به گزارش ایران اکونومیست، شهریار شمالی در یادداشتی با عنوان «معادله جدید در خیزش گروههای مقاومت فلسطین» نوشت: واکاوی تحولات میدانی نبرد در غزه، حاکی از توانایی مقاومت فلسطین، رهبری و رزمندگان آن برای اقداماتی مفصل و مدبرانه و با بهرهگیری از یک الگوی منسجم و هوشمندانه نظامی- امنیتی که شامل طیف وسیعی از عملیات فرماندهی، کنترل و خنثی کردن تاکتیکهای رژیم اشغالگر با هدف شوک به ذهنیت نظامیان اسرائیلی در خصوص برتری نظامی آنها است. این درگیری ها به خوبی نشان می دهد جبهه مقاومت فلسطین در نوار غزه، به نسبت گذشته تفاوتهای برجستهای به لحاظ لجستیک، نظم، قدرت و اقتدار، توان نظامی، برخورداری از طرح و نقشه عملی و اجرایی و در نهایت مراعات نکات ایمنی، امنیتی و حفاظتی را تجربه کرده است.
امروزه جبهه مقاومت به مثابه نیرویی بی بدیل و با تجربه ای ۷۵ ساله در مقابله با تجاوز، اشغالگری و زورگویی رژیم صیونیستی، از جایگاه ویژهای در منطقه و در مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی برخوردار گردیده است. علی رغم اینکه گروه های مقاومت فلسطین طی دهه های اخیر و به ویژه پس از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، تجارب جدیدی را به لحاظ سیاسی و نظامی از سر گذرانده و مولفههای شاخه نظامی آن همواره برجسته بوده است، اما با این حال تنها در طول درگیری اخیر بود که گروه های مقاومت به صورت جدی ضربه مهلکی به پیکره رژیم صهیونیستی وارد کردند.
نکته جالب توجه در این معادله جدید این بود که برخلاف درگیریهای قبلی، در این نبرد گروههای کوچک مقاومت هم حداکثر توان خود را به میدان آورده و به صورت مستمر به همراه حماس و جهاد اسلامی در مقابل رژیم اشغالگر صهیونیستی صفآرایی کردند. در حقیقت این معادله جدید ناشی از سرایت عمقی مقاومت به بدنه اجتماع و یا به تعبیر بهتر اجتماعی شدن مقاومت بود که باعث شد تا گروههای متعدد در داخل سرزمینهای اشغالی با تکیه بر تجربه چندین ساله و با استمداد از سابقه خود در جنگهای پارتیزانی و استفاده از تاریخ فراز و فرودها و نقصانهای مقاومتی و تهاجمی، با افزایش میزان تابآوری خود در جنگهای متمادی، تنها راه رهایی از اشغال، تحقیر و تجاوز به حقوق مردم فلسطین را مقاومت یک صدا دانسته و با این تفکر، مقاومت را تنها محدود به گروه حماس ننموده و هستههای کوچکتر مقاومت را تشکیل دادند.
در این میان، تعدد گروههای کوچک و ایجاد شاخه های مختلف مقاومت سبب گردید که تمرکز رژیم بر گروههای مقاومت بزرگی همانند حماس کمتر شود و متعاقب آن فشار وارده توسط رژیم صهیونیستی علیه مقاومت به سطوح گسترده و وسیعتری تقسیم شود که نهایتا تاکنون منجر به تضعیف نیروی متجاوز صهیونیستی شده و نتایج بسیار شگرفی را در جنگ اخیر برای مردم غزه به ارمغان آورده است.
خوشبختانه در نتیجه مقاومت گروه های فلسطینی امروزه شاهد آن هستیم که دیگر ترور، ربایش و حذف یک فرد و یا یک گروه، در بدنه مقاومت خللی در پیشبرد اهداف بزرگ این گروه نداشته و اهداف رژیم اسرائیل در نابودی مقاومت فلسطین نیاز به از بین بردن تفکر عظیم مقاومت دارد که عملاً غیر ممکن بوده و دور از دسترس به نظر میرسد. علیرغم فشارها، کشتار بیرحمانه کودکان و زنان بیدفاع و جنایاتی که در جهت نسلکشی هدفدار همچون حمله به مدارس و بیمارستانها توسط رژیم صهیونیستی صورت میپذیرد، با این حال مردم غزه همچنان بر ادامه حمایت از مقاومت ابرام و پافشاری کرده و تنها مسیر آزادی قدس و فلسطین را تقابل با این رژیم منحوس میبینند.
شکی نیست که درگیری های جاری در غزه، با وجود جنایات وحشیانه اسرائیل علیه غیرنظامیان اعم از کودکان، زنان، سالمندان و افراد بیدفاع در خانههایشان، تنها میتواند گواه واقعیت استواری مقاومت گروه های فلسطینی باشد. تا جایی که صحنه درگیری رزمندگان مقاومت غزه در صدر اخبار شبکههای اجتماعی است و همه این درگیریها را «شگفتانگیز» و «افسانهای» توصیف میکنند. این موضوع تصادفی نیست و حاکی از توانایی مقاومت فلسطین، رهبری و اعضای آن برای اقدامی کامل و متفکرانه و ادامه ارائه یک مکتب واقعی از کار نظامی و امنیتی است که در ۷ اکتبر با عملیات طوفانالاقصی به اوج خود رسید و با فرصتی که حمله زمینی به آن داد، بر قدرت آن افزوده شد. در حقیقت این عملیات ضربه بزرگی به دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و قدرت بازدارندگی اسرائیل وارد کرد. به گونه ای که در همان روز اول گنبد آهنین توسط فلسطینیها هک شده و در ساعات اولیه عملیات، این گنبد نتوانست موشکهای پرتابشده از سوی غزه را رهگیری کند.
همزمان با این معادله جدید گروهای مقاومت حالا دیگر کاملاً برای رژیم غاصب واضح و مبرهن گردیده که اسرائیل قدرت بازدارندگی خود را از دست داده و مفهوم مقاومت در گسترهای وسیع و نقش اصولی آن بر سرنوشت مردم غزه و آینده منطقه نهادینه شده است. آنها شاید به زودی به این نتیجه خواهند رسید که سیاست حذف گروه مقاومت کاملا شکست خورده و برای رهایی از آتشی که خود افروختهاند باید در صدد یافتن راهحلی جدید در معادلات نوین حاکم بر منطقه باشند.