چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24 - ۱۴ شوال ۱۴۴۵
۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲

چشمها و دلها؛ نگران ایران

مسعود نیلی اقتصاددان نامدار ایرانی نشان داده است بیشتر تابع عقل سرد است تا احساس داغ. نگارنده که بیش از 25 سال است با وی آشنایی دارد تنها دوبار دیده و خوانده ام که نیلی سخنی از سر احساس گفته ونوشته است. او به تازگی به مناسبت پایان سال 1401 در صفحه تلگرامی خود نوشته است" سال ۱۴۰۱ شب گذشته بالاخره نفس‌های آخرش را کشید و از عرصۀ هستی حذف شد. اما خاطرات تلخ خود را البته همراه با روییدن جوانه‌های امید برایمان به یادگار گذاشت.
کد خبر: ۶۰۹۱۱۳

با شروع امروز صبح،‌ طبیعت همچون سالیان سال گذشته، زیبایی و طراوت خود را باز به رخ می‌کشید و به‌قصد دلبری، ما را به خود فرامی‌خواند و از ما نشاط می‌طلبید. گویی بهار دلبریش برای مردم ما همیشه بیشتر از جاهای دیگر بوده و به قول محمد صالح‌علا: «چقدر بهار به مردم ما می‌آید». اما امسال در عجب است که چرا این لب، همراه با شادی و ترنم آن،‌ به تبسم درنمی‌آید و چشمان نمناک، امان نمی‌دهد که رسوب غبار سال تلخ گذشته به باد بهاری سپرده شود. تلاش می‌کنم به او بگویم که او چیزی از زیبایی کم ندارد و همچون گذشته سر قرار حاضر شده است. اما چه می‌شود کرد که دل، بهاری نیست. باشد که سال ۱۴۰۲ با آمدنش، از دل‌هایمان غم بزداید و بار دیگر، لبخند جان‌ها با لبخندِ طبیعت همنوایی کند و شکوفۀ بهار دل‌ها میوه دهد و نشاط و شادی بساط خود را بر وجود یک‌یک مردم بگستراند و ماندگار شود."

اما مسعود نیلی یک بارهم چند سال و به مناسبت انتشار کتاب تازه اش که درباره تاریخ برنامه ریزی در ایران است از حاضران اجازه خواست نوشته ای از صفی اصفیا از مدیران ارشد برنامه ریزی اقتصادی در ایران را برایشان بخواند. او سخنان اصفیا را از همین کتاب با لحنی که تاکنون از او دیده نشده بود برای حاضران خواند. صفی اصفیا در باره ایران و تاریخ آن چنین گفته است" ایران سرزمین شگفت آوریست. تاریخ آن از نظر رنگارنگی وگوناگونی کم نظیر است. بزرگترین مردان و پست ترین مردان در این آب و خاک پرورده شده اند. حوادثی که برسر ایران آمده بدانگونه است ، شکست های شرم آور ، مصیبت های بسیار و کامروایی های بسیار، گویی روزگار همه بلاها و بازی های خود را بر ایران آزموده است. آن را بارها لب پرتگاه برده و باز از افتادنش بازش داشته ، ایران شاید سخن جان ترین کشورهای دنیا باشد، دوره هایی بوده است که با نیمه جانی زندگی کرده اما از نفس نیفتاده است چون بیمارانی که می خواهند نزدیکان خود را بیازمایند ، درست درهمان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند چشم گشوده و زندگی را از سرگرفته است"

این روزها مسعود نیلی و صدها اقتصاددان دیگر ایرانی ونیز سیاست ورزان ، جامعه شناسان و علاقمندان به این مرزوبوم از هر قشر وگروهی بیش از پیش با دلهره و نگرانی به رخدادهای سیاسی - اقتصادی ایران نگاه می کنند و با چشمهایی شاید کمی خیس و دلهایی بیشتر شکسته به آینده نگاه کرده ومی اندیشند که چه بر سر این اب وخاک می اید. ایران امروز در کدام نقطه ایستاده است؟ نیمه جان و در لبه پرتگاه است؟ نفسش به شماره افتاده است؟ تنهاست ؟ و...

اگر سخن اصفیا را باور کنیم و تاریخ پراز بلا ومصیبت این کشورکهنسال را ببینیم امیدوار می شویم ایران ارجمند این دوران سخت را هم سپری می کند و از افتادن به ته دره رهایی می یابد .اما این آخر داستان نیست. ایران به پا می خیزد و از لبه پرتگاه دور می شود اما روزی شاید چنین شود که دیگران بسیار جلو رفته اند و ایران در ته کاروان جای دارد.

محمد صادق جنان صفت


ساعت 24 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار