ایرانیان تاریخ خوانده نیز به یاددهه 1340 می افتند که نرخ رشد اقتصاد ایران به طورمیانگین بالای ده درصد بود و آن را با نرخ رشد صفردرصدی دهه تازه سپری شده مقایسه می کنند و حسرت می خورند. سیاستمداران ایرانی واداره کنندگان نظام جمهوری اسلامی می توانند بارها وبارها به شهروندان ایرانی توضیح دهند دربرابر رفاه مادی که می شد داشت و حالا نداریم توانسته ایم دربرابر استکبار جهانی بایستیم واز کیان انقلاب اسلامی دفاع کنیم وبارها وبارها بگویند ایران 40 سال تحریم را پشت سرگذاشته واز پای درنیامده است. اما به نظر نمی رسد این سخنان به وبژه برای 50 میلیون ایرانی که در سال 1357 هنوز به دنیا نیامده بودند مفهوم عمیقی داشته باشد و انها را متقاعد کند رفاه به دست نیامده را با استکبارستیزی دریک کفه ترازو بگذارند. شهروند ایرانی به ویژه نسل جوان می خواهد درسرزمینی آباد و آزاد وسربلند زندگی کند و از نظر رفاه مادی نیز در بهترین موقعیت باشد و به جای اینکه خودش را با فقیرترین کشورها مقایسه کند با کشورهای نیرومند اقتصادی مقایسه کند.
حالا دیگر رهبری انقلاب نیز با صراحت می گوید انقلاب اسلامی تنوانسته است رشدهای اقتصادی بالا را تجربه کند و باید به این سمت برویم که به رشد میانگین 8 درصد درسال که از برنامه سوم توسعه تا امروز وعده داده ایم برسیم. اما رشد اقتصادی مستمر، کم نوسان و شتابان چگونه به دست می اید؟ این حرف بر زبان آسان می اید که باید رشد سرمایه گذاری رخ دهد اما پرسش مهمتر وفوری تر این است که سرمایه از کجا به دست بیاید؟ واقعیت تلخ این است که منابع لازم برای سرمایه گذاری به رشد 8درصد با کیفیت مطلوب درایران وجودعینی و فوری ندارد که هرگاه اراده کردیم آن را برای رشد سرمایه گذاری کنیم. رشدسرمایه گذاری یک روند وفرایند کوتاه مدت نیست و برای تامین سرمایه باید همه نهادها ی حکومتی ونیز همه گروههای اجتماعی رنج ودرد مصرف کمتر امروز رابه جان بخرند. اما شهروندان ایرانی حق دارند بپرسند دیگر از این هم کمتر مصرف کنیم.؟ شهروندان باوردارند درامدشان به اندازه ای کاهش یافته است که تنها می توانند برای خود غذای حداقلی خریداری کرده و نمی توانند بخش قابل اعتنایی از درامد خود را پس انداز کنند. از سوی دیگر رفتار مسنبدانه نهادهای دولتی در برخورد با تولیدکنندگان و مجبورکردن انها به اینکه دست از قیمت گذاری برای محصولات خود بکشند راه فرارسرمایه را بازکرده است.
اقتصاددانان باوردارند در یک دهه گذشته در اقتصاد ایران اتفاق بسیار دهشتناکی رخ داده و آن مستهلک کردن ظرفیتهای بلندمدت رشد اقتصادی کشور کاهش است. به دلیل حذف ایران از بازار نفت، قطع ارتباطات پایدار با اقتصاد جهانی و عدم جایگیری در زنجیرههای تولید جهانی ناشی از رفتارهای سیاستی ایران افت کرده و ظرفیت رشد را کاهش داده است.
تجربه دهه های 1980 به این سودر نشان می دهد رشد اقتصادی یک پدیده جهانی شده و کشورها نمی توانند به تنهایی رشد اقتصادی با کیفیت و بلند مدت را به دست اورند و متاسفانه ایران دهه های دراز مدتی است از این فرآیندها غایب است.
ساعت 24