جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۱

می خواهند ناآرامی‌ها را به حوزه حجاب منتقل کند تا هزینه اش برای نظام کمتر باشد!

یادداشت به دلایل علاقه بخشی از جریان اصولگرا برای ایجاد تنش در کشور پرداخت.
کد خبر: ۶۰۸۲۶۹

 اعتماد در این باره نوشت: اگر تقابل در زمینه حجاب برای نظام سیاسی بحران‌ساز باشد، بعید است که ارکان مختلف آن متوجه این موضوع نباشند. پس چرا به این تقابل رضایت می‌دهند؟ برخی معتقدند که برای نظام سیاسی، مساله حجاب سنگری است که اگر فتح شود، آنگاه سنگرهای دیگر هم فتح خواهد شد و به‌ همین خاطر نظام سیاسی روی آن ایستادگی و پافشاری می‌کند.

این تحلیل می‌تواند در جای خود درست باشد اما نمی‌تواند توضیح دهد که چرا نظام سیاسی به استقبال بحران می‌رود و در هر حالی که بر اساس نظرسنجیها اکثریت مردم موافق برخوردهای قانونی نیستند، باز هم این روش تنش‌زا را به ‌کار گرفته است.

به نظر می‌رسد که جریانی درون نظام سیاسی که مدافع شدید برخوردهای قانونی هستند و توانسته‌اند سایر ارکان آن را نیز با خود همراه کنند، به استقبال بحران می‌روند. چه‌بسا تحلیل آنها این است که به دلیل تورم فزاینده و مشکلات شدید اقتصادی، در آینده نزدیک اعتراضات اجتماعی سر خواهند رسید و جلوگیری از بحران اجتناب‌ناپذیر است؛ حال که نمی‌توان جلوی وقوع بحران و اعتراضات را گرفت، دستِ‌کم می‌توان موضوعی که منجر به آغاز آن می‌شود را تعیین کرد.


اگر این فرض را که جریانی درون نظام بحران را اجتناب‌ناپذیر می‌داند درست تلقی کنیم، آنگاه می‌توان فهمید که چرا نگرانی از تقابل در زمینه حجاب وجود ندارد. تحلیل این جریان احتمالا باید این باشد که اگر قرار است در آینده نزدیک اعتراضاتی رخ دهد، موضوع این اعتراضات بهتر است در حوزه حجاب و سبک زندگی باشد تا مسائل اقتصادی. اعتراضات خیابانی در زمینه حجاب، در قیاس با اعتراض در مسائل اقتصادی، می‌تواند دو مزیت مهم برای نظام سیاسی داشته باشد. اول، جنس معترضان است. جریانی که به استقبال اعتراضات رفته و معتقد است با تعیین موضوع آن می‌تواند آن را مهندسی کند، احتمالا تصور می‌کند معترضانی که در موضوع حجاب به خیابان می‌آیند متفاوت از کسانی هستند که به خاطر مسائل اقتصادی به خیابان می‌آیند.

چه‌بسا تحلیل آنها این باشد معترضان به ‌حجاب مدنی‌تر اعتراض می‌کنند و در نتیجه مواجهه با آنها راحت‌تر است. قیاس اعتراضات آبان 98 و اعتراضات پاییز 1401 نیز تا حدی می‌تواند به این تحلیل کمک کند. به‌طور مثال، در پاییز 1401 بانک‌هایی که در آتش سوختند به ‌مراتب کمتر از اعتراضات آبان 1398 بود.


دوم، حامیان معترضان است. در زمینه‌های اقتصادی امروزه همه گروه‌ها اعتراض دارند. فرقی نمی‌کند مذهبی باشید یا غیر مذهبی، طرفدار نظام باشید یا مخالف آن، اصلاح‌طلب باشید یا اصولگرا؛ شرایط سخت اقتصادی همه را به ستوه آورده است. در نتیجه اگر در زمینه اقتصادی اعتراضی صورت پذیرد، احتمالا همدلی بیشتری با آن اعتراضات صورت خواهد پذیرفت. اما بعید نیست تحلیل جریانی که از تقابل در زمینه حجاب دفاع می‌کند و معتقد است با این کار می‌تواند اعتراضات آینده را مهندسی کند این باشد که اگر اعتراضات محدود به زمینه حجاب باقی بماند، بخشی از نیروهای سنتی و مذهبی جامعه در کنار نظام سیاسی باقی بمانند و با معترضان همدلی نکنند. امری که می‌تواند مواجهه با معترضان خیابانی را راحت‌تر کند.

اگر فرض بالا درست باشد و جریانی درون نظام با این تحلیل که می‌تواند اعتراضات آینده را مهندسی کند به تقابل در زمینه حجاب دامن بزند، باید گفت تحلیل این جریان خطاست و اتفاقا هیچ‌یک از دو هدفش محقق نمی‌شود. اولا هیچ تضمینی وجود ندارد که در صورت وقوع اعتراضات خیابانی در زمینه حجاب فقط طبقه متوسط به خیابان بیاید؛ شدت بحران‌های اقتصادی به حدی است که ممکن است معترضان اقتصادی را به هر بهانه‌ای (حتی به بهانه حجاب) به خیابان بکشاند و آنها اگر زمینه را فراهم ببینند به خیابان بیایند. کسی نمی‌تواند تضمین کند که اگر در موضوع حجاب اعتراضاتی شکل بگیرد، چه کسانی به خیابان خواهند آمد و چه کسانی سکوت خواهند کرد. این را نمی‌توان مهندسی کرد. ثانیا مشخص نیست که نیروهای سنتی و مذهبی تا چه اندازه نسبت به اقداماتی که در زمینه حجاب انجام می‌شود رضایت دارند. اگر نتایج نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات صحیح باشد باید گفت بسیاری از آنها با اقدامات اخیری که در موضوع حجاب انجام شده است موافقت و همراهی ندارند؛ هرچند شاید گروهی اندک و اقلیت همراه باشند. لذا این تصور که در صورت اعتراض در زمینه حجاب نیز قاطبه نیروهای مذهبی و سنتی در کنار تندروهای مدافع برخورد باقی می‌مانند، تصور باطلی است. لذا به ‌نظر می‌رسد اعتراضات اجتماعی به همان اندازه اعتراضات اقتصادی می‌تواند برای نظام سیاسی به یک بحران تمام‌عیار تبدیل شود و امکان مهندسی آینده اعتراضات ِ احتمالی است. اما اگر فرض بالا درست نباشد و هیچ جریانی درون نظام به استقبال اعتراضات و بحران نرود، این پرسش به‌ قوت خود باقی است که چرا از اقداماتی دفاع می‌شود که بحران‌ساز است. آیا سیاست‌گذاران فرهنگی و اجتماعی کشور نظرسنجی‌ها را نمی‌خوانند و نسبت به عواقب تصمیمات‌شان محاسبه نمی‌کنند ؟

 

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار