به گزارش ایران اکونومیست، سرلشکر رحیم صفوی در همایش بینالمللی هندسه نظم جدید جهانی که صبح امروز در دانشگاه عالی دفاع ملی آغاز شده و به مدت دو روز ادامه خواهد داشت، اظهار کرد: در تاریخ معاصر، یعنی در دوره زمانی افول تدریجی قدرت در شرق و برآمدن استعمار و نظم اروپایی و امپریالیستی، همواره «کانون قدرت جهانی»، در غرب عالم مستقر بوده است. در پناه این نظمِ استعماری، اندیشه و جهانبینیِ غرب، امکان توسعه و فراگیر شدن در گستره جهانی را یافت.
وی ادامه داد: ارزشها و مظاهر مادی و معنوی تمدن غرب، به واسطه قدرت نظامی و اقتصادی و علمی استعماری بر منظومههای جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی دیگر تحمیل شد. در این دوره، مناسبات قدرت و سیاست و حکمرانی، در سطوح ملی، منطقهای و جهانی، یا از ماهیتی «غربی و دینزدایانه» برخوردار بود؛ یا ماهیتی «سوسیالیستی و ضددینی» به خود گرفته بود؛ یا ماهیتی ناسیونالیستی داشت.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا با اشاره به استعمار کشورهای ضعیف توسط ابرقدرتها، گفت: منابع و سرمایههای مادی و معنوی سایر کشورهای جهان نیز مصروف سیاستها و مناسبات درون سازهای یا خارجی منظومه قدرت غرب میشد. در این دوره، با وجود بنیانهای عمیق اعتقادی و دینی در جوامع مسلمان، و همزمان ظرفیتهای عظیم انسانی و مادی کشورهای مسلمان، به دلیل سلطه نگرش غربی و تجربه اروپا از قرون وسطی، کارکرد دین و مکتب حیاتبخش اسلام در اداره جوامع و نیز بازیگری کشورهای مسلمان در عرصههای منطقهای و جهانی، به محاق رفته بود.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی ضربه بزرگی را به ساختار قدرت جهانی که ماهیتی دوقطبی داشت وارد کردند. از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، میتوان به عنوان زلزله بزرگی در نظم ناعادلانه جهانی یاد کرد.
سرلشکر صفوی تاکید کرد: با پایان جنگ سرد، به تدریج تغییرات بزرگی در ساختار ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جهان رخنمون شد. اساس ساختار قدرت جهان، مبتنی بر دو ایدئولوژی لیبرالیستی و سوسیالیستی فروپاشید. نیروهای خفته و سرکوبشده غیر غربی، خصوصاً سازههای انسانی و فرهنگی مسلمانان که بیش از پنج قرن تحت فشار استعمار و استبداد قرار گرفته بودند، فرصت بروز و ظهور یافتند.
وی گفت: آنچه با عناوینی از قبیل: «دوران گذار ژئوپلیتیکی»، «نظم نوین جهانی»، «پیچ تاریخی»، «تمدن نوین اسلامی» که در اندیشه سیاستمداران یا دانشمندان، یاد میشود؛ ابعاد ذهنی علمی یا آرمانی شرایطی است که در آن، ساختار، قواعد و کارکرد نظم جهانی دستخوش تغییرات بنیادین شده و نوید از برآمدن نظم جدیدی میدهد.البته رقابت شدیدی میان بازیگران، برای شکلبخشی به نظم مطلوب آینده درگرفته است.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا با اشاره به تحولات سیاسی در سالهای اخیر، ادامه داد: شدتِ عمل غرب و آمریکا در مقابل چین و روسیه، همگرایی بیشتر روسیه و چین، ظهور قدرتهای جدید منطقهای مانند ایران، و هند، برزیل و ترکیه و زمزمههای نشانگان محسوس افول قدرت آمریکا و حرکت قدرت از غرب به شرق عالم؛ بازتعریف امنیت و دفاع در کشورها و اتحادیهها و موارد متعدد دیگر، نشان از این دارد که فضای جهانی در حال گذار به شرایط دیگری است و در این بین فرصتها و چالشهای زیادی برای بازیگران پدید آمده است.
صفوی با اشاره به ظرفیتهای جغرافیای طبیعی و انسانی جهان اسلام گفت: جهان اسلام شامل یک بدنه اصلی است که از کرانههای اقیانوس اطلس شروع میشود و درمجموع شامل قسمت عمدهای از آسیا، آفریقا و بخشی از اروپا است. وسعت جهان اسلام حدود ۳۲ میلیون کیلومتر مربع، معادل حدود ۲۲ درصد مساحت خشکیهای کره زمین است و از نظر دسترسی به فضاهای بزرگ جغرافیایی جهان، دنیای اسلام به اقیانوسهای بزرگ اطلس، هند و آرام و همچنین به قارههای بزرگ آسیا، آفریقا، اروپا و اقیانوسیه دسترسی دارد.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا افزود: نگاهی به نقشه جهان، ما را با این حقیقت آشنا میکند که اگر جهان اسلام، جایگاه واقعی خود را درک کند، میتواند علاوه بر آنکه مکمل قدرتهای بزرگ نباشد، خود هسته اصلی یک بلوک قدرت در نظام بینالملل به شمار آید. نقشآفرینی در چارچوب مسائل ژئوپلیتیکی جهان، عامل دیگری از اهمیت جهان اسلام است. در طول تاریخ، جهان اسلام بخشی از مسائل و در کانون تحولات ژئوپلیتیکی جهان بوده قرار داشته است.
وی قرار گرفتن کشورهای اسلامی در مسیر و گلوگاههای مهم انتقال انرژی جهان را از دیگر دلایل قدرت جهان اسلام اعلام کرد و افزود: اهمیت سه آبراههای مهم مالاکا، هرمز، باب-المندب و سوئز در زمینه ترانزیت انرژی بر کسی پوشیده نیست؛ بهگونهای که میانگین روزانه انتقال نفت از تنگه هرمز قریب به ۱۷.۵ میلیون بشکه است. موضوع حائز اهمیت دیگر در ارتباط با نقش کشورهای اسلامی در ژئوپلیتیک انرژی، موضوع ایفای نقش در قالب نهادهای بینالمللی حوزه انرژی و بهطور خاص اوپک و اوپک گازی است.
صوفی تاکید کرد: شرط تبدیل شدن جهان اسلام، به یک قطب قدرت در نظام بین الملل، شناخت، مفاهمه و درک مشترک نسبت به ظرفیتهای فراوان ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشورها و جوامع، برای انتفاع جمعی و بلوغ ژئوپلیتیکی این پهنه وسیع فرهنگی و تمدنی است.