به گزارش ایران اکونومیست، استفن بلنک، عضو ارشد اندیشکده «مؤسسه تحقیقاتی سیاست خارجی» در یادداشتی برای روزنامه هیل به این پرداخته که تداوم رویکرد تهاجمی روسیه در قبال غرب چه معنایی دارد.
بلنک مینویسد: در چند هفته گذشته با وجود شورش نظامیان واگنر در روسیه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری این کشور موضع تهاجمی خود را علیه اوکراین و غرب تقویت کرده است. او برای نخستینبار از ۱۹۶۲ سلاحهای هستهای خود را به بلاروس، یک کشور خارجی فرستاده است. گروه واگنر هم به بلاروس نقلمکان کرده است. این اقدامات باعث شد تا لهستان اقدامات دفاعی اتخاذ کند و در مقابل، پوتین به همان شکلی که اوکراین را پیش از فوریه ۲۰۲۲ تهدید کرده بود، لهستان را هم تهدید کند. او گفت که لهستان به خاک بلاروس و اوکراین چشم دارد، درحالیکه وجودش را مدیون اتحاد جماهیر شوروی است؛ پوتین به ورشو هشدار داد که هر اقدامی علیه بلاروس به معنای حمله به روسیه قلمداد خواهد شد.
علاوه بر این، ولادیمیر پوتین از قرارداد غلات دریای سیاه خارج شد؛ توافقی میان روسیه و اوکراین با میانجیگری ترکیه و سازمان ملل که هدف آن تداوم صادرات غلات اوکراین از بنادر دریای سیاه و جلوگیری از بروز بحران غذایی در جهان بود. مسکو همچنین بنادر و زیرساختهای غلات اوکراین را هدف بمباران شدید قرار داد. روسیه مینهای مضاعفی در دریای سیاه قرار داده تا صادرات دریایی اوکراین را تحت تأثیر قرار دهد. ایالات متحده هم مدعی شده که روسیه دریای سیاه را مینگذاری کرده تا در صورت غرقشدن کشتیهای غیرنظامی، زمینهای برای عملیات پرچم دروغین علیه اوکراین ایجاد شود.
این در حالی است که پس از حملات متوالی ارتش اوکراین به پل کرچ که سرزمین اصلی روسیه را به شبهجزیره کریمه متصل میکند، مسکو از توافق غلات خارج شد. پوتین پس از خروج مسکو از قرارداد غلات دریای سیاه که صادرات ایمن غلات اوکراینی را تضمین میکرد، گفت این توافق "معنای خود را از دست داده است چراکه اهداف بشردوستانه خود را محقق نکرده است."
وزارت دفاع روسیه اعلام کرده که نهتنها کشتیهای اوکراینی، بلکه هر کشتی که در دریای سیاه با مبدأ یا مقصد اوکراین مشاهده شود، شناور نیابتی اوکراین قلمداد شده و حمله به آن مجاز است. در نتیجه «هر تلاشی برای دور زدن انسداد این مسیر دریایی میتواند یک اقدام جنگی تلقی شود.» مسکو همچنین هشدار داده که آبهای شمالی و شمال شرقی دریای سیاه مسیری «خطرناک» برای پیمایش هستند.
مسکو همچنین در حال تدوین طرحی است تا اوکراین را از تجارت غلات دریای سیاه در آینده حذف کند تا خود بتواند به صادرات پرسود غلات به چین ادامه دهد.
ستوننویس هیل مدعی است: اینها نشان میدهد که همچنان نمیشود به راهکاری مذاکرهمحور برای جنگ اوکراین امید داشت و هدف ولادیمیر پوتین از بین بردن اوکراین بهعنوان یک کشور مستقل است. به بیان دیگر، پوتین با تشدید وخامت اوضاع نشان میدهد که ناتو واکنش خاصی نشان نخواهد داد. علاوه بر این، این اقدامات هماهنگ روسیه نهتنها اقتصاد اوکراین را تحتتأثیر قرار میدهد، بلکه هشدار گرسنگی را در سطح جهانی به صدا در میآورد، مخصوصاً در کشورهای فقیر. این اقدامات اخیر مسکو از گسترش سلطه روسیه در دریای سیاه، نقض اصل آزادی پیمایش و تهدید هستهای نشان دارند.
پوتین اما در پاسخ به ادعاهای غربیها درباره خطر لغو توافق غلات برای کشورهای فقیر گفته ۳۲.۸ میلیون تن محموله از اوکراین صادر شد، اما بیش از ۷۰ درصد به کشورهای پردرآمد و در درجه اول اتحادیه اروپا رسید و روسیه متعهد است که به ۶ کشور آفریقایی غلات رایگان صادر کند.
بلینک مدعی شده است: از آنجا که پوتین باور دارد هیچ کشوری بجز اوکراین واکنش شدیدی نخواهد داشت، این اقدامات تهدیدی آشکار برای تشدید جنگ هستند تا مسکو در برابر اوکراین گزینههای بیشتری داشته باشد. همچنین باید توجه داشت که این اقدامات پس از نشست اخیر سران ناتو در لیتوانی روی داد. گرچه اقدامات مربوط به بلاروس و نگرانی مسکو از قرارداد غلات دریای سیاه به قبل از نشست ناتو برمیگردد که در آن پنجره زمانی مشخصی برای عضویت اوکراین در این اتحاد نظامی ارائه نشد؛ اما میتوان تصور کرد که پوتین با دیدن تعلل ناتو برای عضویت اوکراین، مطمئن شد که میتواند بدون نگرانی از واکنش ناتو، به هر کاری علیه این کشور دست بزند، از جمله تهدید به حمله هستهای.
هیل توصیههایی نیز به غرب ارائه کرده و نوشته است: غرب باید تمام کمکهای زمینی، هوایی و دریایی را که ارتش اوکراین برای پیروزی نیاز دارد، در اختیارش قرار دهد. منظور از پیروزی تنها به معنای شکستدادن ارتش روسیه و پسگرفتن مناطق ازدسترفته اوکراین - از جمله کریمه - نیست؛ بلکه انسداد دریای سیاه توسط نیروهای روسیه هم بهخودیخود نوعی اقدام جنگی است و باید متوقف شود.
واکنش غرب هم نباید به ارسال سلاح محدود شود؛ بلکه غرب باید مانند زمان جنگ ایران و عراق، از حملونقل بینالمللی در دریاها حمایت مسلحانه به عمل آورد. در عین حال، غرب باید هرچه سریعتر برای مشکل انتقال غلات به کشورهای آفریقا و خاورمیانه چارهای بیندیشد.
علاوه بر این، غرب باید یک کارزار تبلیغاتی به راه انداخته و بگوید که اظهارات پوتین درباره همبستگی روسیه و آفریقا دروغین است. اگر غرب بتواند صادرات غلات روسیه به چین - یک واردکننده عمده مواد غذایی - را جایگزین کند، هم تنشهایش با چین کمتر میشود و هم ارتباط روسیه و چین ضعیفتر خواهد شد.
این اقدامات سیاسی و اقتصادی هماهنگ فشار بر روسیه را افزایش داده و به غرب فرصت میدهند تا یک استراتژی مناسب برای پیروزی تدوین کند. غرب میتواند با این کار از واکنش به کنشهای روسیه دست کشیده و دست پیش را بگیرد. اتخاذ اقدام چندجانبه و بهموقع علیه روسیه همچنین قدرت بازدارندگی متعارف و هستهای غرب را افزایش میدهد، زیرا حساب کار به دست دیگر کشورهایی که قصد گامنهادن در مسیری مشابه مسیر روسیه را دارند، خواهد آمد.
غرب همچنین میتواند از وجود تهدید بحران جهانی گرسنگی استفاده کند تا دیگر کشورها را در مقابله با روسیه با خود همراه کند."