از کجا میدانید ساعت چند است؟ در طول تاریخ، ما ساعتها را با سایهها، شن، آب، چشمهها و چرخها و کریستالهای نوساندار ردیابی کردهایم. ما حتی باغهای ساعت پر از شکوفه کاشتهایم که در هر ساعت از روز باز و بسته میشوند. هر چیزی که با نظم حرکت کند، به راستی میتواند به یک ساعت بدل شود. اما فقط یک نوع زمانسنج است که با آتش کار میکند و آن «ساعت بخور» است.
، ساعت بخور به شکل پیچ و خمی از بخور است که یک پاره آتش کوچک به آرامی در آن میسوزد. در اوایل سلسله چینگ (۱۹۱۱-۱۶۴۴)، ساعتهای بخور تمام شب در برج طبل بلند پکن میسوختند و زمان را اندازهگیری میکردند تا اینکه کوبش طبل بزرگ پایان نگهبانی شب را اعلام میکرد.
مفهوم اصلی ساعت بخور (زمانبندی با سوختن)، آن را به سطح جدیدی از پیچیدگی فوقالعاده ارتقا میدهد. با بررسی نمونهای که در موزه علوم از آن نگهداری میشود، از اندازه کوچک آن شگفتزده میشوید: بزرگتر از یک لیوان قهوه نیست، با این حال محفظههای کوچک آن با دقت با همه چیزهایی که برای کار کردن به آنها نیاز دارد پر شده است. در سینی پایینی، یک بیل و دامپر به اندازه کوچک پیدا خواهید کرد و بالای آن، یک تشت خاکستر چوب برای طرحبندی مسیر عود است، سپس، مجموعهای از شابلونها برای چیدمان هزارتوها روی هم چیده شدهاند.
همانطور که سیلویو بدینی، مورخِ ابزارهای علمی در مطالعه گسترده خود در مورد استفاده از آتش و بخور برای اندازهگیری زمان در چین و ژاپن توضیح میدهد، این تنوع مناسب تغییرات فصلی است: مسیرهای طولانیتر در طول شبهای بیپایان زمستان سوزانده میشوند، در حالی که مسیرهای کوتاهتر خاص تابستان هستند.
برای تنظیم ساعت، خاکسترها را با دامپر کاملاً صاف میکنند. شابلون را انتخاب میکنند، سپس از لبهی تیز بیل برای ایجاد شیاری الگودار استفاده میکنند و آن را با عود پر میکنند. در نهایت، روی آن را با درب توری میبندند تا دود تخلیه شود و جریان اکسیژن کنترل شود.
برای ردیابی فواصل زمانی کوچکتر، نشانگرهای کوچکی را در نقاط منظمی در طول مسیر قرار میدادند. برخی نسخهها دارای دودکشهای کوچکی هستند که در سرتاسر درپوش کار گذاشته شدند و اجازه میدهند ساعت بر اساس سوراخی که دود از آن خارج میشود، خوانده شود. برخی کاربران ممکن است در قسمتهای مختلف مسیر از انواع عود استفاده کنند، یا مواد معطری را در مسیر قرار دهند تا بتوانند زمان را فقط با بوییدن تشخیص دهند.
در صورتی که بوی چوب صندل به اندازه کافی هشداردهنده نبود، مردم ترتیب ساخت ساعت زنگدار مبتنی بر بخور را میدادند. یک ساعت آتشین به شکل اژدها نمونهی زیبایی از این قبیل ساعتهاست. بدن دراز اژدها یک ناوه یا شیاری برای بخور شکل میداد که در سراسر آن یک رشته نخ کشیده شده بود. توپهای فلزی کوچکی به انتهای دو سوی نخها متصل بود. وزن آنها که زیر شکم اژدها آویزان بودند، نخها را محکم نگه میداشت. با سوختن عود، گرما رشتههای نخ را پاره و توپها را آزاد میکرد تا در تابهی زیر به صدا درآیند و زنگ ساعت را به صدا درآورند.
بدینی شرحی از ساعتهای بخور ارائه میدهد که توسط پدر گابریل دو ماگالهان، مبلغ یسوعی چین در اواسط دهه ۱۶۶۰ نوشته شده است. دو ماگالهان چندین ساعت برای امپراتور چین ساخت و شاهد ساخت بسیاری از ساعتهای دیگر بود، از جمله یک نسخه بسیار پیشپاافتادهتر از مفهوم ساعت آتشین که حول مارپیچی از خمیر عود سفتشده ساخته شده بود:
«آنها از مرکز آویزان شده و در انتهای پایین روشن میشوند، جایی که دود به آرامی و اندک اندک از آن خارج میشود و تمام پیچ و خمهای این کلاف چوب پودر شده را دنبال میکند که معمولاً پنج علامت برای تشخیص پنج بخش عصر یا شب روی آن وجود دارد. این روش اندازهگیری زمان به قدری دقیق و قطعی است که هیچکس تا به حال خطای قابلتوجهی از آن ندیده است.
باسوادان، مسافران و همه کسانی که میخواهند در ساعت مشخصی برای کاری از خواب برخیزند، همواره تشت برنجی را زیر این ساعت میگذارند تا با صدای افتادن توپها درون تشت از خواب بیدار شوند. این اختراع مشابه ساعتهای زنگدار امروزی ماست، با این تفاوت که بسیار ساده و ارزان بوده است.»
در دهه ۱۶۰۰، ساعتهای مکانیکی در دسترس بودند، اما فقط برای افراد بسیار ثروتمند. زمانبندی با بخور ارزان و در دسترس و کاملاً کاربردی بود و تا قرن بیستم، تداوم شگفتانگیزی داشت. معدنکاران زغالسنگ همچنان از درخشش بخور برای ردیابی زمانی که زیر زمین میگذراندند، استفاده میکردند، در حالی که برشتهکنندگان چای از آن برای تخمین زمان لازم برای برشته کردن دستههای چای استفاده میکردند