رقمی که در حدود 32 درصد از کل صادرات غیرنفتی ایران را تشکیل میدهد. طبیعتا عواملی همچون نزدیکی فرهنگی و تاریخی ایرانیان با این کشورها، فاصله جغرافیایی نزدیک، سطح توسعه اقتصادی کمابیش نزدیک و بالاخره مکمل بودن نسبی اقتصاد ایران و این چهار کشور، از عوامل مهمی محسوب میشود که باعث شده نوعی «مزیت تجاری» بین ایران و این کشورها وجود داشته باشد و به واسطه این مزیت تجاری، حتی تشدید تحریمهای اقتصادی هم نتوانسته است لطمه خاصی به این مبادلات تجاری پررونق وارد سازد. اکنون به نظر میرسد که در شرایط تشدید تحریمهای تجاری علیه ایران، یکی از سیاستهای مهم به منظور کاهش لطمه تحریمها به رونق اقتصادی کشور، باید بر توسعه تجارت با کشورهایی متمرکز باشد که از یک طرف نوعی مزیت تجاری برای توسعه مبادلات تجاری با ایران دارند و از طرف دیگر روابط سیاسی موجود بین ایران و آن کشورها هم وضعیت مناسبی دارد. به عبارت دیگر مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی کشور، باید تلاش کنند تا ظرفیتهای خود را بر حفظ (و احیانا توسعه) بازارهای اصلی صادرات غیرنفتی ایران متمرکز سازند. (جدول را مشاهده کنید)
لازم به توجه است که مبادلات تجاری بالغ بر 10 میلیارد دلاری بین ایران و چهار کشور مورد اشاره در ابتدای این یادداشت، تا به امروز پشتوانه حمایت دیپلماتیک چندانی از طرف مقامات بلندپایه سیاسی کشورهای فوق نداشته و بنابراين در صورت شکلگیری عزم قاطع مقامات ارشد این کشورها در بهکارگیری ابزار دیپلماتیک برای توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری، بدون تردید امکان رشد قابل توجه این مبادلات تجاری نیز وجود خواهد داشت.
کاهش انعقاد تفاهمنامههایی با هدف کاهش موانع تجاری بین ایران و چهار کشور فوقالذکر، که در حالت ایدهآل میتواند به شکلگیری یک منطقه آزاد تجاری بین آنها منجر شود، به صورت بالقوه میتواند منافع اقتصادی، سیاسی و نیز امنیتی چشمگیری را برای این پنج کشور به همراه آورد. طبیعتا رونق مبادلات تجاری به رونق اشتغال در مناطق مرزی این کشورها منجر شده و با ایجاد بهبود اقتصادی در وضعیت ساکنان مناطق مرزی هر یک از این پنج کشور که از قضا جزو محرومترین شهروندان هر کشور محسوب میشوند، خواهد توانست به امنتر شدن مرزهای مشترک منجر شود. این امنیت بیشتر هم از مجرای کاهش هزینههای سنگین موجود برای حفظ امنیت مرزها، منافع اقتصادی مجددی را برای هر یک از این کشورها به همراه خواهد داشت.
به علاوه شکلگیری پیمان تجارت آزاد بین ایران و هر یک از چهار کشور مذکور، میتواند زمینه را برای به اشتراک گذاشتن مزیتهای اقتصادی بین این کشورها فراهم کرده و قدرت رقابتی تولیدکنندگان هر یک از این کشورها را در سطح بینالمللی ارتقا دهد (مثلا به اشتراکگذاری مزیت ایران در زمینه انبوه مهندسین متخصص، يا مزیت پاکستان و افغانستان در زمینه انبوه نیروی کار ساده با سطح دستمزد پایین و مزیت هند در دسترسی آسانتر به بازارهایی با قدرت خرید بالا مانند ژاپن و اتحادیه اروپا).
خلاصه آنکه تشریح ابعاد مختلف شکلگیری پیمان تجارت آزاد میان ایران و کشورهایی همچون عراق، افغانستان، هند و پاکستان، قطعا در وسع چنین یادداشت کوتاهی نمیگنجد؛ اما صرفنظر از بحث منافع گسترده اقتصادی، سیاسی و امنیتی ناشی از شکلگیری توافقنامه تجارت آزاد (که در بلندمدت و بعد از کاهش تحریمها امکانپذیر خواهد بود)، در مقطع کنونی هم تمرکز بر مذاکرات اقتصادی و سیاسی بین ایران و این کشورها میتواند ابزاری مهم برای کاهش لطمه تحریمها محسوب شده و با حفظ بازارهای صادرات غیرنفتی کشور در کوتاهمدت، در بلندمدت هم پایهریزی برای اتحاد اقتصاد ایران با این کشورها در چارچوب پیمان تجارت آزاد را تسهیل کند.