یکی از یادگارهای شوم ساختهشده از سوی حزب توده که در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ادبیات اقتصاد سیاسی ایران جا باز کرد و همچنان کاربرد دارد اصطلاح «دلال» است.
دلال در ادبیات اقتصاد سیاسی نهادی است که در هر لحظه در بازار ارز حضور دارد و قیمت دلار را در ده سال ۵۰ برابر نمیکند، در بازار مسکن حضور دارد و در بازار اجارهبهای مسکن حاضر است و قیمت ملک و اجاره را چند برابر میکند و در همان حال در بازار میوه حاضر است و قیمت میوه را گران میکند و با دستی دیگر قیمت مرغ و تخممرغ و گوشت قرمز را چند برابر میکند و در همان حال قیمت انواع خودرو را از محل تولید تا محل مصرفکننده نهایی دو یا سه برابر میکند.در ماههای تازهسپریشده مدیران اقتصادی و سیاسی حتی در سطح رییسجمهوری نیز از نیروهای زیر دست خود خواستهاند با دلالان مبارزه شود اما این دیو آنقدر نیرومند است که دست کسی به او نمیرسد و میتواند دولت و دیگر نهادها را در شطرنج اقتصاد و در هر بازاری پیدرپی شکست دهد. برخی اوقات اما خبرهایی میرسد که صدها دلال ارز دستگیر شدهاند اما هیچ ایرانی نه نام آنها را میشنود و نه چهره آنها را میبیند و هرگز نیز سرگروه آنها را نمیبینیم.
مدیران سیاسی در ایران بر اسب مراد سوارند و هرچه میخواهند را بر مدیران اقتصادی تحمیل میکنند و به آنها فشار میآورند بازار را تنظیم و قیمتها را تثبیت کنند. از سوی دیگر قانون طلایی اقتصاد کار خود را انجام میدهد و در هر بازاری که رشد عرضه کمتر از رشد تقاضا باشد، قیمتها را بالا میکشد و مدیران نیز پای دلالها را وسط میکشند. اگر دلالها آنقدر نیرومندند که هیچ نیرویی نمیتواند آنها را از بازار کالاها و ارز بیرون کند باید به سازماندهی آنها آفرین گفت و از بیعرضگی دولت گلایه کرد.واقعیت این است که تقاضا برای کالاها به دلیل اینکه چند نرخی هستند و به این دلیل دلارپاشی، ریالپاشی و ارزانپاشی تحریک میشود. این تقاضای تحریکشده پیش از اینکه درآمد صادرات نفت به دلیل تحریمها کاهش یابد با واردات تامین میشد و حالا نمیشود. به این ترتیب این نوشته آدرس دلالها را داد.