به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه عبری زبان «یدیعوت آحارونوت» در این باره نوشته است: پایان عملیات "سپر و کمان" (نام عملیات اخیر اسرائیل در نوار غزه) شکاف بزرگ میان دستاوردها در سطح تاکتیکی و موازنه استراتژیک در قبال نوار غزه را برجسته کرد و اسرائیل از سال ۲۰۰۶ زمانی که حماس در آخرین انتخابات پیروز شد، اقدام به تدوین استراتژی منسجمی درباره غزه نکرده است.
در این یادداشت آمده است: علاوه بر این، حماس با تقویت توانمندیهای خود در سایر جبههها، در حال تقویت و ارتقای جایگاه خود در رقابت با جنبش فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین بوده و در عین حال موفق شده است مفهوم استراتژی تعدد جبهههای نبرد که یک راهبرد بود را پیاده سازی کند.
طبق این گزارش، مهمتر از همه، حماس موقعیت خود را به عنوان حاکم در نوار غزه تثبیت میکند و با اراده خود به جنبش جهاد اسلامی اجازه میدهد تا در نوار غزه فعالیت کند و میتواند آن را محدود کند. در عین حال، جهاد اسلامی نیز با انتخاب گزینه شلیک موشک از غزه در واکنش به شهادت خضر عدنان، اسیر فلسطینی در زندان اسرائیل، موفق شد توانایی بهبودی نسبتاً سریع را به اثبات برساند و جبهههای نبرد را به هم پیوند دهد. این نبرد بیش از آنچه اسرائیل میخواست طولانی شد و زندگی تعداد زیادی از اسرائیلیها را مختل کرد.
یدیعوت در ادامه آورده است: نتایج این حملات اسرائیل باعث تضعیف بیشتر تشکیلات خودگردان فلسطین در برابر حماس و جهاد اسلامی میشود و به تبع آن احیای تاثیر این تشکیلات در نوار غزه خیالی به نظر میرسد. نه مصر و نه هیچ یک از کشورهای عربی دیگر حاضر به دخالت برای به دست گرفتن حاکمیت در نوار غزه نخواهند بود و جامعه بینالمللی نیز اقدامی برای ایجاد یک سیستم بر مبنای تولیت در غزه، نیروی حافظ صلح و یا هر مکانیسم مشابه دیگری صورت نخواهد داد.
طبق نوشته این رسانه، معنا و مفهوم تمامی موارد فوق این است که رژیم صهیونیستی در مقابل چالش غزه تنها مانده است و چهار انتخاب و گزینه اصلی در این زمینه دارد؛ گزینه نخست تداوم وضعیت موجود است. گزینه دوم نیز نبرد نظامی گسترده برای نابود کردن زیربناهای نظامی جنبش حماس خواهد بود.
در ادامه این یادداشت آمده است: گزینه سوم طراحی یک فرآیند سیاسی با همکاری کشورهای عربی با حمایت آمریکا و جامعه بینالمللی با هدف آماده سازی زیرساختها برای تشکیل یک کشور فلسطین به عنوان مبنایی برای راه حل موسوم به «دو کشور برای دو ملت» است. گزینه چهارم نیز شامل توسعه توافق با حماس از طریق وارد شدن به یک روند گفتوگوی سریع و گسترده میشود که در آن مصر، قطر و کشورهای عضو توافقنامه عادی سازی «ابراهیم» با حمایت عربستان، آمریکا و جامعه بینالمللی مشارکت دارند. هدف استراتژیک این گزینه، آتش بس بلندمدت در ازای بازسازی گسترده نوار غزه، گشودن آن به روی جهان از طریق فرودگاه و بنادر، به سرانجام رساندن تبادل اسرا و توافق بر سر عدم تقویت نظامی حماس تحت نظارت یک نیروی مشترک عربی است.
یدیعوت آحارونوت در ادامه آورده است که در واقع، در میان گزینههای مذکور به عنوان گزینه بد و بدتر، به نظر میرسد که گزینه چهارم گزینه بَد برای اسرائیل باشد؛ چراکه در هر صورت، اسرائیل با حماس در مورد همه چیز مربوط به زندگی روزمره در نوار غزه گفتوگوی مستمر دارد و این جنبش مسؤول اصلی این باریکه است.