رخدادی که بیش از همه با سیگنالهایی از رشد تقاضای شرق آسیا، به کمک رشد قیمتها آمده؛ شاید بتواند به تغییر فاز در بازار نفت کمک کند. برخی معتقدند این کاهش عرضه میتواند یک فرصت طلایی یا یک پاس گل جذاب برای ایران باشد تا سهم جدیدی در بازار برای خود به دست آورد.
اعلام کاهش 500هزار بشکهای تولید نفتخام روسیه یک پاس گل بسیار بزرگ برای سایر تولیدکنندگان است؛ آنهم در شرایطی که در کنار امکان رشد قیمتها، کشورهای بسیار محدودی امکان جایگزینشدن در این بازار را در اختیار دارند که شاید یکی از مهمترین آنها ایران باشد اگرچه به الزامات خاصی نیازمند است. در حالی که در پایان هفته گذشته هر بشکه نفت خام آمریکا 79 دلار و برنت86 دلار فروخته شد. بهنظر میرسد جریان غالب در بازار جهانی نفتخام در حال تغییر است و افزایش قیمتهای پیشنهادی عربستان به کشورهای شرقی که برای اولینبار در 6 ماه اخیر رخداده، حکایت از تغییر فاز جدی قیمتها بهتبع رشد تقاضا بوده باشد، بنابراین امکان تحریک نرخ از مسیر رفتار روسیه وجود دارد. ورود بازار نفتخام به یک فاز افزایشی به معنای تغییری بنیادین در ادبیات بازارهاست که منافع بسیاری برای کشورهای نفتخیز خواهد داشت.
پاسخ روسیه به تحریمهای غربی
اعلام کاهش 500هزار بشکهای تولید نفتخام روسیه برای ماه مارس موجب شد تا بهای نفتخام برنت بیش از 2درصد رشد داشته باشد که یک جریان افزایشی جدید را در بازارها رقم زد. این اقدام روسیه را باید واکنشی دربرابر تحریمهای جدید غرب روی صادرات فرآوردههای این کشور بهشمار آورد، آنهم در شرایطی که گفته میشود این اقدام با مشورت گسترده با اوپکپلاس صورت نگرفته و تنها با چند کشور رایزنی شده بود. این کاهش داوطلبانه تولید نفتخام روسیه در شرایطی که اوپکپلاس از اکتبر تولید خود را 2میلیون بشکه در روز کاهش دادهاست سیگنال مهمی برای بازار خواهد بود که اثر آن را بهسرعت در نوسان قیمتها در شاخص نفت برنت یا WTI آمریکا مشاهده کردیم.
نکته مهم آنکه روسیه پیشتر اعلام کرده بود که نفت تولیدی خود را به کشورهایی که سقف قیمتی اعلامی تحریم غربیها را بپذیرند، نخواهد فروخت و اینبار میتوان گفت که خریداران نفت روسیه بیش از پیش گلچین خواهند شد. در هر حال اوپکپلاس بر استمرار حفظ سقف تولیدی برای نفتخام پافشاری کردهاست و تلاش برای حمایت از این بازار احتمال تغییر سریع این استراتژی را دربر ندارد. البته کاهش تولید روسیه نیز بهوضوح یک استراتژی جنگی است که به احتمال قوی با واکنش طرفهای دیگر در جنگ اوکراین روبهرو خواهد شد.تصمیم جدید کرملین درخصوص کاهش تولید را باید از دو منظر بررسی کرد؛ یکی آنکه این کاهش اثر مستقیمی بر بازار جهانی نفت برجای گذاشته و سیگنال افزایشی مهمی برای قیمتها بهشمار میرود و دیگری آنکه این کمبود عرضه چگونه جبران خواهد شد؛ آنهم در شرایطی که از یک مذاکرات پنهانی قبل از اعلام این تصمیم نیز صحبت به میان آمده است.
اثر مستقیم کاهش 500هزار بشکهای تولید نفتخام روسیه بر قیمتها مشهود بوده و هست و این احتمال را باید درنظر گرفت که جریان افزایشی جدیدی را در بازار رقم بزند، هرچند که از هماکنون نمیتوان در مورد زمان و میزان رشد نرخ در فاز جدید اظهارنظر قاطعی داشت ولی بازار با یک سیگنال افزایشی مهم روبهرو شدهاست. بررسی شرایط بازار اما میطلبد که نیمنگاهی به وضعیت سایر تولیدکنندگان داشته باشیم.
گزینههای نفتی روی میز
درخصوص اعضای اوپک شاهد رشد 180هزار بشکهای تولید نفتخام با محوریت کویت و نیجریه هستیم اما با احتساب اعضای اوپکپلاس، رشد تولید در ماه ابتدایی سال2023 به 60هزار بشکه در روز رسیده که رقم برجستهای نیست؛ یعنی زیرپوست بازار خبری از رشد تولید جدی را نمیتوان رهگیری کرد. نکته دیگر اینکه به احتمال قوی اوپکپلاس همین ارقام رشد تولید را دستمایه قرار خواهد داد و خود را از رشد تولید مبرا میداند. این واقعیت به این زودیها تغییر نمیکند مگر آنکه بهای نفتخام بالاتر از 80 دلار در هر بشکه تثبیت شود، شاید آنزمان اوپکپلاس تن به افزایش پیشنهادی تولید دهد.
نکته مهم آنکه توانمندی تولید اعضای اوپکپلاس چندان برجسته نیست زیرا ریسک افت نرخ در ماههای اخیر در کنار درآمدزایی فروشندگان نفت بهقدری نبوده که توجیه افزایش سرمایهگذاری متعاقب رشد تقاضا را پوشش دهد. البته نمیتوان منکر سرمایهگذاریهای جدید در اقصینقاط جهان بر ذخایر سنتی شد اما گذار از کرونا در جهان و رشد تقاضا حتی بهرغم رکود نصفه و نیمه فعلی، به افزایش بیشتر ظرفیت تولید نیاز دارد که چندان هم در دسترس نیست. بهعبارت سادهتر برتری تقاضا بر عرضهها بهمرور زمان خودنمایی میکند و سیگنال مهم روسیه به بازار نفت میتواند اثرگذاری قیمتی برجستهای داشته باشد. نهایتا میتوان گفت که روسیه با وجود سختگیریهای تحریمی غرب با کاهش حجم تولید خود فضا برای رشد قیمتها را فراهم کرده و از سوی دیگر عدمامکان صادرات خود را پوشش داده؛ یعنی بهخوبی دست پیش راگرفته تا پس نیفتد.
تاکنون که این بازی جواب داده و جرقه مهمی برای رشد قیمتها محسوب شده و بازار بهزودی با کاهش عرضه روبهرو خواهد شد. اما فاز دوم شرایط برای تامین نفتخام موردنیاز است. همانگونه که عنوان شد کاهش 500هزار بشکهای تولید نفتخام برای جهان گران تمام میشود آنهم در شرایطی که امکان تهاجم جدیدی از سمت روسیه به اوکراین وجود دارد که خود تبعات خاصی خواهد داشت. در این وضعیت کشورهای مختلف فضایی برای رشد تولید پیدا میکنند ولی در شرایطی که تاکنون نیز میتوانستند از قیمتهای نسبتا متعادل بهره ببرند ولی استفاده نکردند، به این معنی است که امکان رشد تولید بزرگی نداشتهاند مگر چند استثنا. نگاهی به کشورهای تولیدکننده، توانمندیها، سوابق و امکانپذیری رشد تولید نشان میدهد که تنها دو کشور عضو اوپکپلاس هستند که پتانسیل تامین کسری احتمالی در بازار را دارند ؛ ایران و ونزوئلا. بازارهای سنتی نفت ونزوئلا در نیمه غربی جهان اما امکان کمتری برای حضور نفت بهجای روسیه را در اختیار دارد ولی برای ایران اوضاع متفاوت است.
نفتخام ایران بهسادگی این امکان را دارد که جایگزین نفت روسیه شود و این شرایط بیش از همه شبیه به یک هدیه بسیار پرارزش برای کشورمان است که از وقفه ایجادشده در عرضه بهره ببرد. واقعیتی که در صورت تحقق یک اتفاق غیرمنتظره در بازار نفت در جهان بوده که البته کمسابقه است. بازگشت نفتخام عراق پس از سقوط صدام یا بازگشت نفتخام ایران بعد از برجام مواردی است که محقق شده ولی اینبار اوضاع تفاوت جدی دارد زیرا نفتخام زیادی برای عرضه وجود نداشته تا جایگزین یکدیگر شود.
بهصورت دقیقتر اگر یک هماهنگی رسانهای نشده بین ایران و روسیه وجود داشته باشد که بعید نیست، عرضه ایران قرار است در برخی از بازارها جایگزین نفتخام روسیه شود؛ رخدادی بهشدت جذاب به مثابه یک هدیه بسیار بزرگ به ایران که اما به الزامات خاصی نیاز دارد. همه میدانیم که شرایط فروش در بازار نفت بهشدت محدود بوده و خریداران خاصی را با شرایط معاملاتی پیچیده دربر میگیرد و اینکه در کوتاهمدت مشتریان جدید پیدا کنیم و پالایشگاهها بهسرعت از نفت جایگزین استفاده کنند تقریبا شدنی نیست مگر آنکه تغییرات جدی در ویژگیهای کیفی ایجاد شود. این یعنی اعطای سهم بازار روسیه به کشوری همچون ایران متضمن تغییرات تکنولوژیکی خاصی است که از عهده هر شرکتی بر نمیآید مگر آنکه ایران و روسیه و مشتری اصلی همکاری جدی با یکدیگر داشته باشند که امکانپذیر است.
تا اینجای کار هدیه کرملین به اقتصاد ایران بسیار جذاب است مگر آنکه قرار باشد امتیازی رد و بدل شود. در این شرایط اما یک راه بهتر هم برای استفاده حداکثری از این هدیه وجود دارد، افزایش تعامل با غرب تا جاییکه بازارهای جدیدی را بهصورت مستقیم در اختیار بگیریم. اینکه تحریمهای جدید آمریکا مستقیما صادرات نفت یا محصولات پتروشیمی را هدف قرار داده گویی ابزاری است برای عدمامکان استفاده از این راهبرد تعاملی، بنابراین طرف مقابل نیز بیکار ننشسته تا تقسیم سهم بازار را نظاره کند و زودتر دربرابر مواهب آن موضعگیری کردهاست. در این شرایط بهتر است تلاش کنیم از تمامی فاکتورها و ابزارها بهره ببریم تا امکان تسخیر هر دو بازار در غرب و شرق فراهم شود.
دنیایاقتصاد