به گزارش ایران اکونومیست، بحران غزه اختلافات داخلی میان اصولگرایان و آنها را که سوپرانقلابی خوانده میشوند از کف اقیانوس اختلافاتشان به روی آب آورده است. اختلاف میان آنها که جنگ میخواهند و آنها که به دنبال فرونشاندن آتشی هستند که میتواند پای ایران رابه جنگی با پایان نامعلوم بکشاند. این اختلاف درتمام سالهای گذشته هم وجود داشته است؛ اما نه صرفا میان اصولگرایان. درتمام سالهایی که مذاکرات بر سر رسیدن به یک توافق برسر پرونده هستهای ایران درحال انجام بود، همواره مذاکرهکنندگان و دولتهایی که به دنبال برقراری آرامش و رفع اختلافات بودند به سازشکاری متهم بودند و طرفی که حریف جنگ میطلبید، خود را حق مینامید.
حالا اما دست روزگار بخشی از همان افرادی را که مخالف برجام و توافق بودند و بارها به قضاوت توافق هستهای نشسته بودند، درطرف دیگر میز مذاکرات نشانده است. حالا روزگار آنقدر عجیب شده که همان مخالفان دیروزی برجام و مذاکره، مدعیان دفاع از ارزشها را بهخاطر بیتوجهی به ماهیت سیاست خارجی و دیپلماسی نقد میکنند. حالا دیگر یک طرف این جدال لفظی جریان اصولگرا و طرف دیگر آن اصلاحطلبان و اعتدالیون نیستند. اینبار جریان اصولگرایی در میانه صلح و جنگ دوپاره شده است. درهمین راستا روز سهشنبه علیرضا پناهیان در برنامه «سمت خدا» در صداوسیما، با بیان اینکه سازشکارها همیشه دلایل به ظاهر منطقی دارند، حرفهای درشتی برای شما به نفع صلح دارند، نه حرفهای درست گفت: یکی از دلایل جنگ، این است که به منافع امت اسلامی حمله شود، خب دقیقا چه زمان؟ ما چقدر صبر کنیم؟ حمله پیشدستانه داشته باشیم یا نه؟
علیرضا پناهیان در بخشی دیگر از سخنانش که انتخاب آنها را منتشر کرده است، میگوید: در مقابل تشخیص اینکه چه زمانی باید جنگ کرد و چه زمانی باید صلح کرد، یک جریانی وجود دارد که همیشه طرف صلح را میگیرد، همیشه طرف سلامت و عافیت را میگیرد؛ به این جریان، جریان «سازشکار» میگوییم. او با بیان اینکه درباره اینکه الان زمان مقاومت و جنگ است، جریان سازشکار هیچوقت نمیگذارد به نتیجه برسید، گفت: میگوید بچهها و خانوادهها دارند کشته میشوند، چرا باید صدمه بخوریم؟ حالا که میشود کار را با مذاکره حل کرد. سخنانی از این دست و جنس البته پاسخ تلویحی علی باقریکنی، مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی ایران را درپی داشته است. او که روز سهشنبه در جمع دانشجویان دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه حضور یافته بود، با اشاره به اینکه برخی جریانهایی که دغدغه انقلاب و ایران را ندارند، تلاش میکنند تا ناسازگاری میان کارآمدی سیاست خارجی با پایبندی به ارزشها را القا کنند، تصریح کرد: دیپلماسی بدون توجه به اصول و ارزشها، حرکت در خلأ و تحرک بدون هدف است و اتفاقا پایبندی به ارزشها است که جهت درست دیپلماسی را تعیین میکند.
معاون سیاسی وزارت امور خارجه افزود: پایبندی به ارزشها نهتنها هیچ مانعی برای تحرک و پویایی دیپلماسی و توسعه روابط خارجی ایجاد نکرده و نمیکند، بلکه ظرفیت و توان دیپلماسی را افزایش میدهد و تحرک آن را موثرتر میکند. او همچنین با اشاره به ویژگیهای دیپلمات تراز اظهار کرد: هنر دیپلمات حرفهای آن است که همه توان و ظرفیت خود را برای تامین منافع ملی در عرصه خارجی بهکار گیرد؛ اما انحراف از این مسیر و تلاش درجهت استفاده از ظرفیت سیاست خارجی در بازیهای سیاسی داخلی، جفا به منافع ملی و بازی در مسیر تحقق اهداف بیگانگان است. او شاید در پاسخ تلویحی به جریان طرفدار ورود ایران به جنگ تاکید کرد، گذر زمان دوراندیشی ایران در موضوع فلسطین را ثابت کرد.
این اولینبار نیست که علی باقری در مقام پاسخ به منتقدان گفتوگو و دیپلماسی برآمده است. او که دوسالی است راهش را به سبب ورودش به دولت و تغییر دیدگاههایش درقبال گفتوگوهای برجامی و لزوم دیپلماسی از مخالفان داخلی مذاکره جدا کرده است، پیش از این هم روز20شهریورماه با حضور در گردهمایی سراسری اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان در اردوگاه شهید باهنر تهران، درسخنانی انتقادی خطاب به آنها که به گفتهاش «با پوشش دفاع از ارزشها تلاش میکنند تا مذاکره را ماهیتا ضد ارزش جلوه دهند» گفته بود: «آنها عملا میخواهند دست نظام برای تامین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.» معاون سیاسی وزارت امور خارجه با اشاره به حساسیت امر سیاست خارجی در سامانه حکمرانی همچنین تاکید کرده بود که «سیاست خارجی عرصه احساس نیست، بلکه میدان باورها، عقلانیت و هوشمندی است.»
در کنار این سخنان که درنقطه مقابل جنگ و ایجاد بحران قرار دارد، تیم دستگاه دیپلماسی ایران این روزها سفرها و رایزنیهای گستردهای را در دستور کار خود قرار داده است. سفرهای حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به آمریکا و کشورهای دیگر و رای به قطعنامه پیشنهادی کشورهای عربی درباره توقف جنایتهای رژیم صهیونیستی از جمله این تحرکات است. همزمان سفرعلی باقری، دربحبوحه بحران غزه به ژنو را نیز میتوان تلاشی برای نشان دادن تمایل ایران بر ادامه مذاکرات برجامی باغرب توصیف کرد؛ آن هم در شرایطی که ادعاهای مطرحشده درباره نقش ایران در عملیات طوفانالاقصی میتواند تاثیرات منفی بر هرگونه مذاکراتی در آینده در حوزه تحریمها و مساله هستهای برجای بگذارد. سخنان و تلاشهایی که به نظر میرسد مطلوب جریان مقابل نیست.
هشدارهای معنادار
همین فشارهای داخلی به حاکمیت ازسوی برخی جریانها برای کشاندن پای ایران به جنگ غزه، هشدارها وانذارهای این روزهای محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه سابق کشور و حسن روحانی، رئیس جمهور سابق را درباره تلاشها برای کشاندن کشور به جنگ را معنادار میکند. ظریف چهار روز پیش درگروه تلگرامی گفت و شنود به صراحت ورود ایران و حزبالله به جنگ را آرزوی اسرائیل بیان کرد و دراین راستا از تلاش بیوقفه طیفی برای وارد کردن ایران به جنگ، ازجمله نوشتن نامه به رهبری و تحلیلهای آنچنانی؛ با وجود سخنان رهبری پرده برداشت.
روحانی هم دراین مدت دوبار درباره قرارگرفتن کشوردرجنگ هشدار داده و با بیان اینکه روزها و هفتهها و ماههای آینده برای ایران و کل منطقه بسیار سرنوشتساز است و باید هوشیار باشیم تا سایه جنگ بهطور کامل از کشور دور شود، او به صراحت تاکید کرده است: «در همه مقاطع گذشته با هماهنگی با رهبر معظم انقلاب و تدبیر و تصمیم ایشان، سایه جنگ از ایران دور شد؛ همانطور که ایشان پس از جنگ اوکراین در یک سخنرانی، پای ایران را از مهلکه کنار کشیدند.» با تمام این هشدارها درباره نزدیک بودن شبح جنگ به کشور، به نظرمیرسد صدای جنگ برای جریانی خوشآهنگ است.
آنقدر خوشآهنگ که حتی با وجود شرایط حاضر استیضاح حسین امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه را به سبب آنچه «انفعال دستگاه دیپلماسی در مقابل مقامات عربستان و موضوع جنگ غزه» عنوان میکنند در دستور کار قرارخود قرار داده است. هرچند این خبر در این دو روز از سوی برخی از نمایندگان مجلس ازجمله ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به این دلیل که فضای بینالمللی و داخلی برای استیضاح وزیر امور خارجه مناسب نیست، تکذیب شده است؛ اما به نظر میرسد سرانجام درپیش گرفتن دیپلماسی وسیاستهای گریز از بحران از نگاه برخی راندهشدن از دایره حاکمیت است.
منبع: دنیای اقتصاد