به گزارش ایران اکونومیست، صنایع دستی بهخصوص از دوران کرونا به بعد هنوز به ایستادنِ کامل روی پای خود موفق نشده است. از همان زمان که ویروس مرگبار کرونا این هنر را تحت تاثیر قرار داد و چراغ بسیاری از کارگاهها را خاموش کرد تا امروز که هزینه سرسامآور ورود مواد اولیه گریبانگیر فعالان این حوزه شده است، معضلات همچنان پیش پای هنرمندان صنایع دستی است.
در چنین شرایطی حوزه بکر فعالیت هنرمندان صنایع دستی، این روزها بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت و همراهی کارشناسان مجرب است. پیگیری مطالبات هنرمندان صنایع دستی در این سالها گاه به صورت پراکنده مقصد متولیان امر بوده اما ماحصل تلاشها حاکی از آن است که بالغ بر ۵۲۰ هزار هنرمند ایرانی، هنوز احتیاجاتی دارند که همچنان با نیمنگاه مدیران این حوزه رفع نشده است.
فعالان و هنرمندان صنایع دستی در ایران، اغلب این سوال را در ذهن داشتهاند که هنرشان در کدامین مرتبه از صنایع دنیا قرار گرفته است؟ آنها همچنین بر این موضوع تاکید دارند که هنوز شناخت دقیقی از عرصه فعالیت هنرمندان حوزه صنایع دستی و جایگاه آن در میان سایر کشورها ـ چه از سوی مدیران و چه از سوی مطالبهگران این حوزه ـ صورت نگرفته است.
و البته همین امر، فقدان شناختی دقیق از جایگاه صنایع دستی را موجب شده و برخی تعابیر و موضعگیریها را بعضا بر اساس خیال رقم زده است. اما اگر کمی به عقب برگردیم، آیا در ابتدای امر بستر مناسب آموزش و پرورش برای شکلگیری خلاقیت و رسیدن به نوآوری و اعتلای جایگاه صنایع دستی در سطح کشور به وجود آمده است؟
در شکل ایدهآل انتظار میرود حوزه صنایع دستی و تولیدات مرتبط با آن، کلید حل بسیاری از انسدادهای اقتصادی باشند؛ این در حالی است که طبق سخن کارشناسان و آمار منتشرشده، در حال حاضر فاصلهی قابل توجهی با کشورهایی مانند چین، ترکیه و حتی کشورهای آسیای جنوب شرقی در این منظر وجود دارد.
برخی کارشناسان صنایعدستی با تاکید بر مشکلات حوزه تولید، بر این باورند که برخلاف آنچه که بر سر زبان فعالان این حوزه است، صنایع دستی مشکل فروش ندارد و بیشتر در زمینه تولید دچار چالش است؛ در حقیقت مشکلاتی که در فرآیند شکلگیری اولیه محصول تا ارائه آن ایجاد میشود.
آنها بر این باورند که با گذر زمان، تحولی در معنای صنایع دستی به وجود آمده است. بهزعم این افراد صنایع دستی در گذشته بخشی از زندگی روزمره را شکل میداده و صنعتگر، هم هنرمند بوده است و هم خالق؛ این در حالی است که اگر صنایع دستی وجه کاربردی خود را حفظ کرده بود، در نهایت به سوی نابودی میرفت، اما حالا در دنیای امروز دو بخش تولیدمحور صنایع دستی و بخش فرهنگ و نهادمحور آن از یکدیگر تفکیک نشدهاند و در حقیقت به بخش نهادمحور آن کمتوجهی شده است.
کارشناسان از زاویهای دیگر معتقدند که هنرمندانِ کمی هستند که به سراغ بخش نهادمحور صنایع دستی رفته و اغلب هنرمندان به فکر مسئله فروش هستند.
پژوهشگران صنایع دستی گاه در نظراتی متفاوت، اظهار کردهاند که سطح مطالبات هنرمندان این حوزه محدود به دریافت غرفههای رایگان، برگزاری نمایشگاهها و فروش آثار شده است؛ در حالی که با گستردهتر شدن افق دید و حضور تئوریسینها در زمینه صنایعدستی، میتوان به مطالبات این حوزه جهت داد.
اما در میان مطالباتی که هنرمندان حوزه صنایع دستی همواره به آن پرداختهاند، مسئله «بیمه» یکی از جدیترینهاست؛ معضلی پررنگ که جملگی بر سر آن توافق دارند. هرچند در این میان هستند عدهای هم که این موضوع را مهمترین تلقی نمیکنند و معتقدند اگر چه «بیمه» مسئلهای مهم در حوزه صنایع دستی است اما مهمترین چالش حوزه صنایع دستی نبوده و فقدان شناخت دقیق از نیازهای این حوزه، موجب شده است تا تاکید اغلب اعضای این جامعه بر «بیمه» باشد.
با این همه برای اغلب هنرمندان حوزه صنایع دستی که در سنین میانسالی هم به سر میبرند، «بیمه» قلهای فتح نشده است که دسترسی به آن سخت و با سدهای اساسی چون محدودیت سنی، رویایی بیسرانجام به نظر میرسد.
با این همه و بهرغم اختلاف نظرها میان برخی سازمانها، مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی همچنان در پی رفع این مشکل هستند که یکی از این راهکارها استفاده از بیمههای مختلف بر اساس نیاز هنرمندان عنوان شده است.
چنانچه در میان آخرین اطلاعاتی که ارائه شد، مریم جلالی معاون صنایع دستی اواخر خرداد ماه امسال در مطلبی از اضافه شدن ۱۰ هزار نفر از هنرمندان صنایع دستی به جمع بیمه شدگان خبر داد و تعداد آنان را در مجموع ۵۰ هزار نفر عنوان کرد. ضمن اینکه ایجاد تشکلهای مردمی با هدف ساماندهی هلدینگهای صنایع دستی از جمله راهکارها عنوان شده است. جلالی همچنین گفته است که لیست این ١٠ هزار نفر به سازمان برنامه و بودجه و تامین اجتماعی معرفی شده است، معاون اول رییس جمهور هم ردیف اعتباری را دستور داده است.
البته با در نظر گرفتن این مسئله که بیمه هنرمندان صنایع دستی مدتی است در دست رسیدگی است اما نتیجه مطلوب، قطعی و مورد نظر تعداد کثیری از اعضای این جامعه را در پی نداشته است، به نظر میرسد که مسئولان این عرصه و فعالان باید با جدیت بیشتری به موضوع بیمه هنرمندان صنایع دستی ورود کرده و راهکار مطمئنی به منظور تامین اعتبارات لازم برای بیمه هنرمندان صنایع دستی ارائه کنند.
از سوی دیگر از آنجا که موضوع بیمه هنرمندان صنایع دستی از نظر برخی فعالان این حوزه به عنوان مبحثی کلیشهای مطرح میشود که تنها با موضوع تامین اعتبارات قابل حل خواهد بود، به نظر میرسد که پرداختن جدیتر به موضوع راستیآزمایی جامعه هنرمندان صنایعدستی، افق دید گستردهتر و مسیر راه شفافتری را ترسیم خواهد کرد.