پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 26 - ۲۳ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۵

دیپلماسی ایران و فرصت ماهیگیری از آب هیرمند

ایران از ابزارهای کافی برای اعمال قدرت بر طالبان و وادار کردن آن ها به قبول مسئولیت های قانونی خود برخوردار است.
دیپلماسی ایران و فرصت ماهیگیری از آب هیرمند
کد خبر: ۶۱۸۲۰۳

 

 

اخطار اخیر سیدابراهیم رئیسی به حاکمان افغانستان در مورد نادیده گرفتن حقوق ایران در موضوع آب رود هیرمند و تلاش‌های وزارت امورخارجه در پی آن موجب شده باز هم خطای راهبردی ایران در قبال پذیرش عملی حاکمیت طالبان بر افغانستان و رهاکردن نفوذ سیاسی و تاریخی خود در این همسایه بلافصل مورد توجه قرار گیرد.

 

 

 

در اخرین این اقدامات نیز حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه دولت سیزدهم در مرقد امام خمینی گفت: «از اینکه دولت فراگیر در افغانستان تشکیل نشده است، ناخرسند هستیم، به‌صراحت به هیئت حاکمه فعلی افغانستان گوشزد کردیم که ما هیئت حاکمه فعلی افغانستان را به رسمیت نشناخته‌ایم و به صراحت گفته‌ایم که شرط آن تشکیل دولت فراگیر با مشارکت همه اقوام در افغانستان است. ما از محروم کردن زنان و دختران از تحصیل در افغانستان به‌شدت ناخرسندیم و این رفتار را برخلاف تعالیم پیامبر می‌دانیم.» هرچند هیچ‌یک از این سخنان تازگی ندارد و از ابتدا موضع ایران بوده، اما همواره در کنار پذیرش ضمنی حاکمیت طالبان و با رویکردی مثبت به آن بیان شده بود، اما این بار با لحنی انتقادی بیان شده است.

 

 


برخلاف زبانزد معروف که می‌گوید ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است، فرصت‌های دیپلماتیک اینگونه نیستند و ماهی‌گیران زبده فضای دیپلماسی ماهی خود را به وقتش و در نخستین فرصت صید می‌کنند و صید خود را به زمانی که کارد به استخوان رسیده باشد، موکول نمی‌کنند. برخلاف عملکرد دولت ایران که از هیچ‌گونه همکاری با حکومت طالبان در افغانستان امتناع نکرده، طالبان به انحاء مختلف ضمن تعرض به تمامیت ارضی و نیرو‌های مرزبانی ایران حتی به تبادل آتش نیز پرداخته است.

 

 

 

مقامات طالبان حتی در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ بدون در نظر گرفتن جنایات خود در قبال زنان و مردان افغانستانی وقیحانه به ایران برای احترام به حقوق معترضان تذکر دادند. امتناع حاکمان کنونی افغانستان از برآورده کردن حقوق مسلم ایران از آب رودخانه هیرمند برخلاف قرارداد‌های میان دو کشور استمرار رفتار‌های غیردوستانه و شیطنت‌آمیز آن‌ها بوده است.

 

 

 

 

رویکرد دولتمردان ایران در قبال تغییر حکومت در افغانستان و روی کار آمدن گروه طالبان از نخستین روز‌های این رویداد مورد انتقاد کارشناسان و پژوهشگران مسائل افغانستان که شناخت دقیق‌تری از فضای حاکم بر افغانستان داشتند، قرار گرفت. استنباط عمومی این بود که ایران نیز همانند سایر کشور‌های دنیا از قدرت‌گیری یکباره طالبان در افغانستان غافلگیر شده که در مورد ایران به عنوان همسایه بلافصل و دارای نفوذ تاریخی در این کشور ایرادی بزرگتر محسوب می‌شد. با این حال ادامه رویکرد دولت ایران در استمرار این غافلگیری نشان از انفعال و تسلیم شدن در مقابل سلطه‌جویی طالبان داشت. افغانستان که به همراه تاجیکستان تنها کشور‌های فارسی‌زبان جهان شناخته می‌شوند و در استمرار جغرافیایی فلات ایران قرار دارند، از اهمیت تاریخی و ژئوپلیتیکی خاصی برای ایران برخوردار است. در عین حال حضور جمعیت قابل‌توجهی از مهاجران افغانستانی در خاک کشورمان موجب شده تا ایران نتواند با کم‌توجهی و کم‌دقتی در قبال موضوع افغانستان رفتار کند.

 

 

 

تصمیم‌گیران در ایران با چشم‌پوشی و نادیده گرفتن سوابق حاکمیت و نفوذ ایران در افغانستان و استمرار زبانی و فرهنگی ایران در عمق خاک این کشور مانند کشور‌های دور و بدون سابقه منفعلانه تماشاگر قدرت‌گیری طالبان در افغانستان شدند و در ادامه نیز بر روی سرکوب اقوام فارسی‌زبان و شیعه‌مذهب این منطقه چشم بسته و اجازه دادند شبه‌دولت بدوی طالبان با رویکرد‌های غیرانسانی به کشتار و جابه‌جایی‌های قومی و تغییر چهره انسانی شمال افغانستان دست بزند و با ساکن و مسلط کردن اقوام پشتون و کوچ ساکنان بومی، این منطقه را از حقوق خود محروم کند. روشن است این سیاست قومی آشکارا در جهت ایران‌زدایی و فارسی‌زدایی در شمال افغانستان تلاش می‌کند در ادامه به منشأ و موطن این فرهنگ و تاریخ نیز چنگ‌اندازی کند. گستاخی‌های برخی فرماندهان خرد و میانی طالبان در قبال نیرو‌های مظلوم و شجاع مرزبانی ایران و مقامات و تمامیت ارضی کشورمان بیانگر نیات نهفته این گروه است که در زمان‌های دیگر می‌تواند به اقدام عملی علیه ایران منجر شود.

 

 

 

 

طالبان برخلاف باور دولتمردان جمهوری اسلامی نه یک حرکت اسلامی و ضدبیگانه که جنبشی قومی و سلطه‌جو است که حاضر به مصالحه و همزیستی با هیچ قدرت داخلی یا خارجی نیست و در واقع مقاومت و ستیز طالبان با نیرو‌های اشغالگر آمریکا نه از سر استقلال‌طلبی و میهن‌دوستی که از سر انحصارطلبی و ستیزه‌جویی بود و به همین دلیل است که طالبان در این حرکت ضدبیگانه و ضداشغالگری نتوانسته مشارکت و همدلی سایر اقوام و گروه‌های افغانستان را جذب کند و همچنان گروهی قومی محسوب می‌شود.

 

 

 

برای کارشناسان افغانستان از ابتدا آشکار بود که همین ویژگی سلطه‌جویی و ستیزه‌جویی طالبان پشتون‌تبار منجر به مناقشه و تنش با همسایگان خواهد شد؛ اتفاقی که در همان سال ابتدایی روی کار آمدن طالبان خود را نشان داد و این گروه با اکثر همسایگان خود وارد مناقشه نظامی و دیپلماتیک شد و هرچند عموماً براساس خویشتن‌داری دولت‌های شبه‌مدرن دیگر در مواجه با دولتی نسبتاً بدوی فروکش و یا به زمان دیگری موکول شد، اما همچنان، چون آتش‌های زیرخاکستر معضلی ادامه‌دار برای همسایگان افغانستان محسوب می‌شود.

 

 

 

شبه‌دولت امارت اسلامی طالبان از ابتدای روی کار آمدن خود چندین بار به ایجاد تنش با جمهوری اسلامی ایران روی آورده و هر بار با مدیریت ایران موضوع حل‌وفصل شده است. با این حال رویکرد این شبه‌دولت نشانگر بحران‌زایی مداوم است و به نظر می‌رسد حیات و قدرت طالبان منوط به ایجاد و استمرار بحران‌هاست و امارت اسلامی طالبان قصد تثبیت موقعیت خود و دست کشیدن از خصلت جنبشی و شعاری و تبدیل شدن به دولتی مسئولیت‌پذیر ندارد. حاکمان امروز افغانستان با آگاهی از عدم توانایی حکومتداری خود و فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و انزوای بین‌المللی و عدم مشروعیت داخلی با ایجاد تنش‌های مصنوعی در تلاش هستند ضمن ترمیم مشروعیت داخلی خود از همسایگان نیز باجگیری کنند. طالبان نه از جهت داخلی در قبال شهروندان غیرپشتون افغانستان و نه در قبال همسایگان از خود چهره دولتی مسئولیت‌پذیر و قابل‌اعتماد ارائه نداده و همچون قبایل بدوی تلاش کرده با خدعه و باجگیری و قدرت‌نمایی ظاهری به حیات خود ادامه دهد.

 

 

 

بر همین اساس مواجهه با این موجودیت که حاضر به پذیرش مسئولیت نیست، بایستی بر مبنای اعمال قدرت و زور باشد. ایران از اهرم‌های کافی برای اعمال قدرت بر حاکمان فعلی افغانستان برخوردار است که آنان را وادار به پذیرش مسئولیت‌های قانونی خود کند، اما متاسفانه خوش‌خیالی تصمیم‌گیران در تهران مبنی بر اینکه طالبان یک «جنبش اصیل در منطقه» و «مصمم در مبارزه با آمریکا» است به سوی باج‌دهی به این گروه برده است.

 

 

 

ایران می‌توانست و می‌تواند با پشتیانی معنوی از گروه‌های مخالف طالبان که دارای سوابق تاریخی با ایران نیز هستند و همچنین استفاده از اهرم مهاجران افغانستانی ساکن در ایران و نیاز‌های ضروری، چون سوخت و مواد غذایی و کالا‌های ضروری دیگر نسبت به اعمال فشار به این شبه‌دولت اقدام و آن‌ها را وادار کند در قبال شهروندان خود و همسایگان رویکردی مسئولانه در پیش بگیرند.

 

 

 

منبع: هم‌میهن 

آخرین اخبار