به گزارش ایران اکونومیست، احتمالا اگر از شما خواسته شود که یک ناظر داوری یا ناظر بازی فوتبال را نام ببرید، یک نام آشنایی به اذهان اهالی فوتبال خطور میکند. دلیلش هم واضح است؛ هر جا دوربین تلویزیونی حضور داشته باشد این ناظر وارد گود میشود و توجه دوربینهای تلویزیونی را به خود جلب میکند و تبدیل به نقش اول بازیها میشود.
او همیشه جنجالآفرین بوده و معمولا دنبالکنندگان فوتبال متوجه میشوند ناظر مربوطه چه کسی است. البته این خصیصه مختص به این دوره خاص و نظارت بر مسابقات فوتبال نمیشود چرا که در دوره فعالیت به عنوان داور فوتبال هم نمایش پررنگی مقابل دوربینهای تلویزیونی داشت. با این حال اوج شهرت او به ماجرای خانههای مجاور ورزشگاه وطنی قائمشهر برمیگردد؛ جایی که در لیگ برتر هجدهم این ناظر به تماشاگران حاضر روی سقف یا بالکن خانه دیوار به دیوار ورزشگاه وطنی که از املاک شخصی بازی نساجی - ذوب آهن را تماشا میکردند، ایراد گرفت و آنها را از بهره بردن از قسمتی از خانهشان محروم کرد!
بعد از گذشت حدود پنج سال، باز هم عرصه در اختیار این ناظر جنجالی قرار گرفت تا در قائمشهر نقش اول را به خود اختصاص دهد. ماجرای جنجالآفرینی او جایی شروع شد که در فاصله دو ساعت مانده به آغاز دیدار نساجی - پرسپولیس، جایگاه خبرنگاران ورزشگاه «وطنی» توسط مهمانان دو باشگاه، سلبریتیها و بازیگران پر شد و اصحاب رسانه از جایگاه اصلی خود در ورزشگاه بیرون افتادند و از رسالت واقعی خود یعنی پوشش خبری مسابقات جا ماندند.
در این شرایط خبرنگاران به سراغ مسئولان برگزاری بازی رفتند که شرایط لازم برای حضور اهالی رسانه در جایگاه اختصاصی این قشر خبری فراهم شود و یا این که قسمتی از محوطه اطراف زمین بازی را به آنها اختصاص دهند تا بتوانند به مخابره اخبار بپردازند.
تا قبل از این که سر و کله ناظر معروف پیدا شود، همه دنبال پیدا کردن راهی برای حل مشکل خبرنگاران بودند تا اینکه این ناظر جنجالی که مسئولیت رسیدگی به موضوعات این چنینی را هم دارد، با گفتن این جمله که «جایگاه خبرنگاران در محوطه زمین بازی قرار ندارد، پس رسیدگی به این موضوع به او ارتباطی ندارد» باعث بدتر شدن مشکل اصحاب رسانه شد!
اگر چه که بهانه ناظر بازی با استناد به قوانین درست نبود و یکی از مقدمات هر بازی رسمی فراهم بودن جایگاه برای اهالی رسانه است، اما با رجوع به اتفاقهای پنج سال قبل و محدودیتی که توسط همسایههای دیوار به دیوار ورزشگاه وطنی رقم خورد، مالک واحد شخصی کنار ورزشگاه میتوانست در این لحظه از این ناظر بپرسند مگر خانهاش جزو محوطه زمین بازی بود که آن موقع به او ایراد گرفته شد؟
نکتهای که وجود دارد این است که به نظر میرسد این «آقای ناظر» قانون را در مواقعی که به نفعش نیست فراموش میکند چرا که او براساس ماده ۹۶ آییننامه انضباطی فدراسیون فوتبال مسئول اتفاقات بیرون از زمین است و باید راجع به آن گزارش بدهد.
پس ادعای او مبنی بر این که مسائل خارج از زمین به ناظر بازی ارتباطی ندارد، غلط است. کما این که در بازیهای مختلفی مانند دیدار دور برگشت فولاد - پرسپولیس در ورزشگاه شهدای فولاد به جایگاه تماشاگران ایراد گرفت و نمیخواست اجازه برگزاری بازی بدهد.
البته اگر این ناظر در آن موقعیت مشکل خبرنگاران را حل میکرد احتمالا به این میزان نامش سر زبانها نمیافتاد اما حالا میتواند به تواناییهایش غبطه بخورد که توانسته شانه به شانه پرسپولیس، اخبار را به خود اختصاص دهد؛ اما درست به دلیل همین تلاشها برای افتادن بر سر زبان اهالی فوتبال، در این گزارش نامی از او آورده نشده است.
در نهایت به دلیل شانه خالی کردن ناظر پرحاشیه بازی، اغلب خبرنگاران نتوانستند حتی پنج دقیقه از دیدار نساجی - پرسپولیس را تماشا کنند اما اوج مشکل پس از پایان بازی بود؛ جایی که این ناظر به یگان ویژه گفت که خبرنگاران را به محل میکسدزون ورزشگاه و نشست خبری وطنی راه ندهند! در واقع اصحاب رسانه به مکانی که فلسفه وجودی آن به خاطر خبرنگاران است، اجازه ورود نداشتند؛ آن هم به لطف تخلفی دیگر از سوی «آقای ناظر».
این اتفاق در شرایطی رخ داد که سلبریتیها، بازیگران و دوست و آشنای افراد مختلف به راحتی در جشن قهرمانی پرسپولیس حضور داشتند و سلفیهایشان را گرفتند که احتمالا دلیل حضور چنین افرادی این بود که آقای ناظر جرات راه ندادن آنها را نداشته است. با این حال نباید از قصور مدیران سازمان لیگ فوتبال هم گذشت چرا که سه روز قبل از دیدار نساجی - پرسپولیس از ورزشگاه وطنی بازدید کرده بودند و باید به عنوان مقام مسئول راهی برای محل فعالیت رسانهها در این دیدار پیدا میکردند.
با این حال آقای ناظر پیش از شروع بازی اعلام کرد که دیدار نساجی - پرسپولیس آخرین حضور او به عنوان ناظر است و قصد دارد در بخش دیگری از فوتبال فعالیت داشته باشد. با این که باید نگران حضور او در بخش دیگری از فوتبال بود اما به هر حال میتوان گفت خداحافظ «آقای د.ر، دلمان برایت تنگ نمیشود.»