کرهشمالی و کوبا به همراه امیرنشینهای عرب بازماندههای کشورهایی هستند که رییس دولت در آنها بدون انتخابات برگزار میشود و به رای شهروندان اهمیتی داده نمیشود. قانون اساسی بیشتر کشورها از جمله نظام جمهوری اسلامی ایران نیز تصریح کرده است رییس دولت با رای مستقیم شهروندان انتخاب شود.
براساس قانون اساسی فعلی، ایرانیان هر چهار سال یک بار برای انتخاب ریاستجمهوری نظام اسلامی ایران پای صندوقهای رای میروند. با لحاظ کردن روش و منش شادروان هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی که هیچ کدام اصلاحطلب نبودند و بیشتر در میانه اصولگرایان و اصلاحطلبان مینشستند و با لحاظ کردن دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و نیز دوره ریاست احمدینژاد و رییسی میتوان ادعا کرد منصب و مقام ریاستجمهوری پس از جنگ بیشتر در اختیار اصولگرایان بوده تا اصلاحطلبها. از سوی دیگر نگاهی به دورههای ۱۱گانه مجلس قانونگذاری و جداکردن دورههای اول تا سوم و دوره ششم با جرات میتوان گفت اصولگراها بیشترین دورههای انتخابات مجلس را به خود اختصاص دادهاند. آیا واقعیت و ذهنیت شهروندان ایرانی با ذهنیت اصولگرایان همراه بوده که آنها بیشترین دورههای ریاست بر دو قوه اصلی کشور را به دست آوردهاند. به نظر میرسد یک نگاه از سر اشاره نشان میدهد هرگاه انتخابات با محدودیتهای کمتر از سوی نهادهای بالادستی برگزار شده اصلاحطلبها برنده بودهاند. این وضعیت راه را برای روش تازه انتخابات باز کرده است. به این معنی که نهادی به اسم شورای نگهبان این اختیار را دارد که از میان کاندیداهای مبارزه برای کسب قدرت سیاسی نهفته در دولت عدهای را رد صلاحیت کند و این گونه شده است که روش مبارزه سیاسی با محدودیت واقعی و گسترده روبهرو شده است. این ایجاد محدودیت در آخرین دوره انتخابات ریاستجمهوری به اندازهای عجیب و ژرف و گسترده بود که فردی مثل علی لاریجانی را نیز از گردونه انتخاب شدن و جریان مبارزه بیرون انداخت.
روش مبارزه سیاسی برای کسب قدرت در ایران بهگونهای است که به دلیل نبود حزبهای نیرومند و شناسنامهدار و دارای عضو و کادر مشخص و با مرام و اساسنامه معلوم و پیدا، در دورههای انتخاباتی، نیروهای سیاسی ناگزیرند زیر پرچمهای دو جناح درآیند؛ جناح اصولگرا و جناح اصلاحطلب. اما مساله اصلی این است که اصلاحطلبها ناگزیرند در انتخاب کاندیدای خود به جای اینکه شایستهترین و ورزیدهترین کادر خود را به میدان مبارزه بفرستند کاندیدایی را انتخاب کنند که میدانند از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت میشود. از سوی دیگر اصولگراها نیز با توجه به اینکه اعتماد کافی دارند که هر کادری را معرفی کنند از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت میشود کوشش نمیکنند ورزیدهترین کادر را به میدان بیاورند. یک دلیل اصلی بالا بردن ریسک فعالیتهای اقتصادی در ایران این است که برنده انتخابات بدون برنامه از پیش تهیه شده کار خود را آغاز میکند. کاندیدای اصولگرایان نیازی نمیبیند برنامه بدهد، زیرا میداند اولا از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت میشود و دوما رقبایش نیرویی برای نقد ندارند، زیرا رسانهها و تریبونهای رسمی در اختیار اصولگراها است. در چنین وضعیتی بود که انتخابات پیشین ریاستجمهوری با درصد نسبتا کمتری نسبت به دورههای قبل برگزار شد. حالا این شرایط حاکم است و در سالهای ۱۳۸۴ تا امروز یعنی به مدت ۱۸ سال است نهاد دولت با نیرومندترین عناصر ایرانی کار نکرده و به دلیل اینکه در روش موجود برای کسب قدرت سیاسی کینهها به اوج میرسد همه کادرهای کاربلد دولت قبلی دور از میدان عمل ایستادهاند و نظارهگر رفتار و تصمیمهای ضعیفترین کابینه پس از انقلاب هستیم. ادامه این روشها برای کسب قدرت، نهاد دولت را به نیروهای غیراصیل و ناکارآمدتر خواهد سپرد. تغییر نیمی از اعضای اقتصادی دولت و ادامه کار با تبصره و اما و اگر بقیه اعضای باقی مانده گروه اقتصادی همان اثری است که روش مبارزه سیاسی بر ایرانیان تحمیل کرده و خواهد کرد.
محمدصادق جنانصفت – روزنامه جهان صنعت