اقتصاد ایران وارد دورهای میشود که بیش از گذشته در حالت آتارکی (Autarky) – اصطلاحی در علم اقتصاد که به وضعیتی گفته میشود که کشوری منفک از دیگران منابع و مصارف خود را تامین میکند- قرار میگیرد. بیتردید همه بخشهای اقتصاد این سوال را از خود خواهند پرسید که در چنین شرایطی، سیاست مطلوب بخش ما چیست؟ یکی از این بخشها، متولیان و سیاستگذاران پولی هستند؛ اما نکته آنجاست که این بخش بیتردید بیش از سایر بخشها زیر فشار قرار خواهد گرفت؛ زیرا به نظر میرسد که با قرار گرفتن بیشتر در حالت آتارکی، تولید برای تداوم کار خود و دیگر بخشهای دولتی برای عقب نماندن از تورم، بیش از پیش از سیستم بانکی یاری میخواهند و در این بین همه چشمها به سوی بانک مرکزی و مقامات پولی میرود.
اگر تا همین جا نیز بانک مرکزی زیر فشار بوده، به نظر میرسد که در آینده این فشار چندین برابر شود و مقامات پولی از هماکنون باید خود را برای این دوره آماده کنند؛ اما مقامات پولی چه کاری میتوانند انجام دهند:
1- اولین مورد آشکار کردن وضعیت برای تصمیمگیران است. مقامات پولی باید با استدلال نشان دهند که تنها کاری که آنان در بهترین حالت میتوانند انجام دهند، کاهش ریسکهایی است که میتواند بهواسطه شوک در بازار پول و ارز و سکه رخ دهد. در ضمن اگر ابزار کافی برای در دست گرفتن بیشتر نقدینگی به بانک مرکزی داده شود، این بانک میتواند با کنترل تورم، ریسک اقتصاد کلان را از این زاویه کاهش دهد و به رشد اقتصادی بلندمدت کمک کند؛ اما این به آن معنی نیست که بانک مرکزی با قرض دادن میتواند ایجاد رشد کند.
پیش بینی آن است که وقتی بخشهای دیگر اقتصاد قادر نباشند وظایف خود را انجام دهند، تنها فکری که به ذهنشان میرسد، افزودن نقدینگی در دسترس خود است و این یعنی همه راهها به بانک مرکزی ختم میشود. مقامات پولی خیلی راحت باید بگویند که اگر پول میخواهید هیچ مشکلی نیست، اما زمانی که فرآیندهای تولید گره میخورد، ارتباطها با شرکتها و افرادی که میتوانند سرمایههای مالی و فیزیکی و ماشینآلات را عرضه کنند، قطع میشود، قرض دادن و باز کردن منابع بانک مرکزی، تنها بار اضافهتری است بر معضلات قبلی.
2- بانک مرکزی اگر بخواهد در چنین شرایطی شوکهای بازار ارز را تا حد ممکن بگیرد، باید بر اساس توانایی خود عمل کند و درسی که در این یک سال و اندی بسیاری از کارشناسان گرفتهاند و این روزنامه از همان ابتدای التهاب بر آن تاکید داشت، آن است که نباید سقف قیمتی برای ارز تعیین کرد و نباید منابع موجود را صرف رسیدن قیمت به آن سقف کرد. تنها باید تلاش کرد تا بازار رشدهای قیمتی چند درصدی روزانه را به خود نبیند. باید تا جای ممکن به جای قیمت به ثبات شرایط و کاهش التهاب فکر کرد. البته بحث بر سر قیمت دو نرخی همچنان باقی است که بارها در مورد راهکارهای آن سخن رانده شده است.
3- به نظر میرسد که با تداوم روند موجود، ریسکهای تورمی افزایش چشمگیری یابند و بانک مرکزی نه تنها باید مقاومت بیشتري برای عدم افزایش نقدینگی کند، بلکه به نظر میرسد کانال هزینه نیز بیش از گذشته بر شاخص بهای کالاها و خدمات تولیدی و در نتیجه مصرفی تاثیر میگذارد و در این بین حتی برای حفظ سطح تورم قبلی بانک مرکزی باید از هماکنون سیاستهای انقباضی را طراحي کند. نگارنده خود واقف است که چنین عملکردي چه میزان انتقاد در پی دارد و شاید عملا در شرایط فعلی چنین کاری شدنی نباشد، اما این یک واقعیت انکارناپذیر است که اکنون برای کنترل تورم بیش از گذشته باید جلوی نقدینگی را گرفت و در عین حال به تصمیمگیران گفت که مشکل بیکاری و تولید را در جای دیگر به غیر از حیطه بانک مرکزی باید حل کنند.
به هر رو، بانک مرکزی به جز مشکلاتی که در حیطه بینالملل باید برای آنها کاری کند، در داخل نیز برای رسیدن به اهداف مطلوب اقتصاد ملی باید سیاست پولی را اتخاذ کند که محور آن متکی به مقاومت در برابر دیگر بخشهای اقتصاد و اقناع تصمیمگیران برای چنین سیاستی است. ضمن آنکه مسوولیت مشاوره دادن مقامات پولی به تصمیمگیران برای ترسیم واقعی شرایط اقتصادی، کار دیگری است که باید همچنان به قوت خود انجام گیرد تا استراتژیهایی در جهت منافع اقتصاد ملی گرفته شود.