به گزارش ایران اکونومیست، خبرگزاری رویترز در گزارشی آورده است: «سناریوهای احتمالی زیادی برای چگونگی تحول درگیری نظامی وجود دارد. محتملترین آن این است که نه روسیه و نه اوکراین در میدان نبرد پیروز نشوند اما به یقین یک توافق صلح رسمی برای مدت طولانی وجود نخواهد داشت.
به هر حال، این شامل تسلیم اراضی اوکراین میشود که کییف نمیتواند بپذیرد، یا روسیه تمام سرزمینهایی را که اشغال کرده از جمله کریمه را واگذار میکند، کاری که پوتین انجام نخواهد داد. این بدان معنی است که دو طرف یا به جنگ ادامه میدهند یا درگیری منجمد مانند آنچه بین کره شمالی و کره جنوبی وجود دارد، رخ میدهد.
هر یک از این نتایج نه تنها هزینههای هنگفتی را بر اوکراین و دشمنش تحمیل خواهد کرد، بلکه بر بقیه اروپا نیز تحمیل خواهد کرد. اقتصاد جنگی روسیه به طور فزایندهای در حال تولید تانک، موشک، مهمات و هواپیما است. کرملین که کسری بودجه آن در ماه گذشته به ۲۵ میلیارد دلار افزایش یافت، به زودی محافظت از مردم عادی روسیه در برابر این هزینهها را غیرممکن خواهد دید. مردم با مالیاتهای بالاتر، هزینههای رفاهی کمتر یا تورم پرداخت خواهند کرد. در همین حال، پوتین سربازان جوان بیشتری را به خطوط نبرد اوکراین میبرد. در نتیجه فرار مغزها که از یک سال پیش آغاز شد ادامه خواهد داشت.
"تیم اش"، یک استراتژیست در BlueBay Asset Management میگوید که اقتصاد روسیه در معرض رکود یا افول است. اوکراین مانند سال گذشته بیشترین بار درگیری را از نظر تلفات، ساختمانهای ویران شده و مشکلات اقتصادی متحمل خواهد شد. اتحادیه اروپا و بریتانیا نیز درد مشترکی خواهند داشت. آنها در حال حاضر باید جایگزینی برای گاز روسیه پیدا کنند. اگرچه قراردادهای آتی قیمت گاز برای زمستان آینده نسبت به اوج سال گذشته کاهش یافته است، اما همچنان چهار برابر بیشتر از دو سال پیش است. این باعث افزایش تورم و تضعیف رقابت صنعتی شده است. در همین حال، با اجتناب از نفت روسیه، اروپا برای واردات نفت خام، بیشتر پرداخت میکند در حالی که چین و هند کالاهای سیاه را با تخفیف خریداری میکنند.
احتمال جدایی اقتصادی بیشتر وجود دارد. اتحادیه اروپا در حال مذاکره برای تشدید تحریمها علیه روسیه است. شرکتهای اروپایی سود کمتری را در انجام تجارت در کشور میبینند و از سوی مشتریان، کارمندان و سهامداران تحت فشار هستند تا از تعامل خارج شوند.
احتمالات پس از پوتین
سوال بزرگ دیگر این است که اگر پوتین بمیرد یا بیرون رانده شود چه اتفاقی میافتد. باز هم سناریوهای متعددی وجود دارد. برونو ترترایس، معاون بنیاد pour la Recherche Stratégique، یک اندیشکده فرانسوی، چهار مورد را تشریح میکند: روسیه یک گذار دموکراتیک را درست مانند آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم انجام میدهد. مانند کره شمالی خود را از سایر نقاط جهان جدا میکند. نارضایتیهای خود را با هدف تسخیر مجدد سرزمینی در زمانی که قویتر است، بررسی میکند. یا از هم میپاشد.
ترترایس فکر میکند خوش بینانهترین نتیجه - یک گذار دموکراتیک - است که کمترین احتمال را دارد. این تا حدی به این دلیل است که آمریکا و متحدانش مانند آلمان غربی پس از سال ۱۹۴۵ روسیه را اشغال نکرده و کمک نخواهند کرد.
دیگران خوشبین ترند. رادوسلاو سیکورسکی، وزیر خارجه سابق لهستان که اکنون عضو پارلمان اروپا است، میگوید روسیه تنها پس از شکستهای نظامی مانند جنگ کریمه، جنگ روسیه و ژاپن، جنگ جهانی اول و جنگ سرد، خود را اصلاح میکند. برخی امیدوارند که روسیه بتواند تحت فشار، دموکراتیک شود، درست همانطور که به اصطلاح "انقلابهای رنگی" باعث تغییر در کشورهای شوروی سابق مانند اوکراین و گرجستان شد. با این حال، با توجه به ظرفیت کرملین برای ایجاد وحشت در مردم خود، به نظر نمیرسد این امر محتمل باشد. احتمال دیگر این است که فردی متفاوت که کمتر به اروپا تهاجمی است جایگزین پوتین شود. جانشین جدید ممکن است به این نتیجه برسد که اگر این کشور از نظر اقتصادی منزوی نباشد و مایل به تبدیل شدن به مهره چین نباشد، کنترل جمعیت روسیه آسانتر است. میشل دوکلوس، مشاور ویژه ژئوپلیتیک در اندیشکده Institut Montaigne میگوید: یک پوتین دوم، ممکن است در مورد اقتصاد و چین واقع بینانهتر باشد.
اسلحه و صدقه
در این سناریوی آخر، اروپا و آمریکا علاقهمند به نزدیکی روابط خواهند بود، به خصوص اگر راهی برای بیرون کشیدن روسیه از مدار چین ببینند. با این حال، هر گونه آب شدن قابل توجه یخ روابط باید منتظر یک توافق صلح رسمی با اوکراین باشد.
حتی پس از آن، روسیه راهی برای تبدیل شدن به یک تامین کننده مهم گاز برای اروپا ندارد، زیرا اتحادیه اروپا و بریتانیا به زودی منابع جایگزین را تضمین خواهند کرد و انرژی تجدیدپذیر خود را افزایش خواهند داد. این کشور مکان جالبی برای سرمایه گذاران، شرکتهای فناوری یا سازندگان محصولات مصرفی برای انجام تجارت نخواهد بود.
علاوه بر این، روسیه کمتر تهاجمی همچنان یک تهدید خواهد بود، مگر اینکه گذار کامل به دموکراسی را انجام دهد. حتی اگر درگیری اوکراین ارتش این کشور را به شدت تضعیف کرده باشد، باز هم سلاح هستهای خواهد داشت.
اروپا که دیر متوجه خطر پوتین شد، حتی اگر او برود به سرعت این درس را فراموش نخواهد کرد. آلمان و فرانسه در حال برنامهریزی بودجههای دفاعی بسیار بزرگتری هستند، در حالی که بریتانیا نیز در حال بحث در مورد هزینههای بیشتر است. با توجه به اینکه ایالات متحده مایل است توجه خود را به چالش چین برگرداند، اروپا برای سالهای آینده هزینه بیشتری برای حفاظت از آن خواهد پرداخت. سپس هزینه بازسازی اوکراین است که بانک جهانی اکنون آن را ۵۰۰ میلیارد یورو تخمین زده و در حال افزایش است. با توجه به اینکه تولید سالانه اقتصادی اوکراین قبل از جنگ تنها ۲۰۰ میلیارد دلار بود، هیچ راهی وجود ندارد که بخش خصوصی تمام این هزینهها را بپردازد.
اتحادیه اروپا که وعده عضویت کییف در این بلوک را داده است، به نظر میرسد که سهم اصلی این لایحه را داشته باشد. این هزینهها در مقایسه با سناریویی که پوتین در اوکراین پیروز شود، کمرنگ میشود. در این صورت اروپا اکنون نگران این است که چگونه از کشورهای بالتیک و لهستان در برابر تجاوزات احتمالی محافظت کند.
با این حال، حتی روسیهای که با یک سال جنگ و تحریمها تضعیف شده است، همچنان یک مشکل برای اروپا است.»