فردوسی نبود باز هم فارسی صحبت میکردیم/ رستم پاسدار عدالت است
به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، همایش حکمت فردوسی عصر روز گذشته با همکاری بنیاد فردوسی و انجمن حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
اعوانی: رستم پاسدار عدالت است
غلامرضا اعوانی رئیس انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی طی سخنانی با عنوان «حکمت عملی در شاهنامه» اظهار داشت: شعرهای حماسی بسیاری در جهان داشتیم مانند مهابهاراتا در هند و ایلیاد هومر که البته شعر الهی نبود و افلاطون معتقد بود در مدینه فاضله افلاطون راهی ندارد.
وی افزود: شاهنامه از بسیاری جهات شبیه مهابهاراتا است و یکی از موهبتهای ما این است که شاعران ما لقب حکیم گرفتهاند ابن سینا را حکیم میگویند چون حکمت بحثی را به اوج خود رسانده است.
اعوانی گفت: خود ابن سینا در آغاز کتاب شفا به خوانندگان توصیه میکند «حکمت مشرقیه»اش را که پر از داستان رمزی است، مطالعه کنند.
وی ادامه داد: ابن سینا فلسفه را مبتنی بر اصل موضوعه کرده است و با تمام دستاوردی که در حکمت داشته با این حال خواندن حکمت مشرقیه را بر شفا ترجیح میداده است.
این استاد دانشگاه گفت: عالیترین نوع حکمت، حکمت ذوقی است و حکمت الهی مبتنی بر حکمت رمزی است و تاریخ فلسفه بر مبنای ارسطویی نوشته شده است. اگر میخواهیم فلسفه دیگری بر مبنای فلسفه سهروردی بنویسیم نوع دیگری از حکمت تأسیس خواهد شد.
وی ادامه داد: از ویژگیهای حکمت رمزی بودن آن است و در تمثیل رمز را باید فهم کرد و رمز باید تأویل شود. امروز مسئله رمز و تأویل در فلسفه گم است کسی که معنای باطنی رمز را نفهمیده فلسفه را نیز فهم نمیکند.
اعوانی با اشاره به اینکه فلسفه از دیدگاه افلاطون رمزی است و با طرح این پرسش که فرق علوم و فلسفه در چیست؟ خاطرنشان کرد: فلسفه رمزی است و هر چیزی به زبان رمز درآید و تأویل شود فلسفی میشود.
وی گفت: رمز تاریخی نیست نباید آن را به ظاهر تقسیم کرد، رمز زبان حکمتهای عمیق و کتاب ادیان است تا انسان زبان حکمت را نداند نمیتواند، سخن بسیاری از عرفا و حکما و شاعران بزرگ را بفهمد.
وی گفت: شخصیتهای شاهنامه نشانگر مراتب وجود انسان است و مکانهای جغرافیایی نیز به شکل رمزی هستند و تمام داستان شاهنامه رمز است و در نظریات جدید بهترین زبان فلسفی زبان شعر است.
اعوانی گفت: شاهنامه کتاب فتوت و جوانمردی است و انسان وقتی راه جوانمردی برود از وجود جزئی به وجود کلی در حرکت است و عالیترین نمونه فتوت و جوانمردی نمودار فضائل و مکارم اخلاقی است.
وی در پایان خاطر نشان کرد: قهرمانان شاهنامه زبونی نمیپذیرند و رستم پاسدار عدالت و خوبیها است و چرا رابطه ما را از گذشته قطع کردهاند و کتابهایی در محیطهای علمی تدریس میشود که هیچ ربطی به گذشته تاریخی ما ندارد.
پورجوادی: سهروردی از تمثیلهای فردوسی بهره برد
نصرالله پورجوادی استاد فلسفه دانشگاه تهران طی سخنانی در بحث حکیم بودن فردوسی اظهار داشت: به چه دلیل به فردوسی حکیم میگوییم؟ کسی را که حکیم عنوان میکنیم با توجه به سابقه هزار و چند صد ساله است.
عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: در دوران مدرنکاری که ما باید انجام دهیم این است که نگاه تاریخی به گذشته بیندازیم و گذشته را به صورت ثابت در نظر نگیریم.
پورجوادی ادامه داد: وقتی ما از عقل میگوییم تصوری از عقل داریم که هزار و 400 سال تطور داشته است. مفاهیم نیز دارای تاریخ هستند و مانند انسان دوران کودکی، بلوغ و مرگ دارند و حکیم بودن فردوسی به چه معنا است و در زمان فردوسی به چه کسی حکیم میگفتند. البته هر کسی را در هر جایی لزوما حکیم نمیگفتند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از بررسیهای تاریخی که باید انجام بگیرد درباره لفظ تصوف است. تصوف در زمانهای مختلف معنای متفاوت داشته است و افراد متفاوت را شامل میشده است و به تدریج بعد از آنکه شایع شده است بسیاری از حکما را نیز صوفی میگفتند.
وی گفت: در خراسان عدهای بودند که به اهل ملامتیه شهره بودهاند و از صوفیه متمایز بودند، بعدها لفظ صوفی باب شد و گروهی دیگر در شرق خراسان یعنی در سمرقند، بخارا و ترمذ بودند و در زمان خودشان به آنها حکیم میگفتند.
پورجوادی با بیان اینکه حکیم به فردی عنوان میکردند که اهل خرد و معنویت و فلسفه نه به معنای یونانی آن باشند و این اصطلاح در قرن پنجم به فلاسفه نیز اطلاق شد، ادامه داد: ناصر خسرو از دو نوع حکمت صحبت میکند: نخست حکمت یونانی و بعد حکمت دینی و برای بیان فلسفی دو نوع زبان داریم که میان فلاسفه شرق و غرب رایج بود.
وی گفت: نخستین زبان فلسفی زبان افلاطون است و دیگری زبان ارسطو است. زبان ارسطو زبان فلسفی خالص و زبان افلاطون به صورت تمثیل و داستان و حکایت است.
پورجوادی ادامه داد: ما در عالم اسلام نیز دو نوع بیان برای آثار فلسفی داریم که به طور مثال آثار سهروردی یک دسته ارسطویی است مانند «حکمت اشراق» و یک دسته افلاطونی است که از داستان و تمثیل استفاده میکند، مانند سهروردی که از تمثیلهای فردوسی استفاده کرده است.
وی گفت: ایرانیان از قدیمالایام برای بیان اهداف علمی و فلسفی خود از داستان و حکایت استفاده میکردند و این سنت در ایران بسیار ریشهدار و دیرین است.
این استاد دانشگاه گفت: ورای داستانهایی که از فردوسی میشنوید مطالب عمیق حکمی نهفته است که فردوسی میخواسته بگوید.
وی در پایان سخنان خود با انتقاد از اینکه بسیاری بر این اعتقادند که فردوسی اگر نبود ایران بعد از حمله اعراب به زبان عربی صحبت میکردند، افزود: این تصور کاملا غلط است و تقلیل دادن زبان بزرگ و پرصلابتی مانند زبان فارسی است و در قرن پنجم بعد از اینکه زبان فارسی شیوع پیدا کرد و در جهان اسلام پذیرفته شد، شاهنامه نیز رایج شد.
محققداماد: ملاصدرا مانند فردوسی روی زبان فارسی تعصب داشت
به گزارش فارس، آیتالله مصطفی محقق داماد استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی با عنوان «ملاصدرا و فردوسی» سخنرانی کرد.
وی اظهار داشت: ملاصدرا دارای تعصب ایرانی و زبان فارسی بود و افتخار ما این است که ملاصدرا متفکری شیعی و مسلمان و ایرانی است. ملاصدرا معتقد است هستی مطلق از آن خداوند است.
محقق داماد گفت: فقیهی در طوس از نمازگزاردن بر جنازه فردوسی امتناع کرده است و معتقد بود فردوسی تا زنده بود پادشاهان ایرانی را مدح کرده که همگی مجوس بودهاند! این فقیه در خواب فردوسی را میبیند که در باغهای بهشت به صورت بسیار زیبا و چهره نورانی حضور داشت.
وی افزود: فردوسی در خواب به آن فقیه گفت: خداوند مرا مورد مهر و لطف خود قرار داده است و مرا در درون بهترین غرفههای بهشت جای داده است. او مرا به خاطر بیتی که در آغاز فردوسی در وصف خدا سرودهام این مقام بلند را عطا کرده است.
محقق داماد در پایان گفت: ملاصدرا بیت «جهان را بلند و پستی تویی / ندانم چهای هر چه هستی تویی» چنین معنی کرده است که خدا وجود خالص مطلق است و خدا همه هستی است.