يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 15 - ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۰

منافع الیگارش‌های آمریکایی در حفظ تحریم نفتی ایران

کارشناس اقتصاد بین‌الملل گفت: حذف نفت ایران از بازار با هدف ایجاد فضا برای نفت شیل آمریکا بود و طبیعی است که الیگارش‌های آمریکایی اجازه رفع تحریم نفتی ایران را نمی‌دهند زیرا این اقدام به معنای ورشکستگی آنها است.
منافع الیگارش‌های آمریکایی در حفظ تحریم نفتی ایران
کد خبر: ۶۶۱۷۸۱

به گزارش ایران اکونومیست، ایران بیش از 10 سال است که تحت تحریم‌های هوشمند آمریکا و غرب قرار گرفته و به اقتصاد کشور آسیب فراوانی از این پدیده شوم تحمیل شده است. طبق محاسبات بر مبنای آمار اوپک، ایران در 10 سال گذشته بیش از 280 میلیارد دلار عدم‌النفع از افت تولید نفت (به تبع آن صادرات) داشته است. 

در این بین، نسخه‌های مختلفی برای مقابله و مواجهه با تحریم توسط جریانات سیاسی مختلف ارائه شده است که از جمله آن می‌توان به تجربه مذاکره و توافق با آمریکا در قرارداد برجام در دولت قبل اشاره کرد، نسخه‌ای که با خروج آمریکا از برجام نشان داد که نمی‌توان به عنوان یک راهکار اساسی برای حذف سایه تحریم بر اقتصاد ایران روی آن حساب باز کرد.

اما سوال اساسی اینجاست که پس رویکرد درست مواجهه با تحریم چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا ضروری است شناخت درستی از دلایل اعمال و حفظ تحریم‌های نفتی علیه ایران پیدا کنیم. در این راستا با احمد صالحی کارشناس اقتصاد بین‌الملل به گفت‌وگو نشستیم تا به ابعاد مختلف تحریم و راهکارهای مواجهه با آن بپردازیم.

مشروح مصاحبه به شرح زیر است:

*الیگارش‌های آمریکایی در حفظ تحریم نفتی ایران منافع گسترده دارند

فارس: ایران بیش از یک دهه است که با پدیده‌ای به نام تحریم‌ هوشمند دست و پنجه نرم می‌کند. تاکنون راهبردهای مختلفی در مواجهه با تحریم مطرح شده که عبارتند از توافق با غرب برای رفع تحریم و بی‌اثر کردن تحریم. به نظر شما مواجهه درست با تحریم کدامیک از راهکارهاست؟

صالحی: در خصوص این سؤال بزرگ که در مواجهه با تحریم‌ها، رویکرد درست طی دهه گذشته چه بوده، می‌توان پاسخ خیلی بزرگی داد، مباحث بسیار گوناگونی را می‌توان مطرح کرد. اگر من بخواهم موجز بگویم، این را خواهم گفت که ما همیشه برای روز فردای لغو تحریم برنامه‌ریزی کردیم. البته نمی‌خواهم بگویم همیشه‌ مطلق، ولی عمدتاً برنامه‌ریزی‌هایمان معطوف به این است که تحریم‌ها رفع شود.

از ذات تحریم هم برمی‌آید که رفع نشود و بماند؛ نه به خاطر اتفاقات سیاسی، بلکه به خاطر اینکه وقتی شما نفت ایران را از بازار حذف می‌کنید و بازار به تعادل می‌رسد، برگشت این نفت در این بازار، یک سری از آدم‌ها را که جزو الیگارش‌های بین‌الملل هستند، باید متضرر و ورشکست کند و لابی آن‌ها آن‌قدر قوی است که این اتفاق نیفتد.

به‌عنوان ‌مثال همین انقلاب نفت‌ شیل در آمریکا که تولید نفت آمریکا را از 5 میلیون بشکه به 13 میلیون بشکه از سال 2010 تا 2023 رساند، مگر این اتفاق کوچکی است! نفت شیل، نفت گرانی است که سرمایه‌گذارهای بخش خصوصی دارد و این‌ها اسپانسرهای مالی، زیرمیزی نمایندگان مجلس و دولتمردان آمریکا هستند.

بنابراین اگر یک نماینده مجلس یا دولتمردی در آمریکا، قراردادی را امضا کند که 2-3 میلیون بشکه از نفت ایران بخواهد به ایتالیا یا هند یا کره یا ژاپن که پراکسی‌های آمریکا هستند، فروخته شود؛ معنی‌اش این است که نفت آمریکا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم دیگر به آنجا نمی‌تواند برود و آن اسپانسرهای مالی ورشکست می‌شوند و به‌صورت عقلانی، هیچ‌کسی به خودش چاقو نمی‌زند.

یعنی اگر ما از این زاویه به موضوع نگاه کنیم، به‌جای اینکه صرفاً از زاویه سیاسی به موضوع نگاه کنیم، می‌فهمیم که برای دولتمرد آمریکا دستاوردی نیست که اجازه دهد نفت ایران به بازار برگردد. چون اصلی‌ترین یا مهم‌ترین اثر تحریم ایران، حذف نفت ایران و بازارسازی برای نفت آمریکا بوده؛ و لذا این تحریم ماندگار است.

وقتی تحریم ماندگار است، یعنی ما باید با فرض ماندگاری تحریم و برای بی‌اثر کردن تحریم برنامه‌ریزی کنیم و البته هم‌زمان حتماً برای رفع تحریم هم تلاش کنیم؛ چون اتفاقاً این‌ دو راهبرد به هم کمک می‌کنند. وقتی شما برای روز ماندگاری تحریم برنامه‌ریزی می‌کنید، با همسایگان خودتان، با کشورهای حوزه اتحادیه تجاری اوراسیا، با کشورهای شرقی مثل چین و با آمریکای جنوبی و آفریقا، مناسباتی را برقرار می‌کنید. وقتی این مناسبات را برقرار می‌کنید، مثل این است که دیگر شما در گوشه رینگ نیستید.

شما وقتی در گوشه رینگ نباشید، یعنی یک بالانسی در تراز پرداخت خارجی انجام داده باشید، در این شرایط وقتی بنشینی و مذاکره بکنی، زبان انگلیسی‌ات هم خوب نباشد و لبخند هم نزنی و خودکار هم پرت نکنی، می‌توانی امتیاز بگیری. یعنی این موضوع وقتی سیاسی می‌شود، بزرگ‌ترین آسیب را می‌بیند.

برای اینکه با کسی مذاکره کنید، حتما آموختن زبان کمک می‌کند؛ ولی حتماً آن شرط اساسی نیست. شرط اساسی این است که وقتی می‌خواهید چکی را نقد کنید، در حسابش پول هست یا نه. اگر چک شما در حسابش پول نباشد، هرچقدر هم که با خط زیبا بنویسید، زبان انگلیسی‌تان خوب باشد و لبخند هم بزنید، در حساب موجودی‌ای نیست که تو بتوانی نقدش بکنی. تو باید موجودی را پر کنی. چطور باید موجودی را پر کنی؟ خودت را از گوشه رینگ دربیاوری.

یعنی برداشت اشتباه نشود که اگر ما صحبت از رویکرد نگاه به شرق می‌کنیم، اگر از همسایگان صحبت می‌کنیم، اگر از متنوع کردن سبد نظام پرداختی صحبت می‌کنیم، اگر از تنوع‌بخشی به مبادی تأمین کالای اساسی صحبت می‌کنیم و همه این‌ها، به این معنی است که پس ما می‌خواهیم هیچ‌وقت سراغ غرب نرویم! نه، اینطور نیست.

شما اگر این‌ها را تثبیت کردی، خودت را از گوشه رینگ درمی‌آوری؛ آن‌وقت است که وقتی با طرف غربی جلوی میز می‌نشینید، می‌گویی، من معیشت مردم کشورم را تنظیم کردم، یعنی الان گیر نیستم، گوشه رینگ نیستم. اگر من با تو صحبت می‌کنم، واقعاً می‌خواهم تعامل کنم برای رشد اقتصادی، همکاری و هزار موضوع دیگر؛ و آنجا به تو امتیاز می‌دهد، چون در چک شما موجودی هست، حتی اگر بدخط نوشته باشی! 

*حرکت دنیا از هژمونی قدرت و جهانی‌سازی به سمت قدرت‌های منطقه‌ای

فارس: شما به اهمیت عضویت در پیمان‌ها و اتحادیه‌های اقتصادی اشاره کردید. چه ظرفیت‌هایی برای ایران جهت بی‌اثر کردن تحریم وجود دارد و اینکه آیا صرف پیوستن به این‌ گروه‌ها، می‌تواند برای ایران امتیاز و آورده‌ای داشته باشد یا نه؛ و ایران باید چه‌کار کند؟ مثلاً ما به بریکس پیوستیم، گام بعدی چیست، باید چه اتفاقاتی بیفتد که این اتفاق، ترجمه به رفاه مردم شود؟

صالحی: حالا صحبت از بریکس و شانگهای و همسایگان و متنوع کردن مبادی واردات کالای اساسی انجام می‌دهیم؛ چه منافعی در این‌ها مستتر است؟ و اینکه ما برای حصول آن منافع باید چه‌کار کنیم؟ دو سؤال است. من یک اشاره‌ای می‌کنم از یک نشریه‌ای از اندیشکده National Intelligence Council، شورای اطلاعات ملی آمریکا که در سال 2013 یک نشریه 170 صفحه‌ای را منتشر کرد، تحت عنوان Alternative Worlds Global Trends 2030، در واقع به این معنی است که جهان در سال 2030 چه شکلی خواهد بود.

شاید این 170 صفحه را همه نتوانند مطالعه کنند اما من توصیه می‌کنم دو صفحه اولش را بخوانند که مگاترندها را نوشته است. یکی از آن مگاترندها این است که در سال 2030، هیچ قدرت هژمون در دنیا وجود نخواهد داشت و قدرت به صورت منطقه‌ای شکل می‌گیرد. ترجمه این مقاله یعنی اینکه قدرت در بریکس، اتحادیه تجاری اوراسیا، پیمان شانگهای که البته امنیتی است، در آسه‌­آن، خود آفریقا و حتی ایران و همسایگانش تقسیم می‌شود.

اکونومیست (The Economist) در سال 2020، یک تیتری روی جلدش منتشر کرد تحت عنوان goodbye globalization خداحافظ جهانی‌سازی. یعنی شاید ده سال قبل‌تر، این‌ها را هیچ‌کسی باور نمی‌کرد؛ اینکه تجارت در حال منطقه‌ای شدن است و جهانی‌شدن دارد کند می‌شود. مگاترندهای این گزارش، خیلی عبارت‌های جذاب‌تری هم دارد که از آن عبور می‌کنم.

بنابراین در غرب این موضوعات مطرح است که تجارت به هزار و یک دلیل منطقه‌ای یا regional می‌شود. برای بهره‌برداری از این شرایط، شما باید خودتان از قبل را در اقتصادهای منطقه‌ای و پیمان‌های اقتصادی جاسازی کنید، یعنی کارهای که در آبان 98 اتفاق افتاد و قرارداد تعرفه ترجیحی، یکی از کارهای خوب دولت قبل بود که ما با اتحادیه تجاری اوراسیا بستیم و در این دولت، مذاکراتش تصویب شد و به یک قرارداد دائمی تبدیل شد؛ در بریکس و شانگهای و بقیه اتحادیه‌ها و کشورهای همسایه نیز کارهای خوبی در حال انجام است.

 میانگین بین 50 تا 60 درصد صادرات کشورهای مختلف در همه دنیا به همسایگانشان است. مثلاً اگر شما چین را بگذارید کنار که بزرگ‌ترین کارخانه دنیاست، بقیه کشورها مثلاً بریتانیا 53 درصد صادراتش به کشورهای همسایه و اطراف خودش است. در نتیجه شما می‌توانید در تعامل با همسایگان 60 درصد صادراتتان را secure و ایمن ‌کنید و مابقی را نیز باید با عضویت در پیمان‌های منطقه‌ای ایمن کنید.

*سه مزیت گذر ایران از خام‌فروشی نفت و گاز در نظم جدید جهانی

فارس: یک معضلی که ایران در تعامل با همسایگان دارد این است که عمده صادرات ایران، محصولات نفتی هستند که مقاصد واردات آن نیز کشورهای همسایه نیست. چه ملزومات دیگری برای جانمایی در تجارت منطقه‌ای وجود دارد؟

صالحی: نکته دوم این است که اقتصاد ایران در حال تغییر پارادایم از یک اقتصاد نفتی به سمت یک اقتصاد پایه صادرات است. بالاخره اقتصاد ترکیه همیشه در تاریخ از ما جلوتر بوده؛ به خاطر اینکه نفت نداشته، ولی اقتصادش یک پایه تجارتی داشته است.

در این شرایط تصور کنید که یک هم‌پیمان خوب ما چه کسی می‌تواند باشد؟ اگر ما نفت‌فروش باشیم، هم‌پیمان خوب ما می‌تواند اروپا باشد، چین باشد، ولی آمریکا نمی‌تواند باشد؛ چون آمریکا خودش بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت است. ولی چین و اروپا می‌توانند. تا آخر هم ما خام فروش می‌مانیم. نفت همیشه بخشی از مشکل اقتصاد ایران بوده است. بله بایدهای زیادی را باید رعایت می‌کردیم ولی در طول 50 یا 60 سال گذشته این‌طور نبوده و  نفت بیماری هلندی ایجاد کرده، نفت اقتصاد را دولتی کرده، نفت رانت و فساد ایجاد کرده است و مواردی از این دست.

اما اگر خودمان بخواهیم کالای مصرفی صادر کنیم، چه‌کار باید کنیم؟ قبل از اینکه من بگویم چه‌کار باید کرد، مزیت‌هایش را بگویم. ما یک‌ موضوعی در اقتصاد جهانی داریم به نام value chain یا زنجیره ارزش؛ که نفت خام و گاز در ابتدای این زنجیره هستند، در زنجیره‌های بعدی محصولات پتروشیمی و سپس محصولات صنایع تکمیلی قرار دارند.

هرچقدر ما در این زنجیره، از سطوح پایینی به سمت سطوح بالایی حرکت کنیم، سه اتفاق می‌افتد؛ اتفاق اول اینکه اقتصاد در ایران از دولتی به خصوصی منتقل می‌شود و کشور از مزایای اقتصاد مردمی بهره‌مند می‌شود. مشخص است که چرا؛ چون این نفت برای دولت است، ولی  اگر این نفت در زنجیره تأمین تبدیل بشود به کالای مصرفی، آن کالاهای مصرفی را عمدتاً کارخانه‌ها و کارگاه‌های بخش خصوصی تولید می‌کنند. پس آن عارضه تاریخی اقتصاد ما که اقتصاد دولتی داریم و مدام فساد در آن رخ می‌دهد از بین می‌رود.

دوم اینکه شما تحریم ناپذیرتر می‌شوید؛ چرا؟ چون در حوزه کامودیتی یا نفت خام و گاز که در ابتدای زنجیره ارزش قرار دارد، معامله‌گران در دنیا خیلی محدودند؛ یعنی اگر آمریکا بخواهد نفت خام ایران را تحریم کند، مثلا باید با پانصدتا شرکت تعامل کند و به راحتی بر عملکرد آنها نظارت می‌کند.

 ولی اگر همان نفت خام در زنجیره ارزش وارد و استفاده شود مثلاً به یخچال یا کالای های­تک یا حتی به موکت، مصالح ساختمانی، میوه و صنایع غذایی تبدیلی، پایین‌دستی و غیره تبدیل شود، ناگهان معامله‌گرانش در کل دنیا به 50 هزارتا شرکت افزایش می‌یابد. این شرکت‌های کوچک آن‌قدر منعطف‌اند که مثل ماهی سر می‌خورند و عامل تحریم‌کننده نمی‌تواند این شرکت‌ها را رصد و تحریم کند.

سومین مزیت توسعه زنجیره ارزش این است که با افزایش ارزش افزوده، سود بالاتری هم خواهیم داشت. حالا نکته اینجاست: چه کسی در دنیا از ایران کالای مصرفی می‌خرد؟ اروپا؟ بعید می‌دانم اروپایی‌ها، یخچال، خودرو و موکت ما را بخرند، چون آن‌ها شهروند درجه‌یک در دنیا هستند، نمی‌آیند از ما بخرند. درجه‌یک به این معنا که کالای لوکس مصرف می‌کنند. چین چطور؟ خودش کارخانه دنیاست، از پیراهن دو دلاری تولید می‌کند تا پیراهن هزار دلاری. آمریکا؟ نه. در نهایت خریداران محصولات ایرانی، همین همسایگان ما و آفریقا، آمریکای جنوبی و اوراسیا هستند.

*آیا روسیه رقیب اقتصادی ایران است یا همکار؟

فارس: فکر میکنم این مدل خام‌فروشی نفت و گاز و واردات محصولات خارجی توسط روسیه نیز اجرایی شد که الان در مواجهه با تحریم غرب دچار چالش شده است.

صالحی: بله اقتصاد روسیه شبیه ماست و همیشه این ادعا وجود دارد که روسیه رقیب ماست، چون فروشنده انرژی است؛ پس ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم با روسیه کار کنیم. از جهاتی این ادعا می‌تواند درست باشد؛ هرچند همین هم قابل نقد است؛ چون کشورهای اوپک یک روزی نشستند با همدیگر کار کردند. چون روسیه رقیب است، به این معنا نیست که ما حتماً باید همیشه به هم تیر بزنیم.

صادرات روسیه در 4-5 قلم خلاصه می‌شود: انرژی، اسلحه، غلات و مواد پایه و کامودیتی شامل پتروشیمی‌های بالادستی و ورق و فلزات پایه و این کالاها. روسیه می‌گفت لازم نیست که در همه‌چیز خودکفا شود؛ همان حرفی که برای ما تجویز می‌شود که در ظاهر هم درست به نظر می‌آید. گفت من می‌روم در این پنج قلم کالا متخصص می‌شوم و صادرات می‌کنم، پول تولید می‌کنم و با آن همه‌چیز را وارد می‌کنم.

روسیه تمام کالاهای لوکس را هم که وارد می‌کند، وارداتش می‌شود 250 میلیارد دلار؛ 500 میلیارد دلار هم صادرات دارد. در نتیجه یک ناترازی مثبت تجاری 250 میلیارد دلاری سالیانه دارد. نکته اینجاست که روسیه 250 میلیارد دلار کالای مصرفی وارد می‌کند که نشان می‌دهد زنجیره ارزش در روسیه کاملا مختل شده است. اما ایران در حال حرکت از فروشنده ماده خام یا انرژی به فروشنده کالای مصرفی است که مزایایی را برای آن برشمردیم. حالا این کالای مصرفی یا consuming product ما را چه کسی می‌خرد؟ روسیه می‌خرد.

اصلاً شما فرض کنید روابط سیاسی ایران با غرب عوض بشود، باز هم ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم consuming product یا محصولات مصرفی به اروپا یا چین صادر کنیم. در نهایت در روابط ایران و غرب، ما به فروشنده شمش، فولاد، مس، نفت خام و پتروشیمی بالادستی و واردکننده‌ محصول نهایی تبدیل می‌شویم. تکنولوژی را هم همیشه در انتظارش بودیم که از غرب بگیریم و تا آخر هم در انتظارش هستیم.

در نتیجه در آینده دنیا، ما باید ضمن حرکت در زنجیره ارزش نفت و گاز و تولید محصولات نهایی، بازار آن را نیز در تعامل با همسایگان و پیمان‌های منطقه‌ای و اقتصادی ایجاد و ایمن کنیم و اتفاقا پیگیری این دو راهبرد به بی‌اثر کردن تحریم کمک می‌کند و باعث می‌شود جایگاه ایران در مذاکرات با غرب ارتقا یابد و بتواند امتیاز واقعی بگیرد.

مصاحبه از سید احسان حسینی

پایان پیام/

آخرین اخبار