بازار بورس در روز هشتم آبان ماه، نسبت به روزهای گذشته روندی صعودی داشت و شاخص کل با رشد حدود ۲۰ هزار واحدی به یک میلیون و ۹۸۱ هزار واحد رسید. اما طی هفتهای که گذشت، شاخص کل بورس تهران بیش از ۲۱ هزار واحد ریزش کرد و در مرز ۲ میلیونی متوقف شده بود.
شاخص کل در آخرین روز کاری هفته گذشته به رقم ۲ میلیون و ۲ هزار و ۷۳ واحد رسید و نسبت به آخرین روز معاملاتی هفته قبل ۲۱ هزار و ۴۷۳ واحد پایینتر ایستاد و بازدهی هفته شاخص بورس منفی یک درصد شد. شاخص هم وزن نیز در پایان هفته نسبت به هفته پیشین ۶ هزار و ۲۶۰ واحد پایینتر ایستاد و بازدهی منفی ۰.۹ درصدی را ثبت کرد.
روزهای آشفته بازار سرمایه در هفتههای اخیر با واکنشهایی از سوی فعالان همراه شد و برخی به سرعت وارد فاز فروش شدند. برخی کارشناسان معتقدند با تداوم و افزایش جنگ در غزه، ریزش بورس را نمیتوان پدیده عجیبی دانست. اما عدهای دیگر معتقدند در شرایط سقوط بازار، نقش دولت و منادیان بازار پررنگ است و باید به این وضعیت ورود کنند.
با توجه به تحولات اخیر در بازار سرمایه، پرسشهایی مطرح است از جمله این که چرا وضعیت بورس تا این حد تنزل و سقوط را متحمل شد و واکنشهای دولت و فعالان این بازار، تا چه حد متناسب با شرابط ارزیابی میشود؟ حمید میرمعینی کارشناس بازار سرمایه، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
واکنش بازار به شرایط بین المللی منطقی بود
موشکهای جنگ غزه در بازار بورس ایرانحمید میرمعینی گفت: «واقعیت این است که اوضاع بازار سرمایه، متناسب با حال و روز اقتصادی کشور و به تبع بی ثباتیهایی که به ویژه در روزهای اخیر دیده میشود، دچار افت قابل توجهی شده است. انتظار میرفت اگر تنش سیاسی منطقهای و جنگ در غزه رخ نمیداد، بازار سرمایه ما امکان و پتانسیل رشد معقولی را داشت. درواقع گزارش ۶ ماههای که از برخی صنایع و شرکتها منتشر میشد، این امکان حس میشد که دوره رشد مقطعی را در بازار سرمایه تجربه کنیم یا حداقل این که افت به این شدت نداشته باشیم. گسترش دامنه احتمالی جنگ در غزه و تبعات آن بدون شک تاثیری قابل توجه و ۶ درصدی روی شاخص کل داشته و روی شاخصهای هم وزن حدود ۱۰ درصد افت را شاهد بودیم. همچنین در شاخصهای بورس اوراق بهادار اغلب کشورهای منطقه شرایط مشابهی را شاهدیم. عربستان، ترکیه، امارات، قطر و قطعا، اسرائیل، شاهد ریزش بین ۷ تا ۱۲ درصدی در اغلب شاخصها بودند.»
وی افزود: «طبیعیست که ریسک سیستماتیکی که در بازار سهام رخ داده، اقتصادیها را تهدید میکند و برای همه سرمایهگذاران حائز اهمیت است. از جمله مهمترین ریسکهایی که به طور مشخص روی بازارهای مالی تاثیر منفی میگذارد، ریسک وقوع جنگ و تنشهای سیاسی بین کشورهای همسایه است؛ بنابراین بازار سرمایه ما علیرغم این که شدت ریزشهای شدیدی را تحمل کرد، اما غیرمنطقی هم عمل نکرد. برخی، توان تحمل چنین ریسکی را ندارند و از بازار خارج میشوند و دست به فروش میزنند و برخی نیز این شرایط را فرصتی برای خرید میبینند. به طور کلی این رفتاری که از طرف فعالان بازار سرمایه ما رخ داد، همانند رفتار فعالان سایر کشورهای منطقه ارزیابی میشود و غیرمعمول نیست.»
احتیاجی به ورود دولت در بازار سرمایه نیست
این کارشناس بازار سرمایه گفت: «ما بسیاری از ابزارهای معاملاتی را در بازارمان نداریم. یا با حجم معاملاتی بسیار کم و در برخی از نهادهای محدود این موارد را تجربه یا طراحی کردهایم. امکان دو طرفه بودن بازار برای ما وجود ندارد و یا برای یک عده خاص که با این ابزارها آشنا هستند، وجود دارد. شاید بتوان گفت بخشی از رفتار هیجان زدهای که در فعالان بازار سرمایه دیده میشود به عمق ساختار بازار ما، زیر ساختهای آن و ابزارها و محصولاتی مرتبط است که باید در بازار ما وجود داشته باشد، اما فعلا موجود نیست یا به تعداد کم موجود است.»
وی افزود: «فردی که میخواهد در بازار سرمایه بماند، لازم است به این موضوع آگاه باشد که بازده مورد انتظار وی متناسب با ریسک سیستماتیک است. شاید در افق کوتاه مدت و میان مدت، انتظار کاهش سودآوری در سایه گسترش ابعاد جنگ و آسیب دیدن اقتصاد وجود داشته باشد، بنابراین، قیمت باید تا حدی کاهش پیدا کند که با ریسک همخوانی پیدا کند؛ بنابراین این وضعیتی که داریم به لحاظ اصول سرمایه گذاری در بازارهای مالی و سرمایه، طبیعی است.»
امیرمعینی گفت: «برخی فعالان بازار سرمایه در شبکههای اجتماعی میپرسند که چرا دولت و سازمان بورس کاری نمیکنند و چرا کرکره بورس و فرابورس را پایین نمیکشند. اما چنین حرفهایی چندان پشتوانه منطقی ندارد. اگرچه برخی از مواقع و برخی از رفتارهایی که دولت و سازمان بورس انجام داده این انتظار را در عامه مردم ایجاد کرده، اما واقعیت این است که نقش متولی بازار سرمایه، نقش حمایتگری یا دخالت به متن یا مصادیق نیست. اگرچه خود سازمان بورس با دستورالعملهایی اقدام به ایجاد بازارگردانی برای بسیاری از نمادها کرده است یا صندوق حمایت و تثبیت بازار را ایجاد کرده است. سازمان بورس این داعیه را دارد که قیمت دستوری برای حمایت از حقوق سرمایه گذاران باید حذف شود.»
وی افزود: «اما متاسفانه به نوعی این دستکاری در حال رخ دادن است و مردم و برخی فعالان را متوقع کرده که در هر شرایطی باید حمایت رخ دهد. در صورتیکه اصل بورس باید بر اساس دسترسی آزادانه به سامانههای معاملاتی و کشف قیمت منصفانه توسط عرضه و تقاضای آزادانه باشد. در صورت حمایت مداخله گرانه، بازار دیرتر به تعادل میرسد. این که انتظار داشته باشیم یا دستکاریهای غیرعلمی و حمایتهای غیرموثر بازار را کنترل کنیم، انتظاری بیهوده خواهد بود.»