همراه با افزایش تورم تجربه کرده است.
در این سالها به طور متوسط سرانه تولید ناخالص داخلی 0.6 درصد کاهش یافته است. علت اصلی این کاهش نیز نوسانات درآمدهای نفتی بوده است. با این که دولت ایران تلاش کرده تا منابع درآمدی مالیاتی خود را تقویت کند اما به عقیده بانک جهانی همچنان وابسته به نفت است. همین مسئله باعث شده تا همزمان با کاهش قیمت نفت، کسری هزینه و درآمد برای دولت ایجاد شود و برای جبران آن به ابزارهای دیگر متوصل شود. نتیجه رفاهی این کاهش رشد و افزایش تورم، با کاهش قدرت خرید همراه شده است.
در بخشی از گزارش بانک جهانی به ترکیب پرداختهای انتقالی خانوارهای ایرانی پرداخته شده است. پرداختهای انتقالی همان یارانهها هستند. خانوارهای ایرانی در این بررسی بر اساس سطح درآمد به 5 گروه (چندک) تقسیم شدهاند. هر یک از این گروهها شامل 20 درصد از جمعیت است و از کمترین درآمد به بالاترین درآمد ردیف شده است. بر این اساس، گروه اول شامل 20 درصد فقیر و گروه آخر شامل 20 درصد ثروتمند است.
طبق یافتههای بانک جهانی، بخشی از منبع درآمدی خانوارها از محل انواع یارانهها تأمین میشود. این یارانهها متشکل از «یارانههای یکباره، کمکهزینه و دریافتی از خیریهها»، «مستمری» و «یارانه نقدی معمولی» است. منظور از یارانههای یکباره، کمکهایی است که برای یک مرتبه توسط نهادهای دولتی، خصوصی یا مردم عادی به فقرا پرداخت میشود.
طبق دادههای بانک جهانی، بنظر میرسد در سال 2011 به میزان 30 درصد از پرداختهای انتقالی به 20 درصد فقیر جامعه از طریق «یارانههای نقدی معمولی» تامین شده و تنها 5 درصد آن را مستمری تشکیل داده است. هر چه به سمت چندکهای ثروتمند نزدیک میشویم، این ترکیب به نفع مستمری تغییر میکند. برای مثال، 27 درصد از پرداختهای انتقالی ثروتمندترین گروه جامعه را مستمری تشکیل میدهد.
حال اگر به همین موضوع در سال 2020 نگاه کنیم متوجه میشویم که نسبتها تغییر کرده است. به بیان دقیقتر، در این سال تنها 7 درصد از پرداختهای انتقالی 20 درصد فقیر جامعه را یارانه نقدی معمولی تشکیل داده و سهم خیریهها و کمکهزینهها بیشتر شده است. با این حال، همچنان در چندکهای ثروتمند بالاترین سهم پرداختها به مستمری تعلق دارد.
تحلیل بانک جهانی از این مشاهده این است که خانوارهای ثروتمندتر بیشتر به مستمری که با افزایش قیمتها تعدیل میشود، متکی هستند. این در حالی است که خانوارهای فقیر بیشتر وابسته به یارانههای نقدی معمولی هستند که بر اثر تورم آب میرود. بنظر میرسد سهم بالای یارانههای نقدی معمولی از پرداختهای انتقالی چندک اول در سال 2011 احتمالا متاثر از باارزشبودن یارانه نقدی در این سال باشد. طی 10 سال گذشته و به دلیل وقوع تورمهای پیدرپی، ارزش این یارانهها کاهش یافته و سهم آنها از پرداخت انتقالی فقرا نزولی شده است.
در بخش دیگر گزارش بانک جهانی، یک دستهبندی از خانوارها در سال 2020 بر اساس شغلی که سرپرست خانوار دارد، ارائه شده است. طبق این آمار، 38 درصد از ثروتمندترین گروه جامعه در بخش خدمات، 12 درصد در بخش دولتی و 10 درصد در بخش سلامت و آموزش مشغول به کار هستند. تنها 9 درصد از این خانوارها سرپرستی دارند که در بخش ساخت و ساز فعالیت میکند.
این در حالی است که کمتر از 3 درصد از 20 درصد فقیر جامعه سرپرستی شاغل در بخش دولتی یا سلامت و آموزش دارد و در مقابل 31 درصد از آنها در بخش ساخت و ساز فعالیت میکنند؛ بخشی که به گفته بانک جهانی افزایشی در درآمد حقیقی آنها در یک دهه گذشته ایجاد نشده است. همچنین، نرخ بیکاری در خانوارهای 20 درصد فقیر بالاتر از 20 درصد ثروتمند است.
طبق مطالعات بانک جهانی، زمانی که یک گشایش اقتصادی در سالهای 2014 و 2017 اتفاق افتاد، وضعیت خانوارهای نزدیک به خط فقر که در بخش کشاورزی و خدمات کار میکردند اندکی بهبود یافت اما این بهبود در دوره بعد و زمانی که دوباره اقتصاد به سمت رکود رفت، حذف شد.