پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۸

فلسطین و این روزها

۱۵ مهر امسال، هفتادوپنج سال پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، نیروهای مقاومت در سرزمین‌ مادری خود به مقابله با اشغالگران پرداختند. این اقدام آثار متعددی دارد و تفاسیر زیادی پیرامون آن صورت میگیرد؛ از تاثیری که بر پیمان‌های منطقه‌ای و عادی سازی روابط با اسراییل دارد تا تاثیراتش بر جنگ روسیه و اوکراین و حتی انتخابات آمریکا و نزاع‌های درونی رژیم اسراییل. فارغ از این تحلیل‌ها، با توجه به مباحث صورت‌گرفته توسط ایرانیان، از چند منظر می‌توان این پدیده را مورد تامل قرار داد.
فلسطین و این روزها
کد خبر: ۶۶۱۵۲۸

به گزارش ایران اکونومیست، علی ربیعی در مطلبی در روزنامه اعتماد با این مقدمه نوشت: ۱- مساله فلسطین برای ایرانیان یک مساله دیرین است به نحوی که از سال ۱۹۴۸، نه تنها در محافل روشنفکری و سیاسی بلکه موضوع مورد توجه تمامی اقشار مردم در طبقات اجتماعی مختلف بوده است. به یاد دارم در دهه ۴۰ پرداختن به مساله فلسطین از مدرسه و دانشگاه تا مسجد گسترش داشت. حتی در زمانی که دولت ایران به نحوی هم‌پیمان اسراییل در منطقه تلقی می‌شد در میان روشنفکران و توده‌های مردم درباره فلسطین وحدت نظر وجود داشت؛ از روشنفکران مارکسیستی تا مذهبی و از چریکی تا سیاسی. نگرش تغییریافته و منفی فعلی برخی مردم به مساله فلسطین با توجه به سبقه تاریخی و فرهنگی آن می‌تواند حاوی درس‌آموزه‌هایی برای رابطه دولت و ملت در جامعه امروز ایران باشد. وضع نامناسب و بد اقتصادی، فقر گسترده، بن‌بست‌ها و نیز تصفیه‌های سیاسی، مقابله با فرهنگ و زندگی جاری از سوی نهادهای سیاستگذار موجب پیدایش نوعی نگرش منفی در مخالفت با همه عناصر هویت‌ساز یا مورد علاقه دولت شده و با سوگیری تاییدی خود، نسبت به پدیده‌ها قضاوت می‌کنند. هرچند من معتقدم این نوع قضاوت‌ها؛ احساسی، هیجانی و سیال و نشان دادن نوعی مقابله و فاصله‌گیری با دولت به نمایش گذاشته می‌شود که در بطن خود حاوی پیام‌های زیادی برای تداوم‌دهندگان سیاست‌های چالش‌برانگیز است. اما مساله قابل تامل، موضع‌گیری برخی روشنفکران و صاحبان قلم در این زمینه است. اخیرا مواضعی مشاهده می‌کنیم که تصور می‌کنم بر همان سیاق که بخشی از توده‌های مردم تحت‌تاثیر وضعیت تقابلی مذکور درباره وضعیت فلسطین قضاوت می‌کنند، آنان نیز اینچنین در تبیین این مساله، نسبت برقرار می‌کنند.

بر اساس سنت روشنفکری، وظیفه آنها دیدن هر حقیقت و واقعیت و در پی آن روشنگری است. روشنفکر نمی‌بایست حقیقت و واقعیت را با مسائلی دیگر درهم آمیزد که حقیقت پنهان شود، این با وظیفه روشنگری نسبتی ندارد. اخیرا مشاهده می‌شود (نه تنها در این مورد) برخی از صاحبان قلم آن‌چنان در مقابله با وضعیت موجود موضع‌گیری می‌کنند که هرچه در سابقه تاریخی کشور وجود دارد را نه به شکل محققانه بلکه با نوعی نگرش مقابله‌ای به چالش کشیده‌اند؛ از نهضت ملی شدن نفت و کودتا تا جنبش عظیم اجتماعی مردم ذیل انقلاب اسلامی و آغازگری جنگ و دفاع از کشور. از سوی دیگر، مواضع برخی تحلیل‌گران در شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور نیز قابل توجه و تاسف‌انگیز است. اینان بر سیاق گذشته مساله را آنچنان بحث و بررسی و تبیین می‌کنند گویی در سمت رژیم اسراییل نشسته و ایران و فلسطین را همزمان در مقابله با اسراییل با نگاهی کینه‌توزانه مورد نقد قرار می‌دهند. همین‌ها که سال گذشته تحت عنوان «دفاع مشروع» مردم را تشویق به اعمال خشونت در خیابان‌ها و رویارویی‌های خونین می‌کردند و به جای تعقل‌گرایی در احقاق حق و مبارزه‌جویی بدون درگیری، رویارویی و جنگ داخلی را در ایران توصیه می‌کردند. آنان امروز در مقابل مساله غزه یا سکوت کرده‌اند یا به نفع اسراییل حرف می‌زنند و فارغ از تفاوت معناداری که بین اعتراض به یک حکومت در داخل کشور با مبارزه یک ملت در برابر اشغال یک سرزمین و آوارگی آنان وجود دارد، حرکت آزادی‌خواهانه مردم فلسطین را تعبیر به تروریسم می‌کنند. با این فرض، اگر اشغال فلسطین را شبیه به اشغال خرمشهر یا اشغال برخی کشورهای اروپایی توسط آلمان نازی بدانیم، با این نگاه باید مبارزه فرانسوی‌ها و بلژیکی‌ها علیه رژیم هیتلر را تروریستی بخوانیم.

۲- نگاهی به بازنمایی خبری و برساخت‌های رسانه‌ای در این یک هفته حاوی نکات مهمی است که به برخی از آنها اشاره می‌کنم.

چند تصویر از روش‌های ناشایست در اسارت‌گیری اسراییلی‌ها برجسته شده و به سرعت با برخی اخبار جعلی مثل کشتن کودکان در خانه در سطح جهانی تکثیر و پخش شد. من فارغ از اینکه اعمال خشونت علیه هر اسیری را محکوم می کنم و این‌چنین روش‌هایی را نمی‌پسندم اما می‌بینیم نادیده گرفتن حجم بزرگی از بمباران‌ها در زندانی روباز به وسعت غزه، قطع آب و برق و گاز، جلوگیری از کمک‌های غذایی و بهداشتی، همراه با بمباران و ترور و مردم را به سمت مرگ تدریجی بردن جای مناسبی در سطح رسانه‌ای پیدا نمی‌کند.

این همان پدیده‌ای است که در کنار اشغالگری صهیونیستی، زورگویی‌های رسانه‌ای را می‌توانیم شاهد باشیم.

نگاه کنید به واژه‌هایی که رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور و نیز قدرت‌های رسانه‌ای در سطح جهان به کار می‌برند؛ هرجا که به کشته‌شدگان اسراییل اشاره می‌شود آنها را افراد به قتل رسیده و آزاردیده عنوان می‌کنند اما در مورد فلسطینی‌ها آنها را جان‌باختگان می‌خوانند. وقتی فلسطینی‌ها توسط اسراییلی‌ها به اسارت درمی‌آیند صرفا «اسیر» نامیده می‌شوند اما وقتی اسراییلی‌ها توسط فلسطینی‌ها به اسارت گرفته می‌شوند تعبیر به «آدم‌ربایی» می‌کنند. اساسا هیچ اشاره‌ای به سرزمینی که در آن مبارزه صورت می‌گیرد، نمی‌شود. گویی این سرزمین از ابتدا متعلق به صهیونیست‌ها بوده است. در صورتی که این مبارزه فلسطینی‌ها در داخل سرزمین خودشان صورت می‌گیرد و تعرضی به سرزمین دیگران نکرده‌اند. شواهد نشان می‌دهد در این شهرک‌ها افرادی را ساکن کرده‌اند که دارای خشونت زیادی هستند. نمایش تصاویری که احساسات بشری را تحریک می‌کند از سوی طرف اسراییلی و سانسور فجایع وحشتناک در سطح انبوه در سمت فلسطینی، برخی از این زورگویی رسانه‌ای است. چند اقدام نامناسب از سوی افراد حماس در این روزها برجسته شد؛ اما به تهدیدهای آشکار غیرانسانی مسوولان اسراییلی و سابقه تاریخی ترورها و آدم‌ربایی‌ها آنها اشاره‌ای نمی‌شود.

۳- بدون تردید عملیات توفان‌الاقصی یکی از شگفت‌انگیزترین عملیات‌ها علیه اشغال‌گری در تاریخ مبارزات آزادی‌بخش است. شکست هیمنه امنیتی و اطلاعاتی اسراییل به هیچ‌وجه قابل ترمیم نیست. در سطح جهان القا شده بود که اسراییل همچون یک دژ بزرگ امنیتی است. سرمایه‌گذاری و حمایت‌ها و کارهای اطلاعاتی موساد نیز در همین راستا صورت گرفته بود. این عملیات نشان داد شکست‌ناپذیری نظام‌ها و رژیم‌های اشغالگر فقط یک افسانه است. این عملیات یک درس تاریخی بود که وقتی با فشار و ظلم برای مردم راهی برای زندگی کردن باقی نگذارند، نتیجه این امر مقابله آنها به اشکال مختلف خواهد بود. تحقیر هفتاد و پنج ساله یکی از ریشه‌های مبارزه در مناطق اشغال شده است؛ تحقیری تاریخی که در قالب یک دروغ بزرگ اسراییل درباره پذیرش راه‌حل دو دولت ظاهر شد. اسراییل عملا نشان داد که زیر بار راه‌حل موسوم به «دو کشور» به رغم همه وعده‌های فریبکارانه و با وجود پذیرش رهبران فلسطینی وقت، نخواهد رفت. این فریب یک هدف دارد و آن استحاله و خستگی مردم فلسطین و اشغال تدریجی سرزمین‌های آنهاست. شایسته است ما ایرانیان همچون گذشته با موضع‌گیری انسان‌دوستانه و تفکیک مسائل داخلی با حقایق تاریخی و موضوعات اخلاقی در طرف قربانی و سرزمین‌باخته بایستیم و در یک صف‌بندی منطقه‌ای و جهانی، در کنار مردم کشور ترکیه، مصر، عربستان، آفریقای شمالی و آزادی‌خواهان در کشورهای اروپایی و ... و روشنفکران و روزنامه‌نگاران برجسته، از همه جهانیان دعوت کنیم فارغ از برساخت‌های رسانه‌ای مساله انسانی عمیق فلسطین را مورد توجه قرار دهند.

 

آخرین اخبار