به گزارش ایران اکونومیست، این روزنامه نوشت، استاندارد اول وضعیت بیسابقهای است که حماس و پشت سر آن حزبالله موفق شدند در مرزهای نوار غزه و مرزهای شمالی ایجاد کنند. پس از عملیات «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر و به تبع آن ناامنی در اراضی اشغالی، حدود ۱۲۰ هزار صهیونیست محل سکونت خود را در غرب «النقب» و در منطقه شمال ترک کردند. آنها هفتههاست که آواره هستند و تردید است که هدف «نابودی» حماس عملی باشد. در مقابل، شاید حزبالله به معادله حمله متقابل در منطقه شمال و نفوذ به داخل اراضی اشغالی ادامه بدهد و همه اینها بدین معناست که هرچه جنگ طولانی شود شهروندان صهیونیست بیشتری آواره خواهند شد.
استاندارد دوم، وارد کردن خسارت سنگین به سیاست عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با جهان عرب مخصوصا عربستان است زیرا تلآویو در آستانه امضای توافق تاریخی بین آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی بود که حماس مساله فلسطین را به مرکز دستورکار منطقه و جهان بازگرداند. هرچه رژیم صهیونیستی به جنگ وحشیانه خود علیه نوار غزه ادامه دهد فشار بر جهان عرب «میانهرو» برای اتخاذ موضع قاطع علیه این رژیم بیشتر خواهد شد موضعی که عقبگرد نخواهد داشت. صحبت از خسارات عظیم تجاری - اقتصادی است که رژیم در پی آن است و با کمک عربستان و متحدانش در منطقه و جهان دنبال مشروعیت منطقهای است.
استاندارد سوم موضوع اسرای صهیونیستی است. معامله تبادل اسرا که اجرایی شد نشان از درماندگی رژیم صهیونیستی برای امتیازدهی به حماس و قبول شروط تا جایی است که منافعش به خطر نیفتد. میتوان دید که فشار داخل رژیم صهیونیستی پس از اجرای این معامله تبادل اسرا بیشتر خواهد شد تا مراحل دیگری از تبادل اسرا در مقابل آتشبس موقت طولانیتر و آزادی زندانیان فلسطینی انجام شود. حال اگر رژیم صهیونیستی تمدید آتشبس را نپذیرد مجبور خواهد بود وارد عملیاتهایی شود که بسیار بعید است به آزادی اسرای صهیونیستی زنده ختم شود موضوعی که تنش زیادی در جامعه صهیونیستی ایجاد خواهد کرد.
سناریوی به ظاهر مثبت میگوید، رژیم صهیونیستی، حماس و سیطره آن را ظرف چند ماه شکست خواهد داد، اما در این صورت، مسؤولیت تداوم کنترل نوار غزه و ساکنان آن برعهده رژیم صهیونیستی خواهد بود. این پرسش مطرح است که آیا این حمله به برقراری امنیت منجر خواهد شد یا یک وضعیت دائم از درگیری و خسارت را برجای خواهد گذاشت.
بنابراین، زمانش رسیده که تلآویو اذعان کند در این جنگ پیروز نخواهد شد و تعداد حملات وحشیانه به نوار غزه و ساکنان آن اهمیت چندانی ندارد. حقیقت تلخ این است که حماس و پشت سر آن حزبالله، رژیم صهیونیستی را به جنگی کشیدهاند که با ابتکارعمل حمله از سوی آن دو و با شکست مفتضح رژیم صهیونیستی شروع شد. این عملیات نظامی هرگز وضعیت سیاسی که رژیم صهیونیستی خود را در آن میبیند، تغییر نمیدهد.
در نتیجه راهحل این است که رژیم صهیونیستی آتشبس کرده، همه اسرای صهیونیستی را آزاد و در سریعترین زمان ممکن مسؤولان این شکست را مجازات کند. سپس به تشکیل کشور فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه در ازای آتشبس طولانی مدت تقریبا ۱۵ ساله متعهد شود و تلاش کند این تعهد را اجرایی کند. جهان عرب میانهرو و تشکیلات خودگردان فلسطین هم از این پیشنهاد حمایت خواهند کرد و حماس چارهای جز پیوستن به این ابتکارعمل نخواهد داشت کما اینکه رهبران حماس قبلا چنین طرح مشابهی را پیشنهاد کرده بودند. وقتش است که رژیم صهیونیستی سیاستی را در پیش بگیرد که نشان میدهد ملت فلسطین نادیده گرفته نشدهاند و راه زندگی امن به رسمیت شناختن حقوق و مطالبات مشروع آنها در داشتن استقلال است.