يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 November 24 - ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۲

دلیل تعلیق برجام و سکوت در قبال آن چیست؟

اگر طرفین اصلی برجام را ایران و آمریکا در نظر بگیریم که واقعا نیز چنین است، برای این دو طرف، وضعیت کج‌دارومریز جاری، هم فرصت و هم تهدید است.
دلیل تعلیق برجام و سکوت در قبال آن چیست؟
کد خبر: ۶۱۰۱۴۵

با وجود گذشت بیش از ۸ ماه از آخرین دور مذاکرات وین، فضای تعلیق و بن‌بست برجامی همچنان ادامه دارد. در حالی‌که انتظار می‌رفت بعد از سفر رافائل گروسی به تهران در اسفند ماه ۱۴۰۱ گام‌هایی جدی در مسیر احیای برجام برداشته شود، پیشرفتی محسوس در این زمینه صورت نگرفته است.

 گزارش‌های اخیر روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال نیز از پیشرفت ناامید کننده توافقات در زمینه دوربین‌های نظارتی حکایت دارد. تنش‌زدایی میان ایران و عربستان برای از سرگیری مناسبات نیز با وجود استقبال ویژه از سوی کشور‌های غربی، زمینه‌ساز گره‌گشایی در حوزه مذاکرات هسته‌ای نشده است.


در مجموع، می‌توان از تداوم فضای تعلیق و سکوت پیرامون آینده برجام سخن به میان آورد. فضایی که در درون خود این پرسش را مطرح می‌کند علت تداوم فضای تعلق چیست و تداوم روند جاری چه پیامد‌ها و تبعاتی به همراه خواهد داشت؟

«فرارو» در راستای پرداختن به این مساله مهم با "فریدون مجلسی"، دیپلمات سابق و تحلیلگر حوزه روابط بین‌الملل و "امیر علی ابوالفتح"، کارشناس مسائل آمریکا و حوزه سیاسی خارجی گفتگو داشته است.

ایران می‌تواند فضای تنفس تازه ایجاد کند
"امیر علی ابوالفتح"، کارشناس مسائل آمریکا در پاسخ به این سوال که دلیلی اصلی تداوم فضای توام با تعلیق و رکود برجام، علی رغم برخی تحولات مثبت چیست؟ گفت: «بایستی توجه داشته باشیم که آمریکا صرفا برجام را نمی‌خواهد. دولت آمریکا پیشتر یک تصمیم اجماعی جهت خروج از برجام را گرفت. برجام، هم در میان جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌های آمریکایی منتقدان جدی دارد. نکته اصلی این است که آمریکا چیزی ورای نسخه اولیه برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید را می‌خواهد و تا زمانی که خواسته‌هایش محقق نشوند، این کشور به توافق برجام باز نمی‌گردد و تحریم‌ها علیه ایران را نیز لغو نمی‌کند.»

وی افزود: «به طور خلاصه می‌توان گفت که آمریکایی‌ها خواهانِ "برجام پلاس" هستند. یعنی تغییر در برجامِ سال ۲۰۱۵ و انعقاد برجام دو و سه و ... (در حوزه‌هایی نظیر توان موشکی، پهپادی، نفوذ منطقه‌ای ایران و غیره). در این فضا، ایران تاکید دارد که اصلِ برجام، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر مورد قبول این کشور است. ایران نهایتا با تغییراتی جزئی که به چهارچوب اصلی توافق سال ۲۰۱۵ آسیب نزند موافقت خواهد کرد. از این رو، باید اذعان کرد که فاصله میان خواسته‌های ایران و آمریکا به قدری زیادی است که بعید به نظر می‌رسد اروپایی ها، یا روس‌ها و یا چینی‌ها و یا دیگر طرف‌های بین المللی بتوانند اقدامی انجام دهند و مواضع تهران-واشینگتن را به یکدیگر نزدیک کنند. به بیان ساده تر، خیلی دور از انتظار است که آمریکایی‌ها حاضر شوند به برجام سال ۲۰۱۵ بازگردند و تحریم‌ها علیه ایران را بردارند و ما بار دیگر به فضای قبل از ۸ میِ سال ۲۰۱۸ بازگردیم.»

این کارشناس حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که تداوم روند جاری می‌تواند چه پیامد‌ها و نتایجی را به همراه داشته باشد؟ گفت: «اگر طرفین اصلی برجام را ایران و آمریکا در نظر بگیریم که واقعا نیز چنین است، برای این دو طرف، وضعیت کج‌دارومریز جاری، هم فرصت و هم تهدید است. برای ایران از این بابت تهدید است، زیرا اقتصاد این کشور تحت فشار است. تحریم‌ها باقی می‌مانند. مشکلات معیشتی تشدید می‌شوند و شاهد افزایش قیمت ارز‌های خارجی و سخت‌تر شدنِ دسترسی ایران به منابع خارجی بلوکه شده هستیم و اساسا می‌بینیم که ایران تا حد زیادی از فضای تجارت جهانی حذف شده است.»

وی افزود: «طبیعتا مجموع این مسائل در کنار عواقب منفی اقتصادی که به همراه دارند، عاری از تبعات مخرب اجتماعی نیز نمی‌باشند. با این حال، این وضعیت فرصت‌هایی را نیز ایجاد کرده است. مثلا به صورت ناخواسته بخش‌هایی از صنعت و البته فضای کلی اقتصادی ایران تحت فشار‌های خارجی دست به ابتکاراتی زده و می‌زنند که به نوعی روند خودکفایی و شکوفا شدن برخی توانمندی‌ها در کشور را تسریع و تسهیل کرده است. البته که کاهش میزان وابستگی اقتصاد کشور به صادرات نفت را نیز بایستی دستاورد بسیار خوبی دانست.»

ابوالفتح تصریح کرد: «برای آمریکا نیز فضای مشابهی حاکم است. از یک سو آمریکایی‌ها با شبحِ نزدیک‌شدن ایران به سلاح‌های اتمی رو به رو هستند؛ و از سوی دیگر آمریکا با تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران، از اوج گیری قابل توجه قدرت اقتصادی این کشور مخصوصا در منطقه غرب آسیا جلوگیری می‌کند. فراموش نکنیم که ایران ظرفیت‌های قابل توجهی دارد و شکوفا شدن آن‌ها می‌تواند این کشور را به قطب اصلی اقتصادی منطقه غرب آسیا بدل کند و البته که آن را به الگویی برای کشور‌ها و ملت‌هایی تبدیل کند که پس از یک دوره طولانی مقاومت در برابر آمریکا، توانسته اند رشداقتصادی قابل ملاحظه‌ای را به ثبت برسانند. موضوعی که به هیچ عنوان مطلوب واشنگتن نیست. از این رو، تداوم روند جاری در برجام، هم برای ایران و هم آمریکا، حامل فرصت و تهدید‌های مختلفی است و درست به همین دلیل هم است که می‌بینیم نوعی فضای سکوت حاکم است و نه از احیای برجام به صورت جدی سخن گفته می‌شود و نه مرگ قطعی این توافق اعلام می‌شود.»


امیر علی ابوالفتح در پایان در پاسخ به این سوال که ایران در فضای جاری معادله برجام، بایستی چه اقداماتی را در پیش گیرد، گفت: «این پرسش حقیقتا سخت است. اینکه چه کار‌هایی باید انجام داد، نیاز به داشتنِ اطلاعات دقیق و البته محرمانه دارد. مثلا ما باید بدانیم که وضعیت اقتصادی به چه صورت است؟ چه مقدار پول در خزانه وجود دارد؟ چگونه پول وارد کشور می‌شود؟ چقدر می‌شود مقاومت کرد؟ وضعیت فضای اجتماعی و امنیتی در کشور چگونه است؟ و سوال‌هایی از این دست جهت پاسخ به این پرسش شما بسیار مهم هستند. در واقع، این اطلاعاتِ محرمانه هستند که تعیین می‌کنند روند‌ها و جهت گیری‌های آتی چگونه خواهند بود. اگر مقاومت به نفع کشور باشد باید مقامت کرد و اگر مذاکره به نفع کشور باشد باید دست به مذاکره زد. با این حال، آنچه که مهم است این نکته می‌باشد که منافع ملی باید تامین شود.»

وی خاطرنشان کرد: «درست به همین دلیل است که من معتقدم به این سوال سختِ شما، مسولان کشور باید پاسخ بدهند. به نظر من چیزی که آمریکایی‌ها از ایران می‌خواهند به مراتب بیشتر از آن چیزی است که ایران بتواند به طرف مقابل بدهد و در عین حال بتواند منافع ملی خود را نیز حفظ کند. این مساله مخصوصا با توجه به اینکه آمریکایی‌ها یک مرتبه بدعهدی کرده اند و حقوق و منافع ایران را در توافق برجام به کل تضییع کرده اند، از ابعاد جدی‌تری نیز برخوردار می‌شود و ایران بار دیگر در قالب یک توافق احتمالی جدید، این جنس کنشگری را از خود نشان نخواهد داد.»

وی ادامه داد: «البته از یاد نبریم که حتی اگر توافقی نیز حاصل شود، باز شبح مخالفت یک رئیس جمهور جمهوری‌خواه بالای سر توافق جدید نیز است. البته که حتی اگر دولت آمریکا با این توافق مخالفت نکند، کنگره آمریکا خود مانعی جدی برای حصول یک توافق با ایران خواهد بود و جز با تمکین کامل ایران به توافق جدید، موافقت خود را اعلام نخواهد کرد. موضوعی که به کل با ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران در تضاد است. آمریکایی‌ها می‌خواهند که در رابطه با ایران، زمان به قبل از ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ باز گردد. این در حالی است که اساسا تحقق یک چنین سناریویی در روابط تهران-واشینگتن کاملا بعید به نظر می‌رسد.»

ابوالفتح در پایان گفت: «در این فضا و در شرایطی که آمریکا حاضر به کوتاه آمدن نیست، بعید است توافقی جدید حاصل شود. بار دیگر مایلم تکرار کنم که آمریکایی‌ها فقط در مورد مساله هسته‌ای با ایران به دنبال دستیابی به توافق نیستند و طیف گسترده‌تری از موضوعات را برای خود خود هدفگذاری کرده اند. موضوعی که اگر بنا باشد محقق شود معلوم نیست که چه بر سر ایران و ایرانی خواهد آمد. من مدت‌ها پیش نیز اعلام کرده‌ام وضعیت معادله برجام به همین شکلِ کج‌دارومریز ادامه پیدا خواهد کرد. زیرا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند وارد دوره پسابرجام شوند، چون مخاطرات آن برایشان بسیار زیاد است. ایران نیز به نظر می‌رسد که با این شرایط هماهنگ شده است. درست است که فشار‌ها علیه ایران سنگین هستند با این حال، چاره‌ای هم نیست، زیرا اساسا ایران کُرنش در برابر واشینگتن را در نقطه مقابل منافع ملی خود می‌بیند.»

وی گفت: «در عین حال توجه داشته باشیم که جهان دیگر جهانِ سال ۲۰۱۸ که آمریکا در آن سال از برجام خارج شد هم نیست. اکنون جنگ اوکراین را داریم. تنش‌های جدی در روابط چین و آمریکا را داریم. فضای دلارزدایی از اقتصاد جهانی و ظهور قطب‌های جدید قدرت در عرصه نظام بین الملل که لزوما موافق با آمریکا نیستند را داریم. تمامی این مسائل عملا فرصت‌های تنفس تازه‌ای را مخصوصا برای ایران ایجاد کرده اند که تهران با تمسک به آن‌ها می‌تواند راه‌های تازه‌ای را ورای برجام، جهت تامین منافع ملی خود پیدا کند. اساسا به همین دلیل هم است که ایران اکنون مایل نیست تا زمانی که امتیاز قالب توجهی را از آمریکایی‌ها دریافت نکرده، تن به توافق جدید با این کشور بدهد.»

تداوم وضعیت پرتنش، برای ایران هزینه‌زا خواهد بود



فریدون مجلسی" در توضیح دلایل وضعیت سکون و رکود جاری در قالب معادله برجام گفت: «من دلیل اصلی تعلیق جاری را این می‌دانم که در مواضع ایران و آمریکا در مورد برجام هیچ تغییری رخ نداده است. توجه داشته باشیم که مثلا تنش زدایی میان ایران و عربستان که اخیرا اتفاق افتاده، یک خواسته دو جانبه بوده که البته امکان بهره برداری تجاری و بازرگانی را برای ایران فراهم نمی‌کند. زیرا ایران نه FATF را پذیرفته و نه در نظام مالی بین المللی در شرایط کنونی فعال است و حضور دارد».

وی افزود: «در این فضا، برخی توهمات در مورد بریکس و دیگر نهاد‌های بین‌المللی و کنش اقتصادی ایران وجود دارد که در فضایی به شدت محدود قابل اجرا است، اما در کلیت آن چندان از قابلیت تحقق برخوردار نیست. با این همه، هنوز می‌بینیم که درگیری‌های ایران در منطقه همچنان برقرار است و به طور کلی فضای تنش در منطقه پایین نیامده است. در عین حال، سفر اخیر رافائل گروسی به ایران نیز بیشتر جنبه اتمام حجت با ایران را داشت. برخی معتقدند که، چون ایران توانسته پیشرفت‌های اتمی قابل ملاحظه‌ای را ثبت کند، این درک راهبردی ایجاد شده که می‌تواند به توافق بهتری نیز با غرب برسد. با این حال من چندان خوش بین نیستم و حتی نگرانم که شاید این وضع به یک برخوردِ به شدت جدی ختم شود.»

مجلسی در توضیح نتایج و پیامد‌های تداوم روند کنونی در معادله برجام گفت: «به نظر من تداوم روند جاری در برجام صرفا تا شهریورماه سال کنونی امکان پذیر است، زیرا در این تاریخ، دوران برجام به پایان می‌رسد و غرب در مورد فضای پس از آن نگرانی دارد و ایران نیز شاید این نگاه را داشته باشد که محدودیت‌ها از پیش پایش برداشته شده اند. با این حال، طرف‌های غربی جدیت خود را دارند و صبر می‌کنند که پایان برجام نزدیک شود و سپس به تهران می‌گویند که یا توافق جدید را می‌پذیرید و یا مکانیسم ماشه را علیه شما فعال می‌کنیم».

این کارشناس حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که بهترین گزینه برای ایران در رابطه با برجام و کنش‌گری در قالب آن چیست؟ گفت: «پذیرش اصول روابط بین الملل به بهترین وجه می‌تواند تامین کننده منافع ملی ایران باشد. ایران عضوی از جامعه بین المللی است و به همان نسبت نیز باید پذیرای قواعد و مقررات بین المللی باشد. تا زمانی که این معادله برقرار نشود و برخی تندروی‌ها پایان نیابد، وضعیت پرتنش جاری در قالب مثلا معادله برجام همچنان باقی خواهد ماند و برای ایران هزینه‌زا خواهد بود.»

 

 

آخرین اخبار