او که مدتهاست در تلویزیون حضور ندارد دلیل این دیده نشدن را ابتدا کمبود متنهای خوب میداند و سپس مشکلات مالی که همواره هنرمندان را آزار میدهد.
مهوش صبرکن در گفتوگویی با ایران اکونومیست در توضیح این مساله میگوید: مدتی قبل به خاطر پروژههایی که با آنها کار کردم، مشکلاتی برایم پیش آمد و سر پرداختها و قسطهای آخر کارم خیلی اذیت شدم و درگیری زیادی داشتم تا پولم را نقد کنم. طی این مدت هم پیشنهاد داشتم ولی بنا به دلایلی قسمت نشد همکاری کنم، مدتی سفر و درگیر کارهای شخصیام بودم. فعلاً هم کاری برای تلویزیون ندارم. برای شبکه نمایش خانگی هم تا به حال تجربه همکاری نداشتم اما در کل یا متنهای خوبی برای تلویزیون نداریم یا کارها اکثراً در شهرستان هستند و برایم مقدور نیست کار کنم؛ البته من کارِ شهرستان قبول میکنم ولی متأسفانه مبالغی که پیشنهاد میدهند آنقدر کم است که به سختیِ کارش نمیارزد؛ به همین خاطر عطایش را به لقایش میبخشیم.
دستمزدها در شأن هنرمندان نیست
این بازیگر حرفهایش را درباره فضای کاری در شبکه نمایش خانگی اینگونه ادامه میدهد: کارها در تلویزیون زیاد نیستند و بیشتر به سمت شبکه نمایش خانگی رفتهاند. آنجا هم یکسری ارتباطاتی وجود دارد که گروهها خودشان با خودشان کار میکنند. من هم ترجیح میدهم فعلاً استراحت کنم. به نظرم اول از همه کاری که پیشنهاد میشود باید خوب باشد و بعد اینکه مبلغی که پیشنهاد میدهند گاهی در شأن هنرمندان نیست که برایشان ارزش داشته باشد تا تندرستی، سلامت و آرامششان را پای کار بگذارند. به هر حال کار ما سختی زیادی دارد. فعلا ترجیحم این است استراحت کنم تا انشاءالله ببینیم در آینده خدا چه میخواهد.
این بازیگر سپس به مشکلات بودجهای در شبکه نمایش خانگی اشاره میکند و توضیح میدهد: در شبکه نمایش خانگی پیشتر مشکل بدقولی در پرداختها وجود نداشت اما متاسفانه آنجا هم جدیدا باب شده که باعث تاسف است؛ به عنوان مثال برای من هنرمند با سن و سالی که دارم کاری که انجام میدهم باید به سختیهایش بیارزد. تهیهکنندگان هم اکثرا نگاه به جیب خودشان میکنند که کار برایشان دربیاید، به این توجه نمیکنند که هنرمند چقدر سابقه دارد یا چه رزومه کاری دارد، آیا پیشکسوت است یا خیر.
غبطه میخورم از این همه تفاوت بین شبکه نمایش خانگی و تلویزیون!
صبرکن در ادامه همین صحبتهایش در پاسخ به اینکه حضور در تلویزیون را ترجیح میدهد یا شبکه نمایش خانگی؟ خاطرنشان میکند: من بازیگرم و مدیوم برایم فرقی ندارد؛ حالا چه شبکه نمایش خانگی و چه تلویزیون. آنقدر در این سالها برای تلویزیون کار کردیم و ارادت خودمان را به تلویزیون نشان دادهایم که نیازی به ثابت کردنش نیست اما تا به حال برایم تجربه بازی در شبکه نمایش خانگی پیش نیامده است ولی برای همسرم آقای پاکنیت پیش آمده و اولین کارش هم سریال «شهرزاد» بود. به هر حال ما بازیگریم و برایمان فرقی نمیکند کجا کار میکنیم. اگر درخواست داده شود، به تفاهم برسیم و متن را دوست داشته باشیم کار میکنیم. اما من به عنوان کسی که سالهاست در عرصه سینما تئاتر تلویزیون کار کردهام، در اینجا غبطه میخورم که چرا بهایی که به پروژههای شبکه نمایش خانگی داده میشود در تلویزیون نیست.
بازیگر سریالهای «کهنه سوار»، «پس از باران»، «روزگار خوش حبیب آقا»، «یوسف پیامبر»، «پنجمین خورشید» و «جراحت» در تکمیل همین بحث تصریح م کند: چرا همین نویسندهها برای صداوسیما نمینویسند، چرا همین کارگردانها کارهایی که انقدر مخاطب دارند را برای تلویزیون نمیسازند البته ناگفته نماند در شبکه نمایش خانگی هم سریالهای ضعیف داریم ولی اکثراً مخاطب دارند. چرا همانها در تلویزیون ارائه داده نمیشوند، آیا علتش پوشش و گریم است که من میگویم خیر. به نظرم اینها بهانه است چون قصه حرف اول و اصلی را میزند. وقتی یک قصه خوب به جای شبکه نمایش خانگی به صداوسیما بیاید قطعا اتفاقات خوبی میافتد.
همه بازیگران همین آب و خاکیم اما ...
مهوش صبرکن به صحبتهایش اضافه میکند: ما یک عمر است که کار کردهایم و خداراشکر سریالهای خوبی هم برای تلویزیون ساختهایم که مخاطب داشتهاند؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم بنا به دلایلی از جمله ممیزی، سریالهای شبکه نمایش خانگی برای تلویزیون مناسب نیستند. حیف است که این همه انرژی و توان نویسندهها صرفا به سمت شبکه نمایش خانگی سوق داده شود؛ چراکه مجبورند و نیازهای مالیشان در آنجا برطرف میشود. این یک واقعیت است و چیزی نیست که پنهانش کنیم. حتی کارگردانها و بازیگرانمان هم همین طور؛ در حالی که همه ما برای این مملکت کار میکنیم و بازیگرانِ همین آب و خاکیم و یک رسانه ملی هم داریم که قطعا دستاندرکاران رسانه ملی هم این را میدانند.
مهوش صبرکن در پایان به ایران اکونومیست میگوید: واقعاً افسوس میخورم که چرا باید تا این حد بین این دو فضا (شبکه نمایش خانگی و تلویزیون) تفاوت باشد. در حالی که هر دو برای یک مملکت و یک فرهنگ برنامه میسازند. همه بچههای خودمان هستند، همه از همین سرزمیناند اما این همه تفاوت برای من یک معماست. امیدوارم روزی برسد این تفاوتها برداشته شود و تلویزیون به همان دوره طلاییاش برگردد.