جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۴
بسته‌ای برخلاف گمانه‌زنی‌ها

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فراتر از بی‌شرمی»،«تئوری زدگی دولت در برابر عمل زدگی غیرکارشناسی»،«روز قدس راهبردی برای خیزش جهانی»،«جنایات صهیونیست ها و سه نکته کلیدی»،«درسی برای جهان اسلام»،«انسانیت علیه صهیونیسم»،«شفاف‌سازی بودجه هنر»،«مرصاد؛ وعده‌گاه خدا برای اضمحلال منافقین»،«غزه و وجدان خفته بشر»،«وقاحت به منزله یک استراتژی»،«بسته‌ای برخلاف گمانه‌زنی‌ها»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۹۸۶۱

جام جم:فراتر از بی شرمی

«فراتر از بی شرمی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم محسن ماندگاری است که در آن می خوانید؛در حالی که خشم جهانی از جنایات رژیم صهیونیستی در باریکه غزه روز به روز افزایش می یابد، اما به نظر می رسد هیچ نیروی بازدارنده ای توان جلوگیری از حمله صهیونیست ها به مردم فلسطین را ندارد. با این وضعیت تاسفبار، این سوال مطرح می شود که چرا جامعه جهانی توان ایستادن در برابر این رژیم را نداشته و قادر به متوقف کردن ماشین جنگی اسرائیل نیست؟ یا به عبارت بهتر، رژیم صهیونیستی تا چه زمانی می تواند بی توجه به افکار عمومی دنیا، به جنایات خود در غزه ادامه دهد؟

پاسخ کوتاه به این پرسش شاید این باشد؛ تا زمانی که افکار عمومی در آمریکا از حملات این رژیم به غزه حمایت می کند.

همزمان با حمله خونین صهیونیست ها به یک مدرسه سازمان ملل در غزه که به کشته شدن کودکان بی گناه فلسطینی منجر شده و احساسات عمومی را در سراسر جهان برانگیخت و در حالی که ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، حملات اسرائیل به غزه را «جنایت جنگی » توصیف کرده است، نتایج یک نظرسنجی در آمریکا منتشر شد که نشان می دهد بسیاری از مردم این کشور، حمله اسرائیل به غزه را موجه می دانند.

بر اساس این نظرسنجی که نتایج آن نه فقط برای مردم آمریکا بلکه برای بشریت در عصر جدید شرم آور است، 42 درصد مردم این کشور حمله اسرائیل به غزه را موجه و تنها 39 درصد غیرموجه دانسته اند.

دردناک تر از این، آنجاست که 70 درصد از همین مردم، حمله فلسطینی ها علیه اسرائیل را ناموجه اعلام کرده اند. نتایج این نظرسنجی نشان می دهد بیش از نیمی از شهروندان بالای 50 سال آمریکایی با موجه دانستن حمله به غزه تلویحا از آن حمایت کرده اند.

طبیعی است هنگامی که تقریبا نیمی از مردم آمریکا جنایات صهیونیست ها در غزه را موجه می دانند و تنها 11 درصد حق را به فلسطینی ها می دهند (11درصد، حمله فلسطینی ها به اسرائیل را موجه دانسته اند) دولتمردان آمریکایی پشتوانه افکار عمومی خوبی برای حمایت از تل آویو خواهند داشت.

پس بی دلیل نیست که مقامات کاخ سفید نه تنها بر اسرائیل فشار چندانی نمی آورند بلکه حملات این رژیم به مردم فلسطین را با عنوان شرم آور «حق اسرائیل در دفاع از خود» توجیه می کنند اما سوال اساسی تر این است که در حالی که افکار عمومی در جهان در شوک جنایات خونین صهیونیست ها فرو رفته است و انسان های آزادیخواه یا آن هایی که حداقل بویی از شرافت و انسانیت برده اند نتوانسته اند در برابر این وحشیگری اسرائیل خاموش بنشینند، چگونه بخش قابل توجهی از مردم آمریکا در این فاجعه ، حق را به صهیونیست ها می دهند؟

جواب ساده است؛ رسانه ها در همه جا و از جمله آمریکا افکار عمومی را آن چنان که می خواهند می سازند.

در حالی که اغلب رسانه های خبری آمریکایی، خود را مستقل معرفی کرده و بی طرفی در پوشش اخبار را از ویژگی های حرفه ای خود عنوان می کنند، تحولات اخیر در فلسطین نشان داد آنجا که منافع سیاسی آنها اقتضا کند نه تنها انصاف و بیطرفی را کنار می گذارند که تحت تاثیر لابی یهودی با زیرپا گذاشتن اخلاق حرفه ای و استانداردهای روزنامه نگاری، افکار عمومی را آن طور که خود می خواهند جهت می دهند.

نتیجه این رویکرد غیر اخلاقی آن بوده که منازعه اسرائیلی – فلسطینی آن گونه در اذهان عمومی غرب و بخصوص آمریکا جا افتاده که با واقعیت موجود در سرزمین های اشغالی فرسنگ ها فاصله دارد.

«میکو پلد» فرزند یک ژنرال اسرائیلی و نویسنده کتاب «پسر ژنرال» در یک سخنرانی که اخیرا منتشر شده توضیح می دهد که چگونه واقعیت های تاریخی در غرب تحریف شده و تصویر باب میل صهیونیسم به افکار عمومی تزریق می شود.

علاوه بر این، برای درک این موضوع کافی است نگاهی به صفحات اول روزنامه های غربی و بولتن های خبری شبکه های تلویزیونی آنها در سه هفته اخیر بیندازیم.

جانبداری برخی از این رسانه ها از صهیونیست ها آنقدر آشکار بوده است که انتقادهای گسترده ای را برانگیخته و تجمع های اعتراضی نظیر آنچه در لندن و در جلو ساختمان بی بی سی به راه افتاد در پی داشته است.

با این توصیف طبیعی است تا زمانی که رسانه های غربی که بخش قابل توجهی از آنها توسط لابی های یهودی اداره می شوند افکار عمومی غرب را با بی شرمی تمام پذیرای جنایات رژیم صهیونیستی می کنند، این رژیم پشتوانه قابل توجهی برای هرگونه بیدادگری در سرزمین های اشغالی دارد.

خراسان:تئوری زدگی دولت در برابر عمل زدگی غیرکارشناسی

«تئوری زدگی دولت در برابر عمل زدگی غیرکارشناسی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن زاده است که در آن می خوانید؛دولت یازدهم در آستانه نخستین سالگرد آغاز فعالیتش بسته ای را برای خروج از رکود تدوین کرد که نخستین بخش آن تحلیلی تئوریک درباره رکود اقتصادی و راه های خروج از آن بود. این تحلیل تئوریک در شرایطی مطرح شد که با گذشت نزدیک به یک سال از آغاز فعالیت دولت یازدهم، نشانه هایی مبنی بر غلبه نگاه تئوریک بر رویکرد اجرایی در دولت جدید دیده می شد، با این حال بسته دوم خروج از رکود که شرحی تفصیلی از کلیات بسته اول است، شامل 177 اقدام مشخص در 4 حوزه سیاست های اقتصاد کلان، بهبود فضای کسب و کار، تامین مالی و فعالیت های محرک خروج از رکود منتشر شد تا امیدها برای حرکت دولت از فضای تئوری به عرصه عمل تقویت شود.

تردیدی نیست که یک دولت موفق باید از تحلیلی روشن و نظریه ای مدون در زمینه چگونگی اداره کشور برخوردار باشد. به این منظور طبیعی است که دولت ها در بدو فعالیت خود ابتدا تصویری از وضعیت فعلی ارائه دهند. اشکالات موجود و ریشه های بروز آن را برشمرند و راه های رفع اشکالات را بیان کنند. انتظار منطقی این است که این فرآیند چندان به طول نینجامد و پس از طرح مشکلات که به نوعی انتقاد از مدیریت های قبلی است، ابتدا سیاست ها و راهبردهای کلان در حوزه اجرا تدوین و سپس راهکارهای جزئی تر برای رفع مشکلات ارائه شود. البته دولت جدید در بدو فعالیت با توجه به حجم مشکلات اقتصادی و فوریت چاره اندیشی درباره آن ها مصوبه ای ۳۵بندی که ناظر به جزئیات در حوزه اقتصاد بود ارائه داد اما هم اکنون با گذشت حدود یک سال از فعالیت دولت یازدهم این سوال جدی وجود دارد که دولتمردان به ویژه در حوزه اقتصاد تا چه اندازه از مرحله برشمردن مشکلات و راهبردهای حل آن ها عبور کرده و به وادی راهکارهای اجرایی وارد شده اند. با اتمام ۴ ماه از سالی که رهبر انقلاب آن را اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری کرده بودند و دولت آن را سال خروج از رکود وعده داده بود، تا کنون به نظر می رسید همچنان دولت در مرحله نخست باقی مانده است و وارد وادی اجرایی و عملیاتی نشده است، اگرچه تدوین بسته جدید می تواند نوید بخش خروج دولت از فضای صرفا تئوریک باشد.

در هر صورت به نظر می رسد این اشکال دولت را بتوان تحت عنوان «تئوری زدگی» توصیف کرد. به این معنا که باقی ماندن در عرصه تئوری یا مجال و جسارت ورود به عرصه اجرا را نمی دهد و یا در صورت ورود به عرصه اجرا بدون تامل در الزامات اجرایی، طرح ها را با چالش مواجه می کند. نمونه این چالش در طرح سبد کالا دیده شد و دیدیم که نقد کاملا وارد دولت فعلی به دولت گذشته درباره محدودشدن یارانه به پرداخت نقدی و غفلت از کمک های غیرنقدی در عمل موجب شود که طرح خوب سبد کالا با شکست و عذرخواهی رسمی رئیس جمهور مواجه شده و دولت را به تجدیدنظری اساسی در این طرح وادار کند. در هر صورت آن چه که تا پیش از ارائه بسته تفصیلی و جزئیات خروج از رکود دیده شده بود، این بود که هر مقدار دولت گذشته در اجرای برنامه های خود شتابزده و بدون توجه به مبانی تئوریک عمل می کرده به نظر می رسد دولت جدید با خطر تئوری زدگی مواجه است و در حرکت از فاز تئوری به اجرا دچار چالش است. هم اکنون نیز با وجود تدوین بسته خروج از رکود، این ابهام وجود دارد که آیا بدنه خوشفکر و تئوریک دولت توان اجرای آن چه که روی کاغذ آورده است، را دارد یا نه. شاید بتوان این دغدغه را در برخی تجدیدنظرها در بدنه اجرایی و ورود افراد کارآمدتر، جوان تر و با روحیه اجرایی تر به جای افراد مسن تر، محافظه کارتر و ناتوان تر رفع کرد و شاید فراتر از آن لازم باشد دولت اصل وجود چنین مشکلی را تایید کند تا برای رفع آن نیز بتواند چاره ای بیندیشد.

کیهان:روز قدس راهبردی برای خیزش جهانی

«روز قدس راهبردی برای خیزش جهانی»عنوان یادداشت میهمان روزنامه کیهان به قلم دکتر حسین کچوئیان است که در آن می خوانید؛امسال روز قدس تحولی اساسی را پشت سر گذاشت و با اوج گیری تبدیل به نقطه عطفی در سیر تاریخی این ابتکار حکیمانه رهبرکبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (قدس سره) گردید. اکنون بیش از گذشته، این رخداد سیاسی قابلیت های خود را برای شکل دهی راهبرد تاریخی برای آزادسازی قدس شریف نشان داده است. راهبردی که بر پایه هر مسلمان یک سطل آب یا یک سنگ، بسیج تمام توان کلیه مسلمانان جهان و ایجاد وحدت میان آنها بر محور آزادسازی مسجدالاقصی اولین قبله مسلمانان را هدف قرار داده بود، اکنون پس از بیداری اسلامی ظرفیت های به مراتب بیشتری برای آزادسازی جهان اسلام از سلطه غرب و پی ریزی بنیان های تشکیل امت واحده اسلامی را در خود جمع کرده و بروز می دهد.

اما تا آنجایی که به آرمان آزادی قدس شریف و رهایی مسلمانان فلسطین از سلطه شوم رژیم دیوسیرت صهیونیستی مربوط می شود، روز قدس امسال با به میدان آوردن کلیه ظلم ستیزان و عدالت طلبان جهان از ژاپن تا جنوب و شمال قاره آمریکا، ظرفیت های به مراتب بیشتری از ظرفیت مسلمانان را برای مبارزه با اشغالگران جنایتکار بسیج کرد. از این جهت می توان گفت که روز قدس امسال نه روز جهانی اسلام و مسلمانان بلکه باید روز جهانی همه ملت ها و مردم عالم خوانده شود. این تحول برای عصری که هر روز بیش از گذشته شاهد نفوذ و سلطه صهیونیزم بر مقدرات و سرنوشت ملت های عالم و کل نظام جهانی است قطعا ذخیره ای برای صف بندی های آتی جهانی و نبرد رهایی بخش نهایی به حساب می آید.

تحولاتی که روز قدس امسال را به نقطه عطفی در مسیر کارکرد و نقش تاریخی این رخداد بدل کرده است، تنها محدود به بسیج به مراتب گسترده تر کمی جهان اسلام از حیث جغرافیا و عدد و ارتقاء کیفی شعور و شعار شرکت کنندگان در راهپیمایی این روز نمی شود. افزایش گستره جهانی آن فراتر از جهان اسلام نیز تمام تفاوت ماهوی قدس امسال با سال های گذشته نیست. اما در همین حد نیز برای درک اهمیت روز قدس به طور کلی، خاصه از جهت همین دسته از دگرگونی ها در کم و کیف مشارکت کنندگان در مراسم این روز، بد نیست که مقایسه ای انجام دهیم.

قیاس روز قدس به طور کلی به ویژه قدس امسال با روزهایی که جهان قدیم یا غرب قابلیت برپایی آن را در گستره جهانی داشته مثل روز کارگر و یا می کوشید آن را به روز جهانی بدل سازد، مثل تلاش فمینیست ها برای تبدیل روز زن به روز جهانی، از تحولی اساسی در موازنه نیروهای تاریخی حکایت دارد. روز قدس امسال نشان داد که تنها نیرویی که در جهان کنونی قابلیت بسیج نیرو در گستره جهانی را داشته و از این طریق می تواند بر روند و ماهیت تحولات آتی تاریخ تأثیر بگذارد انقلاب اسلامی ایران است. به این معنا و به بیان روزنامه کویتی الرای العام؛ روز قدس امسال نشان داد که انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ تحولات جهان بوده است. یا به بیان دیگر روز قدس امسال با گسترش کمی و کیفی خود دلالت دیگری بر ماهیت تاریخ ساز انقلاب اسلامی در جهان کنونی می باشد که در مقابل آن تنها نیروهای فرتوت و رو به مرگ تجدد هماوردی می کنند.

این واقعیت که روزهایی مثل روز جهانی کارگر علی رغم تداوم اهتمام به آن در بعضی از کشورها، خواسته ها و دغدغه های گروه هایی خاص و نه همه اصناف مردم یا ملت ها و کشورها را منعکس می کند، حقیقتی است که باز هم اهمیت بیشتر روز قدس و تحول واقع شده در جریان برپایی آن در سال جاری را نشان می دهد.

اینکه در هماوردی و نبرد جهانی مورد انتظار تاریخی ما، صهیونیزم ( که در همه کشورها از شوروی و اروپای شرقی گرفته تا آمریکای شمالی نسبت به نقش مخرب آنها. در حیات ملت ها و نظم جهانی هر روز بیش از گذشته اشعار پیدا می کنند) نقش محوری دارد، باز هم ارزش این روز و تحول ماهوی مراسم امسال آن را افزون تر و لزوم اهتمام و توجه راهبردی و بیش از پیش ما بدان را روشن تر می کند. اما در کنار این تحولات که قابلیت ها و ظرفیت هایی به مراتب متفاوت تر است از آنچه تاکنون در مورد روز قدس در ذهن یا در طرح های راهبردی خود داشته ایم، چند تحول دیگر در مراسم قدس امسال ظاهر شده که در کوتاه مدت و میان مدت و برای نبرد جاری مقاومت با صهیونیست ها ارزشمند می باشد.

از میان این تحولات ، فراخوان رسمی گروه های مقاومت فلسطینی به انجام راهپیمایی روز قدس در غزه و کرانه باختری، بیش از همه شایسته توجه است. اهمیت این تحول در این است که برای اولین بار در طول تاریخ برگزاری مراسم روز قدس اتفاق می افتد.

اگر در گسترش کمی و کیفی مراسم روز قدس امسال در جهان، سبعیت و وحشیگری های صهیونیست ها در کشتار مردم غیرنظامی غزه، خاصه کودکان و زنان، نقش عمده ای داشته است، تحول اخیر را مستقیما بایستی معلول بیداری اسلامی و پیامدهای ناشی از آن در منطقه دانست. این تحول در واقع مبین تغییر صف بندی نیروهای منطقه ای و تغییر راهبردی در کیفیت پیوند میان نیروهای مقاومت می باشد که محصول تصحیح انحراف در بعضی از نیروهای مقاومت در جهان اسلام بعد از بیداری اسلامی است. بعد از خیزش مردم منطقه همان انحرافی که موجب گشت محمد مرسی اولین سفر خارجی خود را به عربستان برنامه ریزی کرده و آن موضع گیری تکفیری مآبانه را در کنفرانس سران غیرمتعهدها در تهران داشته باشد، بعضی از نیروهای فلسطینی را به توهم موازنه تازه ای از قدرت در منطقه در جهت دور شدن از صف مقاومت خاصه از رهبری آن توسط جمهوری اسلامی ایران به حرکت درآورد.

اما اکنون بعد از کودتا علیه مرسی و حکومت مطلق و رضایتمندانه رهبران کشورهای عربی در جریان تجاوز به غزه، در مقابل، همراهی مطلق جبهه مقاومت از ایران گرفته تا حزب الله در لبنان، نه تنها ترک های حاصله در صف مقاومت بطور کامل برطرف شده بلکه به شهادت فراخوان رهبران مقاومت فلسطینی برای راهپیمایی قدس، استواری خلل ناپذیری نیز یافته است. از این جهت مراسم قدس امسال اگر نه علت، حداقل نشانه ای از تصحیح انحراف و خطای حاصله در ارزیابی نیروی مقاومت فلسطین از موازنه و صف بندی های منطقه ای پس از بیداری اسلامی می باشد. با این حال و به شهادت همین فراخوان، اکنون صف بندی های منطقه ای بر محور روز قدس به شکل خلل ناپذیر و غیرقابل گسستی در قیاس با قبل از آن تحکیم و یکپارچه شده است.

جمهوری اسلامی:صهیونیست ها بازنده اصلی نبرد غزه

صهیونیست ها بازنده اصلی نبرد غزه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم جلیل حسنی است که در آن می خوانید؛تازه ترین تحولات غزه حاکی از توافق طرفین برای اجرای یک آتش بس 12 ساعته بوده است. این طرح با هدف انتقال کمک های بشردوستانه اعلام و اجرای آن از صبح روز گذشتبه آغاز شد ولی در همین مدت هواپیماهای رژیم صهیونیستی همچنان بر فراز آسمان غزه در پرواز بودند و ارتش صهیونیستی نیز به فلسطینی ها هشدار داد که به خانه های خود باز نگردند.

رژیم صهیونیستی تا روز گذشته و زمان اعلام آتش بس موقت، به مدت 18روز هزاران تن بمب را بر سر ساکنان بی دفاع غزه فرو ریخت که در نتیجه آن نزدیک به یک هزار فلسطینی به شهادت رسیده شش هزار نفر زخمی شدند و هزاران خانه متعلق به فلسطینی ها نیز ویران گردید.

با اینحال، به اذعان محافل سیاسی و رسانه های بین المللی، این کشتار وحشیانه و حملات ددمنشانه نه تنها دستاوردی برای صهیونیست ها نداشته و این رژیم به هیچ یک از اهدافش دست نیافته است، بلکه بی آبروتر و رسواتر از گذشته شده است.

صهیونیست ها با تمسک به قتل سه یهودی، یورش به غزه را آغاز کردند و اصلی ترین هدف خود را از بین بردن توان نظامی و قدرت حماس اعلام نمودند.

با اینحال، حماس نه تنها تضعیف نشده است بلکه قدرتمندتر از گذشته به فعالیتش ادامه می دهد به گونه ای که شمار صهیونیست هایی که در این دور از عملیات مبارزان حماس به هلاکت رسیده اند بیش از دو برابر دوره های قبل می باشد. اکنون اذعان به این واقعیت که حماس از بین رفتنی نیست به محافل رسانه ای رژیم صهیونیستی نیز تسری پیدا کرده و آنها رژیم صهیونیستی را به دلیل راه انداختن حملات کور و بی حاصل شماتت می کنند.

در همین حال، پلیس رژیم صهیونیستی روز گذشته تاکید کرد که گم شدن سه یهودی وقتل آنها، ارتباطی با حماس نداشته است. این موضوع تأییدی است بر این نکته که رژیم صهیونیستی طرح حمله به غزه را از پیش آماده کرده بود و پیش کشیدن قتل سه یهودی، بهانه ای برای آغاز این عملیات بود.

عملیات غزه، ننگ و نفرت جهانی را علیه صهیونیست ها دوچندان کرد و افکار عمومی بین المللی را که تحت تأثیر و بمباران تبلیغی رسانه های صهیونیستی قرار داشته اند با این واقعیت مواجه کرد که حق با فلسطینی هاست و صهیونیست ها قومی وحشی و اشغالگر هستند که به هیچ معیار و قواعد انسانی پایبند نمی باشند. این قوم جنایتکار از کشتن و ریختن خون انسان های دیگر، هر چند کودک و زن و افراد غیرنظامی و کاملاً بی دفاع، احساس لذت می کنند که مصداق روشن آن، صف کشیدن صهیونیست ها در مرزهای غزه برای مشاهده فرود آمدن موشکها و بمب های رژیم صهیونیستی بر سرساکنان غزه و ابراز شادمانی آنها بود که ماهیت جنایتکار و خصلت حیوانی صهیونیست ها را در معرض دید و قضاوت جهانیان قرار داد.

کشتار یک هزار غیرنظامی در منطقه ای با مساحت اندک و بدون کمترین سلاح دفاعی، توسط ارتشی که به زرادخانه بزرگ مجهز است و از طرف قدرت های بزرگ پشتیبانی تسلیحاتی و اطلاعاتی می شود هرگز نمی تواند یک پیروزی تلقی شود و واقعیتی است که صهیونیست ها و حامیان رژیم صهیونیستی نیز نمی توانند آن را کتمان کنند.

این عطش نسبت به خون ریزی، نشانه عقده روحی و روان بیمار صهیونیست هایی است که همه ابتکارات و اقدامات خود را برای تثبیت موجودیت خود در سرزمین فلسطین بر باد رفته می بینند و پس از 60 سال، همچنان در سرزمین های اشغالی به عنوان بیگانگانی که متعلق به این سرزمین نیستند شناخته می شوند. روز به روز بر انزوای جهانی این رژیم افزوده می شود که یک نمونه آن حضور دهها میلیون مردم دنیا در مراسم روز قدس و ابراز انزجار از این رژیم بود.

خون کودکان و ساکنان فلسطینی، ریشه درخت مقاومت و مبارزه بر ضد اشغالگری را تنومندتر می کند، واقعیت مسلمی که صهیونیست ها از درک آن عاجز هستند.

تهاجم اخیر صهیونیست ها به غزه که در مقیاس وحشیانه تری نسبت به موارد گذشته صورت می گیرد رویداد تأسف باری است که متأسفانه مجامع جهانی و دولتهای مدعی در برابر آن بی اعتنایی شرم آوری را پیش گرفته اند ولی این رویداد در عین تلخی، دستاورد بارزی دارد و آن، این است که آرمان فلسطین را گامی بزرگ به پیش برده و پیروزی نهایی را نزدیکتر ساخته است.

این حادثه همچنین آزمونی بود برای دولتهای عرب و حاکمانی که بر مقدرات ملت های منطقه چنگ انداخته اند. این دولتها به دلیل اینکه پاسخ گو و تأمین کننده نظرات و اراده ملت های خود نمی باشند مشروعیت حضور در این جایگاه ها را ندارند. حتی برخی از این حکومت های منطقه بیشرمانه جانب صهیونیست ها را می گیرند و مردم و گروه های فلسطینی را به این دلیل که صهیونیست ها را عصبانی کرده و آنها را به جنایت واداشته اند، مورد انتقاد قرار می دهند! واضح است که این حاکمان نمی خواهند عیش آنها ناقص شود و شرایطی به وجود آید که پایه های حکومتشان را تهدید نماید.

این بی عملی و خیانت دولتهای عرب و رهبران کشورهای اسلامی تأ ثیر زیادی در ایجاد فرصت و فضای مناسب برای صهیونیست ها داشته و دست آنها را در کشتار فلسطینی ها و ارتکاب جنایت باز گذاشته است.

تاوان رفتار خائنانه این حاکمان را کودکان و زنان فلسطینی می دهند که زیر آوار خشم و جنایت صهیونیست ها جان می دهند ولی از مقاومت و مبارزه دست نمی کشند و تسلیم نمی گردند.

درود بر فلسطینی هایی که در جنگی کاملاً نابرابر با مشت خالی و شکم گرسنه به رویاروئی با جلادان وحشی که هیچگونه بویی از انسانیت نبرده اند ایستادگی می کنند، مردمی که کودکان شهید خود را برروی دست به گورستان حمل می کنند ولی حسرت تسلیم و پذیرش خفت و خواری را بردن صهیونیست ها گذاشته اند. این مردم فداکار نه تنها از وطن خود دفاع می کنند. دنیا باید در برابر این ملت سرتعظیم فرود آورد و به پایداری و مقاومت آن ارج نهد.

ملت فلسطین بدون تردید در این مصاف پیروز اصلی میدان است هر چند شمار بیشتری قربانی دهد و صهیونیست ها بدون تردید شکست خفت بار دیگری و هزیمت بزرگی را تجربه می کنند حتی اگر به روی خود نیاورند وخود را بازنده ندانند.

رسالت:جنایات صهیونیست ها و سه نکته کلیدی

«جنایات صهیونیست ها و سه نکته کلیدی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر امیر محبیان است که در آن می خوانید؛

1.آنچه که در غزه می گذرد یعنی نسل کشی آشکاری که بیرحمانه ترین جنایات را بر کودکان و زنان و بیماران بیمارستان ها مجاز می شمارد قلب هر انسانی را به درد می آورد.منطق پشت این جنایات چیست؟پشت هر حرکت سیاسی منفعتی اقتصادی نیز نهفته است.بویژه برای صهیونیست ها که حیاتشان با سرمایه های کلان و توطئه های ورای آن پیوند خورده است این اصل بیشتر صادق است. پنج سال پیش که صهیونیست ها عملیاتی را تحت عنوان "سرب گداخته" علیه غزه راه انداختند ؛پروفسور میشل چوسودوفسکی درمقاله که در تاریخ 8 ژانویه 2009 درگلوبال ریسرچ منتشر ساخت؛عملا انگیزه اقتصادی پشت جنایات رژیم صهیونیستی را افشا ساخته بود .انگیزه ای که شدیدتر هنوز ادامه داشته و نشان می دهد که صهیونیست ها برای منافع اقتصادی به هر جنایتی دست می یازند و ارزش های انسانی برای آنان هیچ محلی از اعراب ندارد.

مسئله به میادین گاز فلسطینی برمی گردد که در آن زمان عملا برخلاف قوانین بین المللی مصادره شدند.در سال 2000 ذخایر گازی
گسترده ای در منطقه غزه کشف شد.یک سال بعد از عملیات سرب گداخته ،تل آویو کشف میدان گاز طبیعی لویاتان در مدیترانه شرقی را اعلام کرد.در آن زمان این میدان گازی بزرگترین حوزه در منطقه تحت اکتشاف لویاتان به وسعت 83000 کیلومتر مربع بود.

لازم به ذکر است که تمام خط ساحلی مدیترانه شرقی از صحرای سینا در مصر به سوریه به منزله یک منطقه فراگیر گاز بزرگ و همچنین ذخایر نفت است که انگیزه رژیم صهیونیستی برای نفوذ در این مناطق را نشان می دهد.در حال حاضر حقوق مربوط به میدان گازی دریایی به ترتیب این گونه است:شرکت گاز بریتانیا 60 درصد؛ پیمانکاران تلفیقی(وابسته به دو خانواده لبنانی کوری و صباغ1 (CCC) 30درصد؛ و صندوق سرمایه گذاری دولت خودگردان فلسطین 10 درصد.(هاآرتص، 21 اکتبر،2007).

تلاش صهیونیست ها برای ایدئولوژیک نمایاندن جنایات خود کاملا فریبکارانه است.صهیونیست ها قصد دارند با حذف ملت فلسطین بویژه در غزه به این منابع مالی دست یابند و برای این هدف از ریختن خون همه کودکان و زنان فلسطینی و شهروندان غزه و حتی یهودیان مخالف ابایی ندارند.

2.دانشجویان صهیونیست دانشگاه هرتزلیا با تاسیس اتاق جنگی تحت عنوان Hasbara یا "توضیح" در چارچوب تبلیغات رژیم صهیونیستی تلاش می کنند درقالب یک جنگ تبلیغاتی به توجیه جنایات اسرائیل بپردازند. سال گذشته بود که فاش شد؛ رژیم صهیونیستی با پرداخت مبالغی معادل 2000 دلار به دانشجویان می کوشد به گستردن
دروغ های سازمان یافته در جوامع مجازی بپردازند.این افراد بویژه بر روی فیس بوک تمرکز کرده اند.

نبرد علیه جنایات صهیونیست ها نبردی الهی و انسانی است و باید از تمام ظرفیت ها در جهت افشاگری چهره خونخوار گردانندگان این جنایت ها بهره برد.جوامع مجازی به محیطی مناسب برای این مبارزه تبدیل شده است.اسرائیلی ها اعتراف کرده اند که یک صفحه ضد صهیونیستی در فیس بوک یکصدو چهل هزار هوادار جذب کرده بود که به معضلی برای صهیونیست ها تبدیل شده بود.ابراز احساس غیر ساماندهی شده مشکلی را حل نخواهد کرد.تمام انتقاداتی که با بحث جوامع مجازی می شود در واقع انتقاد به یک محیط دیجیتال نیست؛ بلکه انتقاد نسبت به برخورد منفعلانه با فضای مجازی است. برخورد هوشمند وهدفمند با این جوامع مجازی با توجه به جنبه های ضد انسانی رفتار صهیونیست ها قادر است تاثیر گذاری عمیقی رادر اذهان مخاطبان جهانی برجای گذارد.مسئولان مربوطه باید در این راستا کوتاهی ننمایند و دانشجویان ایرانی در این مسیر نیز توانایی های خود را نشان خواهند داد.

3.تغییر محور انحرافی نبرد شیعه - سنی به اسلام - صهیونیسم نتیجه قهری جنایات صهیونیست ها و بلاهت آنان در گشودن خط جنایت بود.این تغییر محور فرصتی طلایی برای اسلام به وجود آورده است.محور انحرافی که داعش برای تعمیق آن ایجاد شده بود عملا به حاشیه رفته است.باید هشیارانه از بازگشت به محور انحرافی نبرد دروغین شیعه -سنی جلوگیری کرد.تردیدی نیست که تلاش صهیونیست ها واستکبار برای احیای خط انحرافی آغاز خواهد شد.

اثرات منفی تجمیع نیروهای جریانات و کشورهای ارتجاعی را نباید فراموش کرد.از فرصت آمادگی اذهان و احساسات پاک مردم جهان در حمایت از مظلومیت فلسطینیان باید برای نقاب برداشتن از چهره صهیونیسم بهره گرفت.در این مسیر همه ادیان منجمله یهودیان پاک طینت ضد صهیونیست در کنار مسلمانان خواهند بود؛حتی آنان که دغدغه دینی ندارند ولی حریت و انسان گرایی، آنهارا در برابر جنایات صهیونیست ها قرار داده است؛باید مخاطب تلقی شوند.موج تبلیغات صهیونیست ها و بعضی از کشورهای غربی برای تغییر محور به نبرد شیعه - سنی بزودی آغاز خواهد شد؛فرصت کمی باقی است ، با بسط منطق انسانی ضد جنایت و نقاب برگرفتن ازچهره خشن صهیونیسم، امکان بازیگردانی از صهیونیست ها را با درایت و کاردانی بگیریم.

پی نوشت:

1- Consolidated Contractors International Company (C C C )

سیاست روز:درسی برای جهان اسلام

«درسی برای جهان اسلام»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید؛
سراسر جهان دیروز شاهد تحولی بسیار بزرگ بود. جهانیان در اکثر کشورها در حمایت از غزه به خیابان ها آمدند و فریاد انزجار از رژیم صهیونیستی را سر دادند. این حضور بزرگ را می توان حاوی پیام های مهمی برای جهان اسلام دانست. نخست آنکه حضور ملت های مختلف در روز قدس نشان می دهد که ادعای غرب مبنی بر فلسطینی و عربی بودن مسئله فلسطین، ادعایی واهی است و فلسطین مسئله ای برای تمام بشریت است. در این چارچوب جهان اسلام برای مقابله با اولین دشمن خود یعنی صهیونیست ها و آمریکا و نیز حفظ جایگاه جهانی خود به عنوان حامی مظلوم، باید به حمایت گسترده از فلسطین بپردازد. اکنون جهان اسلام در آزمون نمایش گفتمان خویش مبنی بر مقابله با ظلم و حمایت از مظلوم قرار دارد که می تواند تاثیر بسیاری در خنثی سازی تبلیغات ضد اسلامی داشته باشد.

دوم آنکه یک اصل در رفتار ملت های جهان در روز قدس امسال مشاهده می شود و آن حمایت گسترده از مقاومت مسلحانه غزه است. در حالی غرب تلاش دارد تا مقاومت را تروریست و عامل بحران معرفی نماید اما ملت های جهان در روز قدس و البته تظاهرات هایی که پیش از این در حمایت از غزه برگزار کردند نشان دادند که آنها نه تنها مقاومت را تروریست نمی دانند بلکه مقاومت مسلحانه را تایید و آن را راهکار پایان جنایات صهیونیست ها می دانند.

این مسئله زمانی بیشتر نمود می یابد که در زمان برگزاری مذاکرات سازش ملت های جهان حمایتی از فلسطین صورت نداده و به آن بی تفاوت هستند گویی آنها نیز مانند ملت فلسطین با راهکار سازش مخالفند حال آنکه واکنش ها به جنگ رمضان نشان داد که جهانیان راهکار نجات فلسطین را در مقاومت مسلحانه می بینند و به عنوان دفاع از غزه از آن حمایت می کنند.

با توجه به این شرایط می توان گفت که روز جهانی قدس درسی بزرگ برای جهان اسلام به همراه داشته و آن اینکه در مبارزه با صهیونیسم تنها نیستند و پیروان سایر ادیان از جمله مسیحی، یهودی و حتی بودایی و کنفسیوس بر این مبارزه تاکید دارند. از سوی دیگر این روز بیانگر حمایت گسترده جهانیان از مقاومت مسلحانه و انزجار از سکوت و سازشکاری است. اصلی که ضرورت رویکرد جهان اسلام به حمایت تسلیحاتی از فلسطینی ها و کشاندن مقاومت مسلحانه به کرانه باختری را آشکار می سازد. مسئله ای که زمینه ساز نابودی صهیونیسم و به تبعه آن آمریکا، به عنوان دشمنان اصلی جهان اسلام خواهد بود که صلح و امنیت را در منطقه جاری خواهد ساخت.

وطن امروز:انسانیت علیه صهیونیسم

«انسانیت علیه صهیونیسم»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم دکتر مجتبی اصغری است که در آن می خوانید؛ خباثت ورزی توأم با بی مسؤولیتی رژیم غاصب صهیونیستی در قبال مسلمانان مظلوم غزه موجی از بیزاری و بیداری را در ملت های آزاده جهان برانگیخته است. شاید کمتر کسی را بیابید که این روزها در شبکه های اجتماعی قدمی مجازی زده باشد اما طرح های گرافیکی انگلیسی با مضمون «برای حمایت از غزه انسانیت کفایت می کند» را اصطلاحا «لایک» نکند. اما چطور در جهانی که همه از «صلح» صحبت می کنند همگرایی میلیاردی در حمایت از غزه صورت نمی گیرد؟! با مثالی بحث را باز می کنیم. در هفته اخیر به علت افزایش میزان فشار افکار عمومی بر بازیگران و خوانندگان و افراد مشهور جوامع غربی با هدف محکومیت رژیم صهیونیستی، برخی از به اصطلاح «سلبریتی ها» مجبور به ارائه نظر در این باره در رسانه ها و شبکه های اجتماعی شدند. به طور مثال سلنا گومز، مشهورترین خواننده فعلی نوجوانان در جهان، در صفحه اینستاگرام خود تصویری مشهور با مضمون «این درباره انسانیت است؛ لطفا برای غزه دعا کنید» را منتشر ساخت که بلافاصله پس از این اقدام با هجوم صهیونیست ها و فشار رسانه ها مبنی بر متهم ساختن وی به حمایت از حماس، با انتشار پستی دیگر اعلام کرد «البته که جانب هیچ طرف را در درگیری اخیر نمی گیرم بلکه فقط برای صلح و انسانیت همگانی دعا می کنم»(!)

مجریان مشهورترین مجله های تلویزیونی شبکه هایی چون CBS و ABC و NBC نیز همزمان با هدف رفع و رجوع افزایش واکنش های جهانی و با زیر پا گذاشتن ژست غربی حقوق بشر، رویه بی اعتنایی به شعار «صلح جهانی» را در پیش گرفته و با تهیه گزارش از مشهورترین هالیوودی های صهیونیست، خط خبری متفاوتی را به مخاطبان القا کردند. در گزارش های پخش شده چند خواننده و بازیگر مشهور ضمن به کار بردن الفاظ رکیک درباره هواداران جهانی غزه که به علت زشتی محتوا با صدای بوق سانسور شد، جملاتی با هدف ایجاد شک و تردید در تعیین طرف مظلوم به مخاطبان عرضه داشتند! استدلال مصاحبه شوندگان این بود که حمله به غزه نشأت گرفته از یک مساله پیچیده تاریخی است و هیچ کس حق ندارد در دفاع از تروریست های غزه(!) دهانش را باز کرده و از اسرائیل انتفاد کند! در این لیست محدود نام افرادی چون بار رافائلی مدل بدنام اسرائیلی، مارک پلگرینو بازیگر سریال لاست، دیوید دریمن خواننده هوی متال و ماییم بیالیک بازیگر سریال بیگ بنگ به چشم می خورد. کار به جایی رسیده که روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با عنوان «سلبریتی های من علیه سلبریتی های غزه» به اسرائیل توصیه کرد از به کار بردن تکنیک های قدیمی با هدف ایجاد درگیری میان سلبریتی ها بپرهیزد چرا که این اقدامش تنها مردم را به فریاد زدن با صدای بلندتر درباره فجایع غزه تحریک می کند.

مشابه این واکنش ها در کشور خودمان نیز رخ داد. به طور مثال نسرین ستوده و اصغر فرهادی با انتشار جمله «کشتن همنوعان خود را متوقف کنید» سعی کردند با قدم زدن در مرز حق و باطل دست کم کمکی به جریان جهانی ضد اسرائیل نرسانده و در عین حال ژست «صلح دوستی» خود را نیز حفظ کنند!

در میان پرده شبکه های فیلم و سریال عربی، وابسته به خاندان پادشاهی سعودی نیز در پایان کلیپ نمایش «کودکان غزه»، جمله ای دوپهلو و بدون تعیین متجاوز با مضمون حمایت از صلح و آرامش جهانی پخش می شود!

اینها پیش آگهی وجود جریانی است که مفاهیم و شعارهایی همچون «صلح جهانی»، «جهان عاری از خشونت» و «حقوق بشر» را به دستاویزی برای کتمان حقیقت و حمایت از ظلم و ظالم تبدیل کرده است اما حقیقتا جنبشی جهانی ضدظلم نیز وجود دارد هر چند تظاهرات آن دائمی نیست. از این منظر مدعیان غیردولتی «صلح» را می توان به دو گروه واضح تقسیم کرد.

صلح با ظلم؟!
گروهی از صلح طلبان جنگ را به هر شکلی مذموم برشمرده و صرفا آرمان سکوت مصلحت آمیز را پیگیری می کنند. اینها همان صلح طلبانی هستند که در آیین نامه های سازمانی شان هیچ تعریفی برای «ظلم و ظالم» به چشم نمی خورد اما سینه زنی زیر پرچم «صلح جهانی» را کماکان آرمان بلند خود معرفی می کنند.

به رغم غیردولتی بودن، بیشتر هزینه های ساختاری و سازمانی شان توسط نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل و انواع و اقسام بنگاه های ماسونی تامین می شود. اتفاقا از ارتباطات بسیارعالی نیز با دولت ها برخوردار هستند و در عین حفظ نقش «مردمی» تلاش می کنند از مناسبات جهانی و مرزبندی های نظامات ظالمانه جنگ آفرین فعلی با جان و مال خود نگاهبانی کنند! پس بخشی از وظایف آنها حول «توجیه تراشی» برای فعالیت های ضدصلح دولت های جنگ آفرین تعریف می شود. به طور معمول بزرگ ترین گردانندگان لابی های صلح ستیز تجارت اسلحه و جنگ افزارهای کشتارجمعی و انواع و اقسام بنیادهای مالی و تجاری وابسته به خانواده های آتش افروزی همچون راکفلرها و روچیلدها در ذیل برنامه های «ترویج مسؤولیت اجتماعی» تغذیه مالی و گفتمانی این سازمان های مردم نهاد(!) حامی صلحی نامعلوم در جهان را برعهده دارند. اینها همان کسانی هستند که اکنون حماس و غزه را برای صلح با ظالم و پایان شوی جهانی مظلومیت که پایه های رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورده، تحت فشار قرار داده اند و در عین حال در قالب تیم های پزشکی فعال در منطقه، گزارش انبارهای سلاح حماس را مخابره می کنند.

مصلحان ظلم ستیز
اما گروه دوم صلح طلبان جهانی همان کسانی هستند که به طور معمول و بدون هماهنگی جهانی در تقابل با ظالم و در حمایت از مظلوم بدون کوچک ترین اشتراکی، در قالب تیم های متشکل آزادیخواهان بین المللی گردهم می آیند. بزرگ ترین سهم آنها در این هماوردی گفتمانی کبودی های ناشی از باتوم حاکمیت هاست و مسدود شدن شناسه های ارتباطی و حساب کاربری شان در شبکه های اجتماعی! پس صلح طلبی مردمی حقیقی در جهان امروز نه تنها حمایت گفتمانی بسیاری از حاکمیت های «متعهد به آرمان جهانی صلح»(!) را به همراه نمی آورد بلکه چه بسا به واسطه دستگیری در تجمع ضدجنگ مقابل کاخ سفید یا میدان التحریر یا در شانزه لیزه پاریس، محرومیت از خدمات اجتماعی عمومی را نیز به دنبال داشته باشد! اینجاست که سیاست های دوگانه فیس بوک در حذف مکرر صفحات حمایت از فلسطین به رغم حمایت رسمی از نشان «کبوتر صلح» تعبیر می شود. همینجاست که مشخص می شود چرا حساب کاربری داعش در شبکه های اجتماعی به رغم انتشار مکرر تصاویر فاجعه آمیز «فوتبال با سرهای قربانیان»، شامل قوانین حذفی منع انتشار و بازنشر صحنه های غیراخلاقی و خشونت آفرین نمی شود اما در مقابل بازنشر تصاویر کودکان قربانی سلاح های نامتعارف به کار رفته در جنگ نابرابر دولت اسرائیل مقابل یک باریکه پرجمعیت، مسدود شدن پی در پی شناسه های کاربری حامیان عدالت و صلح جهانی را به همراه می آورد!

قوانین در چنین جهانی که اتفاقا شعار «جهان عاری از خشونت» را با پرواز هزار کبوتر صلح جشن می گیرد به نفع ظالمان طراحی شده است. «بنی آدم اعضای یک پیکرند» کماکان بر سردر سازمان ملل می درخشد اما قوانین جهانی به نحوی مدیریت شده اند که در عمل فرزندان شیطان، بنی آدم را بدرند و جهان را با ترس از گرگ صفتی و درنده خویی مدیریت کنند. حال سوال این است: در جهانی که مدیریت همه امور بشری با تمسک به «زور» و «ظلم» و ترس از تجاوز و تعدی اداره می شود، چه باید کرد؟ دشمن، مردم غزه را در دسته های صدنفری نابود می کند، پس رمز پیروزی کجاست؟ با این همه قساوت چگونه می توان خود را پیروز دانست؟

مبارزه ایمانی
امام خمینی راه پیروزی ملت های آزاده جهان بر ظلم و جور ابرقدرت ها را اینگونه ترسیم می کنند: «تجربه انقلاب اسلامی در ایران، با خون بهای هزاران شهید و مجروح و خراب شدن منزل ها و به آتش کشیده شدن خرمن های کشاورزان و کشته شدن تعداد بسیاری در بمبگذاری ها و اسیر شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخیمان بعث عراق و هزاران گونه تهدید و فشار اقتصادی و جانی به دست آمده است. ملت ایران تجربه پیروزی بر کفر جهانی را در خراب شدن منازل خود بر سر کودکان در خواب به دست آورده و با فداکاری ها و مجاهدات، انقلاب و کشور خود را بیمه کرده است و ما به تمام جهان تجربه هایمان را صادر می کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچک ترین چشمداشتی به مبارزان راه حق انتقال می دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه ها، جز شکوفه های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام برای ملت های دربند نیست».

پس پیروزی در مقاومت به امید فرارسیدن روز انتقام نیست. تجربه نهراسیدن، نه گفتن به ظلم و ظالم و سیلی زدن به گوش مستکبر، خود پیروزی است هر چند بنا بر قول محکم الهی چنین مقاومتی قطعا با نصرت نهایی به معنای برتری قوا در آینده نیز همراه خواهد شد. این نفس عمل «مبارزه با صهیونیسم» است که حزب الله لبنان و حماس و ملت مظلوم فلسطین را تا به امروز در منظر مشهور ترین استراتژیست های نظامی جهان پیروز کرده است. امام نوید این پیروزی تکرارپذیر و مبتنی بر سنت های لایتغیر الهی را اینگونه به مردم ایران اعلام کرده اند: «ملت شریف ایران توجه داشته باشید کاری که شما مردان و زنان انجام داده اید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکرده اید که سود زیستن در کنار اولیاءالله را برده اید و در جهان ابدی شده اید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!»

جوان:مرصاد؛ وعده گاه خدا برای اضمحلال منافقین

«مرصاد؛ وعده گاه خدا برای اضمحلال منافقین»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم رسول شکری نیا است که در آن می خوانید؛پنجم مردادماه یادآور دلیرمردانی است که با خلق حماسه ای ماندگار در تنگه مرصاد، به وعده گاه الهی برای نابودی و اضمحلال نفاق و منافقین همت گماردند و آخرین تلاش مذبوحانه آنان را با پاسخی دندان شکن، به شکستی ابدی تبدیل کردند.

پنجم مردادماه یادآور دلیرمردانی است که با خلق حماسه ای ماندگار در تنگه مرصاد، به وعده گاه الهی برای نابودی و اضمحلال نفاق و منافقین همت گماردند و آخرین تلاش مذبوحانه آنان را با پاسخی دندان شکن، به شکستی ابدی تبدیل کردند. با پذیرش قطعنامه 598 از سوی حضرت امام (ره) تا قطعیت یافتن آن، مجالی برای یکی از سفاک ترین گروه های تروریستی جهان (سازمان منافقین) به وجود آمد که به گفته سران وطن فروش، آلوده و سرسپرده اش، نظام جمهوری اسلامی ایران را در مدت زمان سه روز ساقط کنند. موضوعی که نه تنها به وقوع نپیوست بلکه با الطاف خداوند و در پرتو کمینگاه الهی عملیات ظفرمند و غرور آفرین مرصاد، نهایی ترین و مهلک ترین ضربه بر پیکره نفاق وارد و آنان را برای همیشه از رویارویی نظامی با ملت بزرگ ایران جدا کرد. برنامه منافقین این بار چنین تدارک دیده شد که در سوم مرداد ماه سال 1367، همزمان با آغاز حمله نیروهای عراقی از بخشی از جنوب ایران و در حالی که بیشترین نگاه ها و برنامه ها به آن خطه معطوف بود، نیروهای سازمان منافقین براساس یک برنامه زمان بندی شده 33 ساعته با بهره گیری از 25 تیپ که مجموعاً 4 تا 5 هزار نفر را در بر می گرفت طی پنج مرحله، از شهرهای سرپل ذهاب، اسلام آباد، کرمانشاه، همدان و قزوین عبور کنند و خود را به تهران برسانند و ضمن اعلام سقوط جمهوری اسلامی، جشن پیروزی بگیرند.

سخنگوی گروهک تروریستی منافقین با برشمردن اهداف این حمله، مهمترین هدف را وارد آوردن تلفات هرچه بیشتر به نیروهای ایران و بازکردن راه برای یک انقلاب عمومی علیه نظام جمهوری اسلامی و حضرت امام خمینی(ره) عنوان کرد. عملیات موسوم به فروغ جاویدان (دروغ جاویدان) با پشتیبانی هوایی جنگنده های رژیم بعثی صدام و همراهی ادوات مختلف از جمله 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره انداز 80 میلیمتری، 30 قبضه توپ 122 میلیمتری، 150 قبضه خمپاره 400 میلیمتری، یک هزار قبضه تیربار کلاشینکف، 30 قبضه توپ 106 میلیمتری و یک هزار دستگاه کامیون و ده ها اقلام دیگر اهدایی رژیم بعث و برخی کشورهای اروپایی پشتیبانی شد. عملیات در سوم مرداد ماه 67 از دشت های سرپل ذهاب آغاز و با حمایت همه جانبه هوایی جنگنده های عراقی ها و آتش توپخانه عراق، منافقین به شهرهای سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام آباد غرب وارد شده و حرکت خود را به سمت شهر کرمانشاه آغاز کردند. تنگه معروف و استراتژیک چهار زبر در 35 کیلومتری کرمانشاه که بعدها به تنگه مرصاد تغییر نام داد، محل رویارویی رزمندگان دلیر سپاه اسلام، بسیجیان و فرزندان خمینی کبیر با مزدوران و وطن فروشان منافق بود.

حضور تاثیرگذار و ایثار ماندگار بسیجیان و نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پشتیبانی آتش توپخانه ای ارتش و هوانیروز قهرمان کرمانشاه و طراحی عملیاتی کلیدی با عنوان مرصاد (کمینگاه) با الهام از آیه شریف «انا ربک لبالمرصاد» و رمز مبارک یا علی(ع) که با تدابیر شهید سرافراز امیر سپهبد صیاد شیرازی و سرلشکر محسن رضایی انجام شد و به منافقین اجازه پیشروی تا تنگه چهار زبر داده شد تا در یک تاکتیک کاملاً مشخص و پیش بینی شده، به طور همزمان در صبحگاه پنجم مرداد ماه از هوا و زمین بر منافقین یورش برده و طی دو روز درگیری، هیمنه پوشالی نفاق را درهم شکسته و تومار آنان را برای همیشه تاریخ درهم بپیچند.

صبح هفتم مرداد ماه با طلوع آفتاب، اثری از منافقین وطن فروش باقی نماند و باقیمانده یاران خائن مسعود و مریم رجوی با تحمل شکست سنگین و متلاشی شدن تمام تجهیزات و ادوات جنگی و تحمل 4800 کشته و زخمی به عراق و کمپ مضمحل شده اشرف گریختند. این پیروزی ظفرمند رزمندگان اسلام، توان هرگونه باج خواهی و زیاده خواهی را هم از صدام گرفت و او را مجبور کرد در 15 مردادماه آتش بس را بپذیرد و از موضع ضعف و شکست بر سر میز مذاکره با ایران بنشیند. عملیات غرور آفرین مرصاد دستاوردهای داخلی و خارجی بسیاری برای کشور و ملت داشت که از آن جمله می توان به اتحاد هرچه بیشتر نیروهای نظامی، انتظامی و بسیج در داخل کشور، ذلت ابدی برای منافقین در سطح دنیا و قرار گرفتن آنان در لیست گروهک های تروریستی حتی در تروریست ترین کشورهای دنیا از جمله ایالات متحده امریکا، هوشیاری مستمر ملت بزرگ ایران و نیروهای مردمی، خنثی شدن تلاش مذبوحانه صدام و ایادی بعثی وی برای سهم خواهی از ایران در پای میز مذاکرات صلح و پذیرش زبونانه قطعنامه 598 از سوی وی، تثبیت قدرت و توان بالای نظامی و امنیتی نظام جمهوری اسلامی درسطح منطقه و قدرت واکنش و عکس العمل سریع رزمندگان اسلام در مقابل هرگونه تجاوز احتمالی تنها بخشی از این توفیقات بود.

عملیات مرصاد نقطه طلایی پیروزی لشکریان اسلام بر کفر و نفاق بود که با وحدت، همدلی، هم افزایی و اطاعت همه نیروها تحت نظر و فرماندهی ولایت امر صورت گرفت و گروهک تروریستی منافقین با اضمحلال کامل، دیگر نتوانست شکست خود را جبران کند و مسیر حوادث تروریستی کور، جاسوسی، وطن فروشی و ارتکاب جنایات ضدبشری را در عراق و ایران دنبال کرد و ماهیت چهره کریه خود را تاجایی آشکار ساخت که هم پیمانان و حامیانش را از دست داد. این پیروزی در موقعیت زمانی خود با فتح خرمشهر برابری داشت و کرمانشاه که نقطه آغاز و پایان جنگ تحمیلی بود و اولین و آخرین گلوله جنگ به سمت آن شلیک شد، با تقدیم قریب به 10 هزار شهید سرافراز و دهها هزار آزاده، ایثارگر و جانباز به عنوان سندی کوچک از وفاداری مردم این خطه از ایران اسلامی ثبت و ضبط شد، از این رو شورای فرهنگ عمومی با احترام به این همه رشادت، ایثار و فداکاری مردم، تاریخ و تمدن افزون بر 12هزار ساله و وفاداری و ولایتمداری مردم این خطه، پنجم مرداد را به عنوان روز ملی کرمانشاه اعلام و در تقویم ها بگنجاند. آری پنجم مردادماه روز ملی کرمانشاه و یادآور حماسه مردان و زنان این سرزمین است که گوشه گوشه آن قدمگاه شهدای سرافرازی است که خون مطهرشان را برسفره سبز کوهستان ها و دشت های سرشار از لاله کرمانشاه ریختند تا عزت، عظمت و سترگی مردم ایران همچنان پایدار و استوار بماند آن چنان که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب فرمودند: کرمانشاه سینه ستبر ایران در عرصه های علمی و فرهنگی و چهره زیبای ایران اسلامی است.

شرق:شفاف سازی بودجه هنر

«شفاف سازی بودجه هنر»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم لوریس چکناواریان است که در آن می خوانید؛دیدار هنرمندان با رییس جمهور اتفاقی خوب و ارزنده بود و باید آن را به فال نیک گرفت. مهم است که رییس جمهور یک کشور وقت برای هنرمندان می گذارد و دغدغه فرهنگ و هنر دارد. فرهنگ و هنر در همه دنیا یکی از مهم ترین مقولاتی است که مردم با آن سروکار دارند. فرهنگ همیشه حرف اول را می زند و یک ملت را، فرهنگ می سازد.

بنابراین باید به آن توجهی ویژه کرد. با تئاتر و موسیقی و سینما و ادبیات یک کشور است که می توان با جهان ارتباط برقرار کرد. همین که رییس جمهور به جمع هنرمندان می آید نشان از اهمیت این موضوع دارد. این خیلی خوب است که هنرمندان در این دیدار حرف هایشان را زدند و نظرات رییس جمهور را هم شنیدند. این حرف ها را روزنامه ها و رسانه ها منتشر می کنند و از این طریق عموم مردم از وقایع هنری مطلع می شوند. ما کمبودی از لحاظ فرهنگی نداریم فقط باید حمایت شویم.

رییس جمهور وقتی به فرهنگ توجه کند مردم هم آن را جدی می گیرند و تمایلشان به این عرصه، بیشتر می شود. روز دیدار با رییس جمهور خیلی خوشحال شدم که هنرمندان مختلف را کنار هم دیدم و به نظرم این اتفاق می تواند گسترش پیدا کند. خیلی خوب است که در سال تعداد این دیدارها بیشتر شود و ما بتوانیم مسایلمان را بیشتر بازگو و مطرح کنیم. اما کاش این دیدارها بیشتر می شد و ما بیشتر می توانستیم با رییس جمهور درباره مشکلات هنر صحبت کنیم. اینکه فقط پنج دقیقه به هر گروه هنری وقت داده شد تا درباره هنر صحبت کنند اصلا زمان مناسبی نیست. باید زمان بیشتری گذاشته می شد تا هنرمندان درباره هنرشان صحبت می کردند.

اگر این دیدارها بیشتر شود این زمان می تواند بیشتر شود. بسیار خرسندم؛ نمایندگان سینما، تئاتر و سایر هنرها آمدند و دغدغه هایشان را گفتند. کاش نماینده ما اهالی موسیقی هم بیشتر به دغدغه های هنر موسیقی می پرداخت. توقع داشتم ایشان با توجه به فعالیت حرفه ای شان در خانه موسیقی درباره ارکسترها صحبت می کردند و مشکلات تشکل آنها را به اطلاع رییس جمهور می رساندند. ایشان خودشان خیلی لطف داشته اند و تا به حال چندین بار در صحبت هایشان تاکید کرده اند که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی باید دوباره راه اندازی و تقویت شود. ما هم به عنوان هنرمندان موسیقی باید از ایشان بخواهیم تا بودجه لازم را در اختیار ارکسترها قرار دهند. به گمانم باید بیشتر درباره ارکسترها صحبت می شد. جایش این بود که نماینده ما هم درباره اش صحبت می کرد.

در مورد اینکه دولت چقدر در این یک سال توانسته به شعارهایی که در انتخابات داده عمل کند، فکر می کنم نتوانم نکته ای بگویم؛ از آن رو که مدتی در ایران نبودم و در جریان وضعیت نیستم. با این حال معتقدم آقای مرادخانی، معاون هنری باید بیشتر در این باره صحبت کنند و بگویند چه میزان بودجه برای هنر اختصاص داده شده و این بودجه قرار است صرف چه چیزی شود. الان ما نمی دانیم که چه میزان بودجه در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گرفته و این بودجه، تامین شده است یا نه؟

مردم سالاری:غزه و وجدان خفته بشر

«غزه و وجدان خفته بشر»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم منصور فرزامی است که در آن می خوانید؛
«غزه» و آنگاه وجدان خفته بشر؛ «غزه» و نهادهای بین المللی انسان دوستانه جهانی، «غزه» و نهادها و سازمان های حقوق بشری «غزه» و واکنش متفکران آزاداندیش و مستقل و بدون مرز بشری؛ «غزه» و مسلمانان و مسلمان نماها ؛ «غزه» و نسل کشی؛ «غزه» و جنایات جنگی مکتبی به نام «صهیونیسم» ؛ «غزه» و آزمونی برای حقوق بشر و چماق دارانی که استفاده ابزاری از منشور حقوق بشری می کنند. عکس العمل آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، تمدن آمریکایی و فرانسه ای که خود را مهد سیاست و ادبیات و هنر می خواند و به عالم و آدم، حتی به اروپا فخر می فروشد. و جهان یک و نیم میلیاردی جهان اسلام ؛ به مصر که روزگاری یکی از قطب های مهم فرهنگ جهان اسلام بود و امروز به انحطاطی رسیده است که گذرگاه « رفح » را به روی زخمی ها و کمک های مردم بیدار دل و دوستدار همنوع هم می بندد و مردمش هم به تماشا نشسته اند و مفتیان « الازهر » و ستم پذیری و دم برنیاوردن و سلامت دو روزه عمر ننگین بر ساحل دیدن! و هر که در شد ما دالانش هستیم و...

عربستان و عنوان بی مسما و جعلی خادم «حرمین شریفین» و سیل دلارها و ریال هایی که جز در نابودی اسلام محمدی (ص) مصرف نمی شود و در خدمت طالبان و القاعده و داعش و سلفی ها و تکفیری ها و جبهه النصره و وهابی هاست تا به طرح استکبار خون برادر مسلمان بریزند و اگر چنین نیست، این گروه های مدعی «ولایت بر مسلمین» امروز در مقابل کفتار خون آشامی مثل نخست وزیر فلسطین اشغالی در کجای جهان اسلام ایستاده اند؟ آیا حدیث شریف رسول مکرم اسلام ( ص ) «و من اصبح و لم یهتم بامورالمسلمین و لیس بمسلم» را پاس می دارند؟ آیا سیره شارع شریعت در برابر ظلم همین بوده است که پیروان سنت، پی گرفته اند ؟ پس سلفی به چه معناست؟

و امروز، روز آزمایش تمدن مدعی غرب است، همه تفکر، عرف و قوانین آنها و تلقی آنان در محاکم حقوقی انسان های بیدار به محک امتحان گذاشته شده است. آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس باید پاسخ بدهند که مردم غزه از نظر آنان، انسانهای درجه چندم اند که در مقابل ظلم «صهیونیسم» غاصب درنده خوی خون آشام، لبخند رضایت بر لب نشانده اند؟

سازمان ملل و دبیر کل همیشه در خوابش و شورای به اصطلاح امنیت، امنیت کجا و چه چیزی را می خواهند تامین کنند؟ و ابراز تاسفی که بیش تر به شوخی بی مزه بی دردان شبیه است!

امروز، روز اهل قلم آزاده و مستقل هم هست تا قلم به مزد نگیرند و اگر می نویسند جز به حقیقت ننویسند و جز در پاسداشت موجودی به نام انسان و کرامت و کیان او، قلم نگردانند. مگر نه این است که قلم و بیان و اندیشه باید در خدمت تعالی و عزت انسان باشد ؟ مگر نه این است که قلم، زبان سرخی است که در راه حقیقت، نه مصلحت، هرگز به فکر حفظ سرسبز، نکوشیده است ؟ اگر غیر از این بود، بشر به چه می توانست افتخار کند؟

و امروز «شجاعیه» «غزه» محکمه حقوقی و دادخواهی انسان است و مظلوم، آن بانویی است که دردل خانه ویرانه اش در جست و جوی جگرگوشگان به خون غلتیده اش، «قصه مظلومیت برداشته» و ملتمسانه دادخواهی می کند و با ضجه می گوید:

کسی که اندلس به زیر سلطه اش / حیات و نام جسته است / چرا که جام خویش را / زجام غرب پر کند؟

و با «مویه های غریبانه» اما همچون « شیر آهنکوه » با صلابت و شرافت به انسان نماها، مویدان ستمگران و بانیان سیاست و اقتصاد بدون اخلاق: «اوباما»، «کری»، «کامرون»، «اولاند»، «مرکل» و...، به ما هم، بدنامی حیات آدمی، آدمک های متحرک سخنگو، نهیب می زند که:

ببین ! یادم آمد، کمی صبر کن / تحمل خدا را، تحمل دمی:

«تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی»

ابتکار:وقاحت به منزله یک استراتژی

«وقاحت به منزله یک استراتژی»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می خوانید؛
این روزها جنگِ رژیم صهیونیستی اسرائیل علیه زنان و کودکان غزه، در کنار همه موارد قابل اعتنا وتاملی که دارد، یک موضوع را به انسانِ امروز یادآور می شود و آن انتخابِ "وقاحت" به عنوان یک استراتژی برای پاسخ دادن به انتقادات و اعتراضاتِ وجدان های بیدار و مردمِ آزاده جهان است.

انتشار تصاویر هولناک از قتلِ زنان و کودکان، ویرانی خانه های مسکونی و مدارس و بیمارستان ها و آوارگی صدها هزار نفر از مردم ساکن نوار غزه، حتی از منظری بی طرف، خشم و نفرت هر که را اسم و رسمِ انسان برخود دارد برمی انگیزد و به دنبال آن اعتراض و اعلام انزجار خیابان های شهرهای بزرگ جهان را فرا می گیرد؛ در این میان تهران و کاراکاس، توکیو و پاریس، لندن و نیورک هیچ تفاوتی با هم ندارند. برخی از آنان نه به خاستگاه اسرائیل کاری دارند و نه به حمایت از حماس برخاسته اند. تنها به این می اندیشند و می پرسند که این زنان و کودکان به چه گناهی باید هدف بمباران هوایی و یورش تانک های اسرائیل قرار گیرند؟

در این میان صهیونیست های اسرائیلی، که با دستی پر از انواعِ ادوات جنگی به میدان آمده اند، دست شان برای توجیه اقدامات خود و پاسخ به افکار عمومی جهان خالی است. از همین رو یک استراتژی جدید را انتخاب کرده اند و آن این که چشم در چشم جهانیان بدوزند و چهره ای از خود نشان دهند که سرشار از وقاحت است.

سفیر اسرائیل در سازمان ملل رو در روی رسانه های جهان می گوید که باید به ارتش اسرائیل جایزه نوبل بدهند، زیرا در برابر مردم غزه، از خود خویشتن داری نشان می دهد.

یک مقام دیگرِ این رژیم، گروه های سیاسی و نظامی غزه را کودک ُش می خواند. در حالی که تاکنون تصویر و سندی مبنی بر مرگ کودکان در شهر های اسرائیل منتشر نشده است.

سفیر اسرائیل در بریتانیا در گفتگویی با یکی از شبکه های تلویزیونی چشم در چشم مخاطبان می دوزد و در بیان خدمات انسان دوستانه(!) دولت متبوع می گوید: ما برای همین مجروحان حمله اسرائیل به غزه بیمارستان صحرایی برپا کرده ایم و راه را برای مداوای آنها در شهرهای اسرائیل باز کرده ایم.

برخی دیگر از مسئولان این رژیم نیز در ژست هایی مظلوم نمایانه به مردم جهان شکایت می برند که مردم اسرائیل از دست حماس امنیت ندارند و تمام زندگی شان را در کنار پناهگاه های بتنی می گذرانند و جالب تر این که دولت فلسطین را متهم می کنند که چرا در هر محله و خیابانی یک پناهگاه نساخته است؟

در میان واکنش های ابراز شده از سوی صهیونیست ها به مواردی از این قبیل زیاد برمی خوریم. این موضوع نشان می دهد که انسان امروزی هرگاه که دستش خالی از منطق باشد می تواند بسیاری از ارزشهای اخلاقی و پزهای مردم سالارانه و انسان دوستانه را نیز زیر پا بگذارد و در این میان اسرائیلی ها نشان داده اند که می توان "وقاحت" را جایگزین نداشته ها کرد. آنان البته انتظار دارند که به مدد رسانه های قدرتمندِ کشورهای حامی خود در سراسر جهان این استراتژی تازه را به مخاطبان خود قالب کنند؛ اما رسانه آنقدر قدرتمند نیست که به پستوی ذهن آزادگان جهان نیز نفوذ کند. گواه این مطلب اعلام انزجار مردمی است که در روزهای گذشته چون رودهایی در خیابان های جهان جاری بودند.

دنیای اقتصاد:بسته ای برخلاف گمانه زنی ها

«بسته ای برخلاف گمانه زنی ها»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می خوانید؛سیاست های خروج غیر تورمی از رکود که توسط ستاد هماهنگی امور اقتصادی دولت ارائه شده، متفاوت از اخبار ناقصی است که پیش از این منتشر شده بود. این پیشنهاد با دیدی جامع که از یک بسته سیاستی انتظار می رود، راهکار خروج از رکود را ترسیم کرده است؛ ترسیمی با چنین ویژگی ها:

1- این سیاست ها بر آن است تا برنامه ای کوتاه مدت برای خروج از رکود در سال های 93 و 94 ارائه دهد. از همین رو بر متغیر هایی تاکید دارد که دولت بتواند در زمان کنونی روی آنها اثر گذارد. از همین رو در این بسته با وجودی که بر تحریم های بین المللی و کاهش سرمایه گذاری خارجی به عنوان موانع بزرگ خروج از رکود یاد شده است، اما چون در کوتاه مدت دولت نمی تواند بر آنها غلبه کند، سیاست ها با فرض تداوم این موانع ارائه شده است.
به این شکل است که بسته مذکور خود را پیرو سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی می داند.

2- در این بسته به خوبی بر این نکته پافشاری شده که استراتژی متکی به منابع بانک مرکزی هر چند ایجاد کننده تکانه اقتصادی خواهد بود، اما در پی آن تورم بروز می کند و تکانه مبدل به یک راهکار بلندمدت نمی شود؛ اما این بسته به دنبال راهکار آهسته اما پایدار برای خروج از رکود است و ازهمین رو می داند که ایجاد تقاضای موثر به عنوان بخشی از راه حل قابل بررسی با ابزار پولی بانک مرکزی محقق نمی شود.

3- ثبات اقتصاد کلان و بهبود فضای کسب وکار، دو عامل اصلی زمینه ساز برای ایجاد رونق هستند و بسته با تذکر این نکته که شاید ماهیت اثر این دو بر رشد اقتصادی بلندمدت باشد، اما اقتصاد در کوتاه مدت نیز از آن بهره خواهد برد و فضا برای تحرک اقتصاد در سال مورد هدف فراهم خواهد شد.

4- اما با ایجاد فضای مطلوب برای تحرک اقتصادی با دو رکن بیان شده، بسته هسته اصلی تحرک را در قالب کاهش موانع در بازار های مالی و حرکت بخش پیشران اقتصاد می داند.

5- بسته سیاستی ابدا خود را در قالب مطالب کلی محدود نمی کند و برای هر چهار رکن، ثبات اقتصاد کلان، بهبود فضای کسب وکار، کاهش تنگناهای مالی و تحرک بخش پیشران، به طور شفاف اجرای کنش مورد نیاز برای هر ارگان دولتی را بیان می دارد. از این رو هر وزارتخانه می داند که برای ایجاد رونق چه باید کند و چرا باید آن را انجام دهد.

اگرچه باید به طور تفصیلی تری در مورد این بسته به بحث بنشینیم؛ اما به نظر می رسد که بسته با توصیه ها و پیشنهادهای اقتصاددانان و کارشناسان تا جای ممکن همراهی کرده است و در عین حال توانسته استراتژی منسجمی را ارائه دهد. نقطه اوج کار تاکید بسته بر اولویت موضوع تورم از یک سو و پذیرش این موضوع است که تورم های بالا با اخلال در مکانیسم قیمتی موجب شده تا دولت مجبور به مداخله و قیمت گذاری دولتی شود که در نهایت فضای رقابتی را که لازمه بهبود اقتصادی مداوم است، از اقتصاد ایران بگیرد.

از سوی دیگر نباید از یاد برد که شاید تفکر ایجابی و تمرکز بر صنایع پیشران و تحرک آن با دست دولت در مقاطعی به صورت استثنایی، قابل قبول باشد؛ اما نباید استثنا تبدیل به قاعده ای در سیاست گذاری دولت شود؛ چراکه نقش دولت ایجاد فضای مناسب برای بازار است تا مکانیسم قیمتی تعیین کند، چه بنگاه و چه صنعتی باید تولید کند تا رفاه عمومی حداکثر شود. این نقشی نیست که دولت بر عهده گیرد و بی تردید سیاست گذاران بر این امر واقف هستند.

به هر رو به نظر می رسد که اجرای چنین بسته ای در صورت تداوم وضعیت فعلی تحریم ها بتواند آغاز کننده روندی بلندمدت برای رشد اقتصادی باشد.

آخرین اخبار