به گزارش ایران اکونومیست، رسانه آمریکایی حال و هوای جلسات میان مقامهای آمریکایی و اوکراینی درباره ضدحمله را اینگونه روایت میکند: «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا در اوایل ضدحمله اوکراین با لحنی کلافه و تا حدی مستأصل از «اولکسی رزنیکوف» همتای اوکراینی خود که آن وقت هنوز در دولت کییف حضور داشت، انتقاد کرد که چرا با استفاده از تجهیزات ارسالی غرب از جمله خودروهای مینکوب، پیشروی خود را در ضد حمله تسریع نمیکند. رزنیکوف هم در پاسخ گفت که در نبود برتری هوایی، این خودروهای زرهی توسط بالگردهای روسیه نابود میشوند و اوکراینیها جز رها کردن این تجهیزات و پیشروی با پای پیاده، راهی ندارند.
این نشست که کمتر از ۲ هفته بعد از آغاز ضدحمله اوکراین در ماه ژوئن برگزار شد، نشان میدهد چطور این کارزار که با هزاران امید از سوی غرب به راه افتاده بود، در نهایت نتوانست به اهداف خود دست یابد و حال با نزدیک شدن زمستان و یخ زدن زمین، مقامات اوکراین و واشنگتن اذعان میکنند که ضدحمله متوقف شده است.
در گزارش واشنگتنپست، عوامل کلیدی شکلدهنده ضدحمله اوکراین و نتایج اولیه آن، چنین هستند:
واشنگتنپست در ادامه مینویسد: غرب سال ۲۰۲۳ را با اتحاد حداکثری آغاز کرد و «ولودیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین که شاهد اعتمادبهنفس بالای نیروهایش بود، وعده داد که امسال، سال پیروزی است اما حالا، در آخرین ماه از این سال، وضعیت نامشخصتر از همیشه است. روحیه نیروهای اوکراین رو به زوال بوده و توجه جامعه جهانی به جنگ غزه معطوف شده است. حتی حامیان اوکراین نیز نسبت به تداوم حمایت خود مردد شدهاند.
زلنسکی اخیراً در گفتوگو با آسوشیتدپرس اعتراف کرد: «توقع نتایج سریعتری را داشتیم. از این منظر متاسفانه به اهداف مطلوب خود دست نیافتیم و این یک حقیقت است». با این وضع، احتمال پیروزی اوکراین از همیشه کمتر است و گزینه محتمل آن است که این جنگ در صورت ادامه یافتن، سالها طول کشیده و تخریب فراوانی به بار بیاورد.
گرچه زلنسکی اصرار دارد که اوکراین تمامی مناطقی را که از آغاز جنگ و در ۲۰۱۴ به روسیه واگذار کرده، پس میگیرد اما یک مقام امنیتی انگلیسی میگوید: این اگر هم ممکن باشد، سالها طول میکشد و خونهای زیادی ریخته خواهد شد. اصلاً اوکراین از منظر قدرت اقتصادی، تعداد نیروها و حمایت غرب، تواناییاش را دارد؟
در ماههای نخست سال میلادی جاری مقامات آمریکا، انگلیس و اوکراین هشت رزمایش تئوریک و آزمایشی در آلمان برگزار کرده و با استفاده از پیشرفتهترین نرمافزارهای روز، تمامی سناریوهای ممکن برای ضدحمله تابستانه اوکراین را آزمایش کردند.
در تمامی ادوار این رزمایشها که هر یک چندین روز به طول انجامید، شرکتکنندگان یا نقش نیروهای روسیه را بازی کردند که اطلاعات نظامی آن را از نهادهای اطلاعاتی غرب و اوکراین به دست آورده بودند، یا نقش اوکراین را ایفا کردند؛ با در نظر گرفتن این حقیقت که کییف با محدودیتهای شدیدی در تسلیحات و تعداد نیروها مواجه است.
اوکراینیها امیدوار بودند که بتوانند در ضدحمله سال جاری، پیروزی نسبی خود در پاییز سال گذشته را تکرار کنند؛ زمانی که نیروهای اوکراینی بخشهایی از منطقه خارکیف در شمالشرقی و شهر خرسون در جنوب را در کمال ناباوری اوکراین و حامیان غربیاش، بازپس گرفتند.
اما پس از بررسی و تحلیل خروجیهای مختلف و سنجش عوامل گوناگون ضدحمله توسط مقامات غربی در آلمان، به اوکرین توصیه شد که تمام تمرکز خود را روی یک هدف راهبردی متمرکز کند؛ یعنی حملهای گسترده به مناطقی از دریای آزوف و از بین بردن راه ارتباط زمینی میان شبهجزیره کریمه با سرزمین اصلی روسیه.
آمریکاییها در این جلسات مکرراً به مقامات اوکراینی گفتند: میدانیم که واقعاً میخواهید ضدحمله را در چند جبهه اداره کنید؛ اما این ممکن نیست!
با این وجود، در نهایت تصمیمگیری به دست زلنسکی و فرماندهان ارشد ارتش اوکراین بود و آمریکا هم این را میدانست. این در حالی است که بر اساس نتایج بررسیهای انجامشده در آلمان، اگر اوکراین تمام تمرکز خود را روی کریمه متمرکز میکرد، میتوانست در خوشبینانهترین حالت ظرف ۶۰ تا ۹۰ روز به هدف خود دست یابد، اما در این راه ۳۰ تا ۴۰ درصد از قدرت انسانی و تسلیحاتی خود را از دست میداد.
کییف اما باور داشت که واقعیت صحنه با آزمون و خطاهای رایانهای غربیها متفاوت است. اوکراینیها درگیر نوعی از جنگ بودند که هیچ یک از کشورهای ناتو تا امروز آن را تجربه نکرده است: کانالهای دوران جنگ جهانی اول در کنار حضور دائمی پهپادها و دیگر ابزارهای نوین؛ خصوصاً اینکه اوکراین از برتری هوایی نیروهای ناتو بهرهمند نبود.
موضع نهایی اوکراین نسبت به این طرحریزیهای غرب را میتوان از اظهارات یک مقام ارشد نظامی اوکراین در این باره تشخیص داد که گفت: همه این شیوهها، میتوانید اینها را دور بیندازید! چون اینها امروزه کاربردی ندارند!
آمریکاییها از پافشاری اوکراین برای حفظ باخموت کلافه بودند؛ منطقهای که کییف ماهها نیروهایش را در آن نگه داشت و در نهایت در ماه مه وادار به تسلیمش به روسیه شد. با وجود استیصال مقامات آمریکا، زلنسکی نیروهای حاضر در اطراف شهر باخموت را از نیروهای اختصاصیافته به جبهه جنوبی هم بیشتر کرد و بسیاری از کارکشتهترین نظامیان ارتش خود را هم در باخموت مستقر کرد.
زلنسکی استدلال میکرد که در صورت سقوط باخموت، راه روسها در تصرف کامل دونتسک هموار شده و روحیه نظامیان اوکراین نیز آسیب شدیدی خواهد دید. یک مقام ارشد اوکراینی گفت: به آمریکاییها گفتیم که اگر به جای ژنرالهای ما بودید، میفهمیدید که اگر ما باخموت را به منطقه درگیری بدل نکنیم، روسها این کار را میکنند.
از سوی دیگر، یک مقام ارشد انگلیسی اظهار کرد که اوکراین میخواست طول ۶۰۰ مایلی خط مقدم را به مشکلی برای روسیه بدل کند؛ زیرا روسها با این مناطق از منظر جغرافیایی آشنا نبوده و با چالشهای تدارکاتی مواجه شده بودند.
آمریکاییها در نهایت دست از مخالفت با خواستههای اوکراین برداشته و اظهار کردند: آنها این منطقه و روسها را (بهتر) میشناسند؛ این که جنگ ما نیست! باید با این حقیقت کنار بیاییم.
در سوم فوریه ۲۰۲۳ مقاماتی از جمله مشاور امنیت ملی آمریکا، نمایندگان سازمان سیا و سران وزرای خارجه، دفاع و بازرگانی در کاخ سفید تشکیل جلسه دادند تا بر سر پیشنهاد خود به «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا به اتفاق نظر برسند.
آنها با ۲ پرسش اساسی مواجه بودند: نخست اینکه آیا آمریکا میتواند تسلیحاتی که اوکراین برای پیشروی در استحکامات دفاعی روسیه نیاز دارد را در اختیارش قرار دهد؟ پرسش دیگر این بود که اگر چنین شود، آیا اوکراین اساساً توان انجام این عملیات را دارد یا خیر؟
حاضران در این نشست به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است اوکراین به اهداف خود در ضدحمله دست یابد، باید تغییرات اساسی در سازوکار نظامیاش ایجاد کند. نیروهای این کشور ماهیت عمدتاً دفاعی داشته و برای اجرای عملیات تهاجمی آماده نبودند.
در اوایل سال میلادی جاری دولت بایدن متعهد شد که ۱۴ تانک چلنجر را به اوکراین ارسال کند. کمی بعد واشنگتن اعلام کرد که تانک «آبرامز ام۱» را به کییف میفرستد که متعاقباً آلمان و دیگر کشورهای ناتو نیز وعده ارسال تانکهای لئوپارد را مطرح کردند.
مشکل اصلی بر سر تامین گلولههای توپ مورد نیاز اوکراین بود. آمریکا تخمین زده بود که کییف ماهانه به ۹۰ هزار گلوله توپ نیاز دارد؛ اما ظرفیت تولید کارخانههای تسلیحاتی ایالات متحده تقریباً یکدهم این میزان بود.
از آنجا که غرب فرصت و ظرفیت تولید این گلولههای توپ را نداشت، آمریکا از کره جنوبی خواست تا گلولههای توپ آمریکایی خود را در اختیار اوکراین قرار دهد؛ اما به دلیل مغایرت این امر با قانون اساسی کره جنوبی، این اقدام به صورت غیرمستقیم انجام شد.
علاوه بر این، گزینه ارسال مهمات خوشهای به اوکراین مطرح شد؛ بمبهایی که سالها بود در انبارهای تسلیحاتی آمریکا خاک میخوردند اما از آنجا که ارسال این تسلیحات ممنوعه به وجهه آمریکا در انظار بینالمللی آسیب شدیدی وارد میکرد، این گزینه موقتاً کنار گذاشته شد؛ هر چند که چند ماه بعد واشنگتن با ارسال این مهمات به اوکراین موافقت کرد.
حال که مسئله تامین تجهیزات و مهمات موردنیاز کییف برای ضدحمله برطرف شده بود، مشاوران بایدن در کاخ سفید باید به پرسش دوم پاسخ میدادند: اینکه کییف اساساً توان پیروزی را دارد یا خیر.
زلنسکی در نخستین سالگرد جنگ اوکراین در فوریه گفته بود که ۲۰۲۳ سال پیروزی خواهد بود و مقامات اطلاعاتی دولت او مدعی شده بودند که اوکراینیها به زودی میتوانند برای تعطیلات به شبهجزیره کریمه بروند!
اما نهادهای اطلاعاتی آمریکایی آنقدرها هم خوشبین نبوده و با تخمینهای پنتاگون و کاخ سفید مخالفت کردند. آنها اظهار کردند که احتمال پیروزی کییف در ضدحمله تنها ۵۰ درصد است اما وزارت دفاع ایالات متحده اشتباهات این نهادهای اطلاعاتی در روزهای نخست جنگ اوکراین را به آنها گوشزد کردند که پیشبینی کرده بودند اوکراین ظرف مدت چند روز به دست روسیه خواهد افتاد.
مقامات دفاعی آمریکا این هشدارها را نادیده گرفته و گفتند که نهادهای اطلاعاتی همواره آیه یأس میخوانند؛ گویی که «خوشبینی در ذاتشان نیست» و آنها ترجیح میدهند روی شکستها شرطبندی کنند.
۲ هفته پس از آنکه حاضران در نشست مذکور در کاخ سفید، پیشنهاد خود را به بایدن ارسال کردند، یک سند فوقمحرمانه اطلاعاتی نشان داد که با توجه به موانع پیشآمده در بسیج نیروها، تامین مهمات و تامین تجهیزات مورد نیاز کییف، احتمالاً دستاوردهای اوکراین در ضدحمله بسیار کمتر از پیشبینیها خواهد بود.
در نهایت، سران آمریکا چنین استدلال کردند که نهادهای اطلاعاتی در بررسیهای بدبینانه خود، تاثیر سلاحهای ارسالی غرب به اوکراین و «عزم اوکراینیها برای پیروزی» را لحاظ نکردهاند!
یک مقام اطلاعاتی غربی در واکنش به این ایده گفت: یکشبه که نمیشود از ارتش میراث شوروی به ارتش ۲۰۲۳ آمریکا تغییر پیدا کرد! احمقانه است که اوکراین انتظار داشته باشد تنها با دریافت تسلیحات جدید، نحوه جنگیدن ارتش این کشور تغییر کند!
واشنگتن اصرار داشت که ضدحمله زودتر شروع شود. گرچه آستین از مزایای تمرین بیشتر نظامیان اوکراینی مطلع بود، اما در آن روزها در مصاحبهای گفت: در شرایط ایدهآل انسان مدام میگوید که ۶ ماه دیگر تمرین میکنم تا از پیروزیام مطمئن باشم؛ اما اوکراینیها حق انتخاب نداشتند.
در ماه مارس، چند ماهی میشد که روسیه مشغول تقویت استحکامات دفاعی خود بوده و با دوراندیشی و آگاهی قبلی از قصد اوکراین برای اجرای ضدحمله، تونلها و موانع متعددی بر سر راه سربازان اوکراینی قرار داده بود. پوتین که از نتیجه عملیاتهای روسیه در منطقه خارکیف و خرسون در پاییز ۲۰۲۲ ناراضی بود، فرمانده ارتش خود در جنگ با اوکراین را تغییر داده و بیش از آنکه به فکر پیشروی در خاک اوکراین باشد، بر حفر تونلهای پیچیده متمرکز شد.
تونلهای پیچیده تنها بخشی از تمهیدات دفاعی روسیه برای جلوگیری از پیشروی اوکراینیها بودند. روسها میدانهای مین گسترده، هرمهای بتنی و گودالهای ضدتانک فراوانی را بر سر راه نظامیان اوکراین قرار دادند. حتی اگر سربازان اوکراین موفق به پاکسازی یک میدان مین میشدند، روسها با استفاده از فناوری مینگذاری راکتی، رشتههای آنها را پنبه میکردند؛ فناوری که از راه دور مینها را از طریق راکت پرتاب کرده و بر سطح گستردهای جاسازی میکند.
«کنستانتین یفریموف» افسر سابق ارتش روسیه که حالا به غرب گریخته، گفت که روسها شاید در برخی حوزههای تسلیحاتی کمبودهایی داشته باشند، اما «به معنای واقعی کلمه در مین غوطهور هستند! هم مینها ضدتانک و هم مینهای ضدنفر».
ارزیابیهای واشنگتن نشان میداد که روسها در ماههای پیش از ضدحمله نیروی کافی برای حفاظت از تمامی مناطق خط مقدم را نداشتند، اما اگر کرملین فرصت پیدا میکرد، میتوانست در کمتر از یک سال تجدید قوا کند.
در ماه آوریل، «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو در سفری اعلامنشده به کییف رفته و با زلنسکی دیدار کرد. او در این دیدار پرسشهایی درباره وضعیت تجهیز و آموزش نظامیان اوکراین پرسید که قرار بود تا پایان ماه آوریل، به اتمام برسد اما زلنسکی اعلام کرد که تا آخر ماه، تنها ۸۰ تا ۸۵ درصد از نیروهای اوکراین برای ضدحمله آماده خواهند بود؛ در حالی که مقامات غرب تخمین میزدند کییف تا آن زمان آمادگی ۱۰۰ درصدی برای اجرای ضدحمله داشته باشد.
زلنسکی همچنین به استولتنبرگ گفت که اوکراین باید نظامیان خود را در جبهه شرقی تقویت کند تا روسها نتوانند جلوی پیشروی اوکراین در جبهه جنوب را بگیرند؛ امری که به گفته زلنسکی دو تیپ نظامی مضاعف میطلبید.
کییف همچنان راضی نبود. رئیسجمهور اوکراین به دبیرکل ناتو گفت که کشورش برای پیروزی در ضدحمله باز هم به سلاحها و تجهیزات بیشتری نیاز دارد. احتمالاً به همین دلیل است در ماه می، انگلیس از ارسال موشکهای دوربرد «سایه طوفان» به اوکراین خبر داد. اما اوکراین باز هم ضدحمله را شروع نکرد و گلایه داشت که آمریکا انتظار دارند نظامیان اوکراینی بدون برخورداری از برتری هوایی تن به آغاز ضدحمله دهند؛ در حالی که هیچ یک از کشورهای ناتو حاضر نیست به این سبک بجنگد.
جنگندههای «میگ-۲۹» اوکراین میتوانند جنگندههای دشمن را از فاصله ۴۰ مایلی تشخیص داده و از ۲۰ مایلی هدف قرار دهند. در حالی که جنگندههای «سوخو-۳۵» روسیه پرندههای متخاصم را از ۹۰ مایلی تشخیص داده و از ۷۵ مایلی هدف میگیرند. این یعنی قبل از آنکه جنگنده اوکراینی حتی متوجه حضور جنگنده روسی در آسمان شود، هدف اصابت موشکهای جنگنده روس قرار میگیرد.
آمریکا اما از ۲ منظر با ارسال جنگنده به اوکراین مشکل داشت. نخست اینکه این جنگندههای ۶۰ میلیون دلاری بخش بزرگی از بودجهای که واشنگتن به اوکراین اختصاص داده را مصرف میکند؛ بودجهای که میتواند برای تعداد بیشتری از خودروهای زرهی، سامانههای پدافند هوایی و مهمات صرف شود.
از سوی دیگر، پنتاگون استدلال میکرد که حتی اگر چند خلبان اوکراینی دوره آموزشی سهماهه کار با اف-۱۶ را بگذرانند، در نخستین روز پرواز خود در آسمان توسط پدافند روسیه هدف گرفته شده و سرنگون میشوند؛ زیرا پدافند هوایی که روسیه در داخل اوکراین مستقر کرده بسیار قدرتمند است.
با این وجود، بایدن در نهایت در ماه می اعلام کرد که اجازه فروش اف-۱۶ به اوکراین را صادر کرده است؛ اما دوره آموزشی خلبانهای اوکراینی دستکم یک سال طول میکشد و این یعنی کییف در ضدحمله از قدرت هوایی برخوردار نبود.
در ماه می، نگرانی دولت بایدن و بسیاری از حامیان غربی اوکراین از تاخیر پیشآمده در آغاز ضدحمله افزایش یافته بود. بر اساس برنامه قبلی، کییف باید ضدحمله را آغاز میکرد؛ زیرا ارزیابیهای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نشان میداد که روسها از عملکرد نهچندان مطلوب خود در خارکیف و خرسون سرخورده شده و انگیزه آنها برای جنگیدن پایین آمده است. همچنین واشنگتن تخمین میزد که روسیه از کمبود نسبی توان دفاعی و نیروی نظامی رنج میبرد.
اما با گذر زمان، ارزیابیها تغییر کرد و ارتش روسیه جانی دوباره گرفت. آمریکا تاکید داشت که اوکراین باید پیش از تجدید قوای روسیه، ضدحمله را آغاز کند اما کییف دائماً روز حمله را به تعویق میانداخت. یک مقام ارشد دولت آمریکا در این باره گفت که کییف ابتدا گفت در آوریل ضدحمله آغاز میشود، اما سپس آن را به ماه می به تعویق انداخت اما ژوئن فرا رسید و هنوز ضدحمله آغاز نشده بود.
آمریکا شاهد این بود که ارتش روسیه از تاخیر پیشآمده نهایت استفاده را برده و در آوریل و می میدانهای مین خود را به میزان چشمگیری گسترش داد؛ اقدامی که به اذعان مقامات آمریکایی، پیشروی اوکراین را با مشکلات مضاعفی مواجه میساخت.
از سوی دیگر، اوکراین مقادیر زیادی از گلولههای توپی که آمریکا برای استفاده در ضدحمله برایش فراهم کرده بود را در نبرد خود بر سر باخموت مصرف میکرد و این نگرانی واشنگتن را به دنبال داشت.
اوکراین که در جلسات رزمایش تئوریک در آلمان برای آغاز ضدحمله بسیار مشتاق به نظر میرسید، اکنون مردد شده بود. یک مقام ارشد آمریکایی در اینباره گفت: گویی تغییری در ذهنهایشان به وجود آمد. وقتی به روز برنامهریزیشده برای ضدحمله نزدیک شدیم، ناگهان با خود گفتند که بیایید از اول همه چیز را برای چندمین بار بررسی کرده و مطمئن شویم!
اما کییف روایت متفاوتی از این تأخیر دارد. اوکراینیها میگفتند که بسیاری از تجهیزات ارسالی غرب یا دیر به دست اوکراینیها میرسید و یا ایراد داشته و آماده بهکارگیری نبود. یک مقام ارشد سابق اوکراین گفت: «بله، قرار بود در ماه مه ضدحمله را آغاز کنیم؛ اما اتفاقات زیادی افتاد. بسیاری از سلاحهایی که الان به دستمان میرسد، پارسال به دردمان میخورد». او مدعی شد که اوکراین در آن روزها تنها ۱۵ درصد از تجهیزات لازم برای آغاز ضدحمله را دریافت کرده بود؛ از جمله تجهیزات خنثیسازی مین از راه دور (MCLC).
با این وضعیت، آمریکاییها دائماً به مقامات اوکراین «غر میزدند» که چرا ضدحمله را شروع نمیکند یا نیروهای زیادی را به نبرد باخموت اختصاص داده است.
آمریکا ناکافی بودن تسلیحات ارسالی به اوکراین را شدیداً رد میکند. مقامات آمریکایی گفتند شاید خواستههای اوکراین بیش از اینها بوده باشد اما در آن زمان که قرار بود ضدحمله آغاز شود، اوکراین دهها فروند MCLC، بیش از ۴۰ خودروی مینکوب و بیش از ۸۰ هزار نارنجک دودزا در اختیار داشت. اوکراین خواستار دریافت ۱۰۰۰ فروند خودرو زرهی شده بود اما آمریکا مدعی است که در نهایت ۱۵۰۰ فروند به این کشور ارسال کرد.
آمریکا مدعی است که اوکراین هرچه برای ضدحمله نیاز داشت، دریافت کرد اما در بسیاری موارد این تجهیزات و تسلیحات را در انبارها نگاه داشت و یا به دیگر یگانهایی که در ضدحمله حضور نداشتند، اختصاص داد.
واشنگتن در نهایت پس از انجام بررسیهای لازم، مدعی شد که اوکراینیها در نگهداری و کار با تجهیزات دریافتی از غرب مشکل دارند. پنتاگون به این نتیجه رسید که باید نحوه نگهداری و رسیدگی به تسلیحات و تجهیزات غربی را به نظامیان اوکراین آموزش دهد.
شرایط جوی
از سوی دیگر، آبوهوا هم به ضرر اوکراین عمل میکرد. باران بهاری سنگین که هر ساله بخشهای زیادی از اوکراین را غیرقابل تردد میکند، امسال دیرتر آغاز شده و گویی قصد بند آمدن نداشت. اوکراینیها که از جنس خاک مناطق جنوبی خود باخبر بودند، با نوعی عدم قطعیت مضاعف درباره امکان پیشروی در گلولای جبهه جنوب مواجه شدند.
با اتمام ماه می و فرا رسیدن نخستین روز ژوئن، نگرانی و استیصال فرماندهی اروپایی ایالات متحده و پنتاگون شدیداً افزایش یافته بود. آنها با خود میگفتند که شاید اوکراینیها از تلفات احتمالی ترسیدهاند یا شاید اختلافات سیاسی در این کشور موجب تاخیر ضدحمله شده است. یکی دیگر از فرضیههای موجود، بروز مشکلاتی در زنجیره تصمیمگیری اوکراین بود.
در نهایت در اوایل ژوئن ضدحمله آغاز شد. برخی یگانهای اوکراین دستاوردهایی کسب کرده و روستاهای زاپوریژیا را آزاد کردند اما در دیگر نقاط، حتی تسلیحات و آموزشهای غربی هم به کار نیروهای اوکراینی نیامد.
از همان نخستین دقایق آغاز ضدحمله، اوکراینیها زیر باران خمپارههای روسیه قرار گرفته و شاهد نابودی خودروهای زرهی فرانسوی خود بودند. از سوی دیگر، توپخانه اوکراین آنچنان که باید به کمک نظامیان این کشور نیامد. در یک مورد، از ۳۵ سرباز یکی از یگانهای اوکراینی، ۳۰ نفر کشته، مجروح یا اسیر شدند. این کشور در همان روزهای نخست ضدحمله ۲۰ فروند خودروی زرهی «بردلی» و ۶ تانک آلمانی «لئوپارد» را از دست داد.
این تلفات در همان روزهای نخست ضدحمله، فرماندهان ارتش اوکراین را با پرسشی مواجه کرد که هنوز برای مطرح شدن آماده نبودند: آیا این استراتژی از ابتدا محکوم به شکست بود؟