به گزارش ایران اکونومیست به نقل از جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی طی سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه امام خمینی در شهر گلگیت پاکستان، به طرح این سوال پرداخت که تفاوت میان شخص امام حسین (ع) و یزید و اردوگاه آنان چیست؟ و اظهار کرد: ممکن است خیلی راحت بتوان به این سوال پاسخ داد؛ امام حسین(ع) نوه پیامبر است و یزید نوه ابوسفیان است؛ یکی عامل به احکام خدا است و دیگری شارب الخمر است. این مظهر تقواست و آن دیگری هویت اش شرارت است. اما اگر یک پله سوال را بالا ببریم ممکن است پاسخ سختتر شود. فرق امیرالمؤمنین و معاویه چیست؟ یزید خیلی علنی مرتکب گناه میشود، اما معاویه خود را ظاهر الصلاح نشان میداد.
وی افزود: در همین راستا، همیشه این سوال مطرح است که فرق اردوگاه حق و باطل در چیست؟ جبهه حق و جبهه باطل در جنگ صفین یک طرف علی(ع) است و آن طرف معاویه است. در عاشورا یک طرف حسین(ع) و طرف دیگر یزید است و همیشه نیز این جبههها وجود دارد که یک طرف بر موضع حق و طرف مقابل در موضع باطل ایستاده است. و در روزگار معاصر یک سو امام و سوی دیگر صدام، یک طرف امام و طرف دیگر آمریکا بود. تفاوت این دو اردوگاه به چیست؟ چگونه تشخیص دهیم تا حق از باطل متمایز شود و حق و باطل در هم مخلوط نشود؟! در این زمینه روایتی از پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که میتواند این تفاوت را خوب نشان دهد؛ ایشان «کسانی که هجرت میکنند» را متفاوت از دیگران میخواند. در دوران پیامبر(ص) ، بسیاری از مکه به مدینه هجرت کردند و آمدند تا ازدواج کنند و یا احساس کردند تجارتی در آنجا برقرار است که اگر به آنجا بروند کاسبی آنها رونق بیشتری پیدا میکند. اما پیامبر میفرماید اگر کسی برای خدا هجرت میکند؛ برای خدا است. بین کسی که برای خدا و یا برای خود کاری میکند فرق است.
وی ادامه داد: اینکه میگویند ریا مبطل اعمال است، یک قاعده عقلایی است. فکر نکنید این تعبیر امری پیچیده است؛ معنای آن این است که شما اگر کاری را برای من انجام میدهید من باید مزد آن را بدهم، اما اگر برای خدا کار کردید او مزد آن را میدهد. اگر نماز خواندید برای اینکه مردم بگویند «به به»، در این صورت مزد آن را هم گرفتهاید! اگر کسی ریا میکند یعنی کار را برای غیر خدا میکند. پس خدا چرا باید مزد این کار را بدهد؟! چرا که نیت انسان اعمال او را معنادار میکند.
یادگار امام به تفاوت میان امام حسین(ع) و یزید پرداخت و گفت: فرق در نیتها است. البته در اعمال نیز تفاوت وجود دارد، اما فرق مهم در نیت است. فرق امیرالمؤمنین و خلفا و معاویه و دشمنانش در نیتها بوده است. فکر نکنید این سخن، مبالغه است؛ چون کاری که نیتش صد درصد و فقط و فقط برای خدا باشد در دنیا نیست؛ چنین عملی فقط از علی بر میآید. ما خیلی هنر کنیم ۵۰ یا ۶۰ کارمان برای خدا است. اگر توانستید یک درصد خلوص نیت خود را بالا ببرید تمام این عمل هزاران بار ارزشمند است؛ حال اگر کسی بتواند این را به صد درصد برساند به بینهایت رسانده است. بینهایت معادل تمام عددها و همهی بینهایتهای دیگر است و بینهایت از همه چیز بالاتر است.
وی با تاکید بر بالا بردن شناخت خود و خلوص نیت که به بینهایت میرسیم، گفت: علی میتواند به بینهایت برسد. اما بقیه اگر هنر کنیم همانقدر که جهت خیر به جهت شر چرخش پیدا نکند، کافی است. فرق بین امام حسین با یزید در جنگ و عدد لشکر و حتی در نوع جنگیدن نیست. امیرالمؤمنین در جنگ صفین که با معاویه میجنگید، اینطور نبود که بگوییم جور دیگری میجنگید؛ همانطور که لشکر معاویه شمشیر، سپر و اسب داشت لشکر امیرالمونین نیز داشت. در جنگ احد بعد از اینکه آن اتفاق سنگین با شهادت حمزه افتاد از طرف ابوسفیان آمدند و به پیامبر گفتند کشتههای احد در مقابل کشتههای بدر که پیامبر جواب داد، کشتههای احد در بهشت است و کشتههای بدر در جهنم است. پس «یک در مقابل یک»، نیست؛ بلکه نیتها اگر فرق کند اعمال متفاوت میشود.
وی به فرق علی و معاویه و حسین و یزید و پیامبر و جهل ابوسفیان و امام و صدام پرداخت و تصریح کرد: فرق همه اینها در نیتها است. امام حسین(ع) جز خدا و جریان مقابل آن جز برای خود و نفس اماره شمشیر نزدند. ما اگر میخواهیم حسینی باشیم باید نیتها را خدایی کنیم؛ اگر امام خمینی نیز توفیقی در زندگی داشت به خاطر نیت خدایی بود. او گفت، «من» در کار نیست. اگر توانستیم منیت را کنار بگذاریم و برای خدا کار کنیم ارزشمند و اثرگذار است و مهمتر از همه اینکه، در جبهه حسین(ع) هستیم. اگر نیت ما خدایی نبود، ممکن است در زبان نام حسین(ع) بیاوریم اما در دل یزیدی باشیم.
سیدحسن خمینی در پایان، طلبهها و دانشجویان جوان را خطاب قرار داد و افزود: بسیار سعی کنید از همان آغاز دوره طلبگی و دانشجویی خود این امر را برای خود سرلوحه قرار دهید. فکر نکنید اگر پا به سن بگذارید میتوانید درست کنید. امام در نامههای خود به خانواده میگفتند از همان جوانی کار خود را درست پیش ببرید نگویید که در ۶۰، ۷۰ سالگی روزه و نماز میخوانیم و توبه میکنیم؛ از همان آغاز نیتها را خدایی کنیم. در این صورت، بعدا میتوانیم بگوییم که به اندازه خود حسینی شدهایم.