به گزارش ایران اکونومیست از مهولات، همیشه بهمن ماه یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است؛ خاطراتی که پدران و مادرانمان با آنها بزرگ شدهاند و پدربزرگها و مادربزرگهایمان آن روزها را زندگی کردهاند، خاطراتی که هیچگاه تکرار نخواهند شد اما لحظه لحظه آن روزها تجربهای است برای نسل دیروز و امروز؛ شاید بهخاطر شنیدن همین خاطرات است که هر سال بهمن ماه با وجود اینکه روزهای انقلاب اسلامی را تجربه نکردهایم اما شور و شوق زیادی در این ایام داریم.
یکی از اتفاقات خوب روزهای بهمن ماه نشستن پای خاطرات کسانی است که بهعنوان شاهدان عینی تاریخ انقلاب حضور دارند، به همین منظور بهسراغ یکی از چهرههای انقلابی شهرستان مهولات در روستای عبدلآباد رفتیم تا خاطرات سال 57 و اتفاقات آن دوران را برایمان بازگو کند.
همه چیز از آخرینهای روزهای پاییز سال 57 شروع شد
نامش مهدی نداف است، کارش کشاورزی است و این روزها بهعنوان یکی از معتمدان محل در روستای عبدلآباد مشغول خدمترسانی به مردم است، با وی سفری کوتاه به 44 سال پیش داشتیم تا از دوران پیروزی انقلاب و حالوهوای این روستا برایمان تعریف کند.
مهدی نداف که آن روزها را خوب بهیاد دارد، میگوید: آذر ماه سال 1357 بود، یک پاییز متفاوت که خوب بهخاطر دارم آن زمان مصادف با ایام ماه محرم، مردم روستا با شور و شعور حسینی(ع) در عزاداری شرکت میکردند. یکی از روحانیون که برای ایام ماه محرم میهمان روستای ما بود، حاج آقای حجازی نام داشت، فردی بهتماممعنا انقلابی که با شور انقلابی خود مردم را آگاه میکرد. مردم هم از ظلم شاهنشاهی خسته بودند و تشنه تغییر و بهدنبال انقلاب بودند و این بهنوعی سرآغاز ماجرای انقلاب ما بود.
وی با همان لهجه روستایی سادهاش که احساس صمیمیت و راحتی را به ما القا میکرد؛ ادامه میدهد: 14 یا 15 آذر ماه بود، مصادف با پنجمین روز ماه محرم، زمان یک شروع تازه رسیده بود، بهخاطر دارم آن شب مردم شبانه تظاهرات کردند و از مسجد تا خیابان اصلی روستا شعار میداند. از آن روز به بعد تظاهرات روزها هم با شور و شوق بیشتری ادامه پیدا کرد، همقدم با حماسه 9 دی 57 که در تاریخ بهیادگار ماند.
حضور روستاییان عبدلآباد در حماسه 9دیماه تربتحیدریه
حاج نداف که الآن موی سپید کرده است و کولهباری از تجربههای انقلاب با خود بههمراه دارد، میگوید: شور و شعور انقلابی آن روزها را هرگز فراموش نمیکنم، مردم عبدلآباد پیشتاز برگزاری تظاهرات ضد حکومت شاهنشاهی بودند تا اینکه روز 9 دی سال 57 فرا رسید، من آن زمان 12 سال داشتم و چون سنّم کم بود آن روز مرا با خود نبردند اما مرحوم حاج آقای صابری از آن روز برایم تعریف میکرد که همه مردم، پیر و جوان، جمع شده بودند و جالب این بود که علیرغم اینکه آن زمان ماشین نبود و از روستای ما تا تربتحیدریه فاصله داشت اما بدون اغراق جمعیت زیادی از روستا در حماسه 9 دی تربتحیدریه شرکت کردند و مجسمه شاه را پایین کشیدند و سهم خود را در مسیر پیروزی انقلاب ادا کردند.
وی ادامه میدهد: اولین تظاهراتی که در روستای عبدلآباد انجام شد همزمان با 15 آذر ماه مصادف با شب پنجم محرم بود که بهصورت شبانه این تظاهرات برگزار شد و پس از آن هر روز در روستا شاهد راهپیمایی بودیم البته روزهای اول جمعیت خیلی کم بود چرا که مردم میترسیدند و بهیاد دارم که در تظاهرات شعار میدادیم 'مردم به ما ملحق شوید، دین خدا پیروز است'.
مردم با نیسان و خاور برای تظاهرات به تربتحیدریه میرفتند
نداف که آن زمان نوجوانی پرانرژی بوده و در اکثر برنامهها حضور داشته است، میافزاید: برای راهپیمایی 9 دی ماه تربتحیدریه تنها روستایی بودیم که مردم آن برای تظاهرات عازم شهرستان تربتحیدریه شدند البته آن زمان ماشین سواری انگشتشمار در روستا پیدا میشد به همین خاطر زنان و کودکان و نوجوانان را نمیبردند و تنها مردان روستا با نیسان و خاور برای تظاهرات به تربتحیدریه میرفتند.
جاسازی اعلامیهها بین نخهای قالی
این فعال انقلابی میگوید: آن زمان همه کوچک و بزرگ، زن و مرد، همه در عبدلآباد به کار قالیبافی مشغول بودند و یکی از اهالی بهنام جمعهپور که با نیسان نخ قالی از مشهد میآورد آن زمان با همکاری یکی دیگر از اهالی روستا از دفتر آیت الله شیرازی مرجع تقلید اعلامیه میگرفت و بین نخهای قالی جاسازی میکرد واز این طریق اعلامیهها را به دست مردم روستا میرساند.
وی در خصوص شعارهایی که آن زمان مردم سر میدادند نیز میافزاید: یکی از شعارهایی که بهیاد داریم این بود که مردم در مزار شهدای امروز روستا که آن زمان به قبرستان پایین معروف بود تظاهرات میکردند و شعار میدادند 'شاه بیدین ما تازه مسلمان شده، آب غسل و وضوش خون شهدا شده، مرگ بر شاه خائن ' و 'شاه نمیخواهیم، نخست وزیر عوض میشه نه شاه میخوایم نه شاهپور'.
جرقههای پیروزی انقلاب، از قاب تلویزیون سیاهوسفید 12اینچ!!
نداف درباره یکی دیگر از مهمترین اتفاقات دی ماه سال 57 که سرآغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود، میگوید: 26 دی ماه سال 57 بود، همۀ مردم روستا در مسجد جامع تجمع کرده بودند، آن زمان که مثل الآن امکانات نبود، بهزحمت یک تلویزیون سیاهوسفید 12اینچی داشتیم که با باتری کار میکرد، روی منبر چوبی گذاشته بودیم، همه محو تماشای تلویزیون بودیم، بالاخره آن لحظه فرا رسید، شاه سوار بر هواپیما شد، حاج آقای حجازی بلند گفت: «تکبیر بگویید، شاه دیگر برنمیگردد»، و این سفر بیبازگشت سرآغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود.
با مرور خاطرات انقلاب، درس عبرت بگیریم...
نداف در پایان گفتوگوی خود در پاسخ به این سؤال که 'در این روزها که دشمنان ما به«خیال باطل» خود بهدنبال براندازی نظام و انقلاب اسلامی هستند، مردم بهویژه نسل جوان باید چه اقدامی انجام دهند، خاطرنشان کرد: امیدوارم خداوند به همه ما توفیق فهم و درک صحیح برکات انقلاب را عنایت بفرماید تا بیش از پیش قدر انقلاب را بدانیم و با مرور خاطرات و اتفاقات گذشته آگاهی و معلومات خود را افزایش دهیم و فریب دشمن را نخوریم؛ کاش همه ما بتوانیم از انقلاب و خاطرات آن درس عبرت بگیریم و فریب دشمنان و براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران را نخوریم.
282/ن+