به گزارش ایران اکونومیست، «بهمن آبادیان» متولد سال 1308 بود و دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه بمبئی دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران جذب سازمان برنامه شد. آبادیان در دوره نخستوزیری علی امینی مدیر گروه برنامهریزی سازمان برنامه شد و در دولت اسدالله علم، بهعنوان رئیس اداره بررسیهای اقتصادی به بانک مرکزی رفت.
وی در فاصله اسفند 1344 تا تا 1347 در بانک جهانی مشغول به کار شد و با ریاست مهدی سمیعی در سازمان برنامه در سال 48،معاون این سازمان شد و بعد از کنارهگیری سمیعی وی نیز به خارج کشور رفت و مجدداً در بانک جهانی مشغول به کار شد.
آبادیان که اطلاعات موثق و دقیقی از مسائل و مشکلات اقتصادی ایران در آن سالها داشت، در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد معتقد است که دو عامل اقتصادی در فروپاشی رژیم سابق موثر بود: افزایش درآمدهای نفتی و بیانضباطی مالی، غفلت از توسعه انسانی و تمرکز بر توسعه فیزیکی.
بهمناسبت فرا رسیدن بهمنماه و سالگرد 44سالگی انقلاب اسلامی، گزیدههایی از مصاحبههای سران رژیم پهلوی در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد را بازخوانی میکند.
'درآمد نفت ایران یک درآمد نفت بیست میلیارد دلاری در سال بود و من حساب کردم خود این در عرض پنج سال، صد میلیارد دلار {میشد.} یک برنامهای بود که هندوستان یک کشوری که در حدود بیست برابر ایران جمعیت داشت، چنین برنامهای را نداشت درحالیکه ایران باز با توجه به یک برنامه بسیار بزرگِ سازمان برنامه نزدیک ورشکستگی قرار گرفته بود و تمام این شرکتهای مختلف دولت که هفتاد هشتاد درصد منابع سازمان برنامه اینها، به اینها داده میشد هیچ مسئولیّتی نشان نمیدادند و هیچ حساب و کتاب صحیحی نداشتند؛
همان موقعهایی بود که بالاخره انقلاب شروع شد. به هر حال مسئولیّت این را باید مقامات ایرانی به عهده بگیرند. حالا یک عدّهایشان تحصیلکرده بودند تردیدی نیست؛ میتوانستند بالاخره از یکچنین وضعی تا اندازهای جلوگیری کنند. به هر حال این یک چیزی بود که یک سال قبل از انقلاب من مشاهده کردم و حقیقتاً وحشت کردم. با توجّه به این منابع بسیار عظیمی که ایران در دست داشت، نتوانست اینها را بهصورت صحیح manage(مدیریت) کند و وضع کشور را به جایی رسانده بود که بخش خصوصیاش کاملاً کنترل از دستش رفته بود. با توجّه به این که بانکها بهطور غیرمعقولی به هر کسی وام میدادند هر کاری که میخواستند میکردند، بخش دولتیش هم سازمان برنامه، اصلاً مسئولیّتی وجود نداشت. صحبت میکردیم با خصوصاً بخشهای مختلف مثلاً در شهرسازی صحبتها از میلیارها دلار میشد بدون این که بدانند که برای چه میخواهند این منابع را خرج کنند!
یک حسی بود که حقیقتاً هیچ کسی در کنترل نیست در ایران، درست یک سال قبل از انقلاب؛ البتّه من فکر میکردم که میشود این را کنترل کرد یعنی حقیقتاً جلوگیری کرد از این نحوهای که ایران پیش میرفت ولی خوب نشد... .'