دکتر یوسف مجیدزاده در فرانسه زندگی میکند اما داستان او چیست که او را به چهره این صفحه همشهری تبدیل کرده است؟ در مورد او حرف و حدیثها بسیار است. بهویژه آنکه اصرار زیادی داشت که جیرفت را مهد تمدن ایران معرفی کند. او تاکید داشت که جیرفت، حتی پیش از تمدن سومریان در جنوب شرق ایران دارای تمدن بود؛ ادعایی که برخی باستانشناسهای پیشکسوت ایرانی آن را قبول ندارند و حتی جوانترها میگویند ادعایش اندکی ژورنالیستی است.
یوسف مجیدزاده متولد سال۱۳۱۵در تبریز است. پس از آنکه لیسانس باستانشناسی را با رتبه اول در سال۱۳۴۱ از دانشگاه تهران دریافت کرد، بورسیه دانشجویان ممتاز شد و در سال۱۳۴۴ به دانشگاه شیکاگو رفت و فوقلیسانس خود را نیز در رشته باستانشناسی گرفت. پس از آن دکتری را با رساله باستانشناسی و گرایش« پیش از تاریخ و تمدن بینالنهرین» از همان دانشگاه دریافت کرد.
کامیار عبدی، دکتری باستانشناسی که او نیز در دانشگاههای آمریکا به تدریس باستانشناسی مشغول بود به همشهری میگوید که مجیدزاده همراه با دکتر ملک شهمیرزادی، زیردست دکتر نگهبان تعلیم دیدند و وقتی پروژه دشت قزوین توسط دکتر نگهبان از اداره کل باستانشناسی برای دانشگاه تهران گرفته شد، بخش مربوط به دوره نوسنگی آن پروژه را که تپه زاغه بود دکتر ملکشهمیرزادی انجام داد و دوره مس و سنگ را مجیدزاده در تپه قبرستان کاوش کرد.آنطور که عبدی میگوید، تلاشهای یوسف مجیدزاده در تپه قبرستان موجب شناسایی دورهبندی پیش از تاریخ در فلات مرکزی ایران شد.
مجیدزاده پس از این دوره بود که به دانشگاه شیکاگو رفت و فوقلیسانس باستانشناسی گرفت و دوباره به ایران بازگشت ،در دانشگاه تهران استخدام شد و شروع به تدریس کرد. پس از مدتی بار دیگر به آمریکا بازگشت تا دکتری باستانشناسی را از دانشگاه شیکاگو دریافت کند و پس از آن در سال۵۵ به ایران بازگشت. انقلاب ایران به پیروزی رسید و همان زمان بود که دکتر نگهبان از ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی برکنار شد و ارشدترین باستانشناس در گروه باستانشناسی، یعنی یوسف مجیدزاده به ریاست گروه باستانشناسی دانشگاه تهران رسید.
کامیار عبدی، باستانشناس میگوید: ماجرای انقلاب فرهنگی که پیش آمد برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی تصور میکردند باستانشناسی رشتهای طاغوتی است و ارتباطی با جشنهای ۲۵۰۰ساله دارد؛ بنابراین تصمیم به حذف رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران و تاریخ خواندن دانشجویان باستانشناسی داشتند. دکتر یوسف مجیدزاده به شورای عالی انقلاب فرهنگی رفت و در برابر دکتر« سروش»، حجتالاسلام «شریعتمداری» و دکتر« حبیبی» به دفاع از رشته «باستانشناسی» پرداخت و پس از آن در مقالهای با عنوان« باستانشناسی و تاریخ»، دفاع نهایی را از این رشته کرد و همین اقدام موجب شد تا اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با ماندگاری رشته باستانشناسی در دانشگاهها موافقت کنند و این رشته نجات پیدا کند.
عبدی معتقد است اگر تلاش یوسف مجیدزاده نبود، رشته باستانشناسی در سال58 منحل و ریشه باستانشناسی در ایران خشک میشد.
دکتر یوسف مجیدزاده چند سال بعد در دهه60 از دانشگاه تهران اخراج شد. باستانشناسها دلیل آن را غرضورزی شخصی خواندهاند. مجیدزاده خانهنشین شد و همسرش به معلمی زبان پرداخت تا خرج زندگی را بدهد، یوسف مجیدزاده در خانه نشست و چندین کتاب نوشت ومرکز نشر دانشگاهی آنها را منتشر کرد. او در 3جلد کتاب با عنوان «تاریخ بینالنهرین باستان» به بررسی تاریخ سیاسی، تاریخ هنر و تاریخ اجتماعی بینالنهرین در دوره باستان پرداخت که، برنده کتاب سال شد.
در دهه70 که دکتر آذرنوش، ریاست پژوهشکده باستانشناسی را عهدهدار شد، غارتهای جیرفت هم آغاز شده بود. محوطههای باستانی جیرفت قطعهقطعه شدند و حفاران غیرمجاز هر یک خاک جیرفت را در طمع یافتن گنج و آثار تاریخی به توبره کشیدند. دوران خانهنشینی مجیدزاده همین زمان به پایان رسید. تواناییهای او موجب شد آذرنوش، جیرفت را به او بسپارد.
مجیدزاده توانست با کاوشهای باستانشناسی خود که برخی باستانشناسها البته آنها را اغراقشده خواندهاند بلبشوی جیرفت را جمع و این منطقه را بهعنوان کهنترین نقطه باستانی ایران معرفی کند. او حفاریهای لجامگسیخته جیرفت را جمع کرد و توانست جلوی غارت محوطههای باستانی این شهر را بگیرد.
مجیدزاده معتقد بود که تمدن جیرفت حلقه گمشده تاریخ بشریت است که پیش از سومریها در ایران پایهگذاری شده بود. مجیدزاده البته علاوه بر کاوشهای باستانشناسی دشت قزوین، کاوشهای میدانی تپه چغامیش خوزستان و محوطه ازبکی ساوجبلاغ و مدتی نیز کاوشهای شهر عیلامی هفتتپه را برعهده داشت. یوسف مجیدزاده حالا در فرانسه زندگی میکند؛ جایی بسیار دورتر از محوطه باستانی جیرفت؛ جایی دوردستتر از تپههای ازبکی و محوطه شهر عیلامی هفت تپه در خوزستان. مجیدزاده دلشکسته ایران را ترک کرد و هنوز تصمیم به بازگشت نگرفته است. او چهره تاریخساز باستانشناسی ایران است که خدماتی شایسته در باستانشناسی کشور برجای گذاشت و دلشکسته از ایران رفت.