ورزشگاه های ایران این روزها روزگار خوبی ندارند و خیلی از تیم ها به دلیل نداشتن زمین مناسب مجبورند در شهرهای دیگر به دنبال ورزشگاه مناسب باشند.
روزهای فرسودگی تجهیزات فوتبال ایران فرارسیده است و باید فکری به حال آن کرد. تیمها در جستجوی ورزشگاهی هستند که بتوانند بازی خود را برگزار کنند. کیلومترها از شهر و هواداران خود فاصله میگیرند تا بتوانند ورزشگاهی با حداقل امکانات را پیدا کنند که در بهترین حالت فقط جایی برای برگزاری مسابقه است. نساجی به تهران آمد. پیکان به اراک میرود. استقلال میخواست به مشهد برود. یکی در قزوین در جستجوی زمین است و دیگری در اراک.
بازیکنان فوتبال ایران حین مسابقه، حین دویدن و در اوج هیجان و فشار باید مراقب ناهمواریهای زمین باشند. باید مراقب باشند به دلیل یک فرورفتگی در زمین و به دنبال آن مصدومیت، عمر فوتبالشان به پایان نرسد. ورزشگاههای ما خطرناک هستند. میتواند موجب پارگی رباط صلیبی شود. میتواند آینده ورزشی یک فوتبالیست بااستعداد را تباه کند بی آنکه کسی پاسخگو باشد. حتی گاهی احتمال ریزش بخشهایی از ورزشگاهها هم مطرح میشود.
ورزشگاه آزادی تا همین یک دهه پیش فخر فوتبال ایران بود و میتوانست با بسیاری از ورزشگاهها در جهان رقابت کند اما حالا نای نفس کشیدن ندارد. ورزشگاه آزادی امروز خستهتر از هر زمان دیگری است. طی یک دهه اخیر هر بار خبری غمانگیز از این ورزشگاه خاطرهانگیز به گوش رسیده است. ورزشگاههای کشورهای حاشیه خلیج فارس روز به روز مدرنتر شدند اما ورزشگاههای ما هر روز فرسودهتر از دیروز میشوند و کاری برایشان نمیشود. ما در آزادی به جام جهانی رفتهایم و جشنهای فوتبالی برگزار کردیم تا یک ملت اتحاد خود را احساس کند.
تنها ورزشگاه آزادی نیست که در چنین وضعیتی به سر میبرد. ورزشگاه تختی هم روزگار خوشی ندارد. ورزشگاه شهدای شهر قدس هم برای میزبانی از مسابقات آماده نیست. ورزشگاه پاس هم ایضا.
اکنون تیم فوتبال پیکان برای میزبانی از تیم پرسپولیس با مشکل بزرگی مواجه است. در تهران ورزشگاهی برای میزبانی وجود ندارد. پیکان شهر به شهر میگردد بلکه ورزشگاهی پیدا کند که قابلیت برگزاری مسابقه را داشته باشد. این اما فقط مشکل پیکان نیست. استقلال تهران هم قصد داشت مسابقاتش را به مشهد منتقل کند. مشکلی که اگر چارهای به حال آن نشود به زودی گریبان تمام فوتبال ما را خواهد گرفت.
سختافزارها و تجهیزات فوتبال کشورمان در مقایسه با کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس قابل مقایسه نیست. قطر به زودی میزبان جام ملتهای آسیا خواهد بود. عربستان درخواست میزبانی جام جهانی را داده است. بازیکنان بزرگ دنیا در لیگ عربستان بازی میکنند. آنها با گذر از مرحله سخت افزاری و با آماده سازی مدرنترین تجهیزات فوتبال، اکنون با سرعت به پیشرفت نرمافزاری خود میاندیشند و این راه را با شتاب زیادی طی میکنند.
به طور مثال در زمستان سال جاری کشور قطر قرار است در ۹ استادیوم جام ملتهای آسیا را برگزار کند تا اینگونه برای همسایگان خود فخر فروشی کند اما حالا فوتبال باشگاهی ایران درگیر انتخاب محل بازی برای لیگ داخلی خود است که نشان از تفاوت و نحوه ایجاد اعتبار برای این امر دارد.
اما فوتبال ایران هنوز اندرخم یک کوچه است و تیمها دربهدر به دنبال زمین بازی هستند. مکان مناسبی برای تماشاگران وجود ندارد. چمنها در بی کیفیت ترین وضع خود هستند و صدای بازیکنان و مربیان را درآورده است. کمک داور ویدئویی و تصویربرداری و تکنولوژیهای مدرن تر هم بماند.
بخش غمانگیز این ماجرا اینجاست که فوتبال در ایران پرطرفدارترین رشته ورزشی است. بیش از هر رویداد دیگری موجب شادی مردم میشود. بیش از هر موضوع دیگری نقل محافل است. بازیکنان بسیار مستعدی در فوتبال کشورمان حاضرند که میتوانند در میادین بینالمللی باعث غرور و افتخار مردم ایران باشند و پرچم کشور را به اهتزاز درآورند اما دریغ از ذرهای توجه به زیرساختها و آنچه برای مقدمات یک فوتبال حرفهای نیاز است.