به گزارش ایران اکونومیست، در گزارش دورنمای انرژی سالانه آژانس بین المللی انرژی آمده است: ما در حال حاضر، بحران انرژی جهانی با شدت و پیچیدگی کم سابقه ای را شاهد هستیم. این آژانس هشدار داد که هیچ برگشتی به وضعیتی که پیش از کووید ۱۹ بود، وجود ندارد و جنگ روسیه در اوکراین، جهان را متلاطم کرده است. این رویدادها باعث تغییراتی در تجارت انرژی جهانی شده اند اما امواج شوک به اقتصاد جهانی و ژئوپلیتیک به صورت کلی، تازه شروع شده است.
به نظر می رسد که همه این موضوع را قبول دارند که ژئوپلیتیک جهانی در مقیاس گسترده، دچار تغییرات شده است اما در این که پس از خوابیدن گرد و خاک آن، چه پیامدی برای تجارت جهانی وجود خواهد داشت، اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. بعضی از کارشناسان می گویند که بخش جنوبی جهان، در مسائل ژئوپلیتیک در صحنه جهانی نفوذ بیشتری پیدا می کند زیرا تغییرات اقلیمی، مقررات تجارت و مصرف را دستخوش تغییر کرده است، اما عده دیگری می گویند شیوه های حمایت گرایانه ارتجاعی در جهان توسعه یافته، کشورهای کمتر توسعه یافته را به انزوای بیشتری فرو می برد.
راوی آگراوال، سردبیر فارین پالیسی اخیرا در مقاله ای مدعی شد گرایش معنادار در سیاست جهانی برای سال ۲۰۲۳ این است که جنوب جهان، در هر حوزه ای، بیشتر دیده شده و تاثیرگذار است.
وی در اثبات گفته خود، به این اشاره می کند که اکثر کشورهای توسعه یافته، چند ماه پیش در نشست اقلیمی COP۲۷، امتیازات مهمی به کشورهای فقیرتری داده اند که از نظر تاریخی، ساکت و در حاشیه بوده اند. یکی از این امتیازات، تشکیل صندوق ضرر و خسارت برای کمک به کشورهای در حال توسعه برای کمک به بحرانهای مرتبط با آب و هوا بود که تغییر چشمگیری نسبت به نشست اقلیمی COP۲۶ محسوب می شود.
اگراوال همچنین به این حقیقت اشاره کرده که توازن قدرت به شکل روشنی از واشنگتن که قادر نبوده بسیاری از کشورها در جهان در حال توسعه را برای دنبال کردن تحریمهای آمریکا علیه روسیه متقاعد کند، دور شده است. صرفنظر از مسئله اخلاق در سیاست خارجی، تلاش برای تقویت همبستگی علیه کرملین شکست خورده است زیرا سران کشورها از دهلی نو گرفته تا نایروبی، اعتماد فزاینده ای به دفاع از منافع استراتژیک خود به جای غرب، پیدا کرده اند.
اگرچه ممکن است این نظر آگراوال که می گوید بخشهای جوانتر و برخوردار از رشد پرشتاب جهان، در صحنه جهانی جسارت بیشتری پیدا می کنند، درست باشد اما این ادعای او که سیاستگذاران و کسب و کارها در غرب باید با این وضعیت وفق پیدا کنند، چندان روشن نیست. در حقیقت، همزمان با این که این کشورهای فراموش شده، نفوذ و تصدیق در بعضی از بحثهای ژئوپلیتیکی پیدا می کنند، به چشم نیامدن و در حاشیه ماندن آنها در حوزه های دیگر تقویت شده است.
بحران انرژی کم سابقه با اتکای نادرست غرب به روسیه، شروع شد و اکنون آمریکا، اروپا و متحدان بزرگ آنها، با چرخاندن واگنها، به این خطای حیاتی پاسخ می دهند. اما به جای دنبال کردن ایده آل های تجارت آزاد و دستورات سازمان جهانی تجارت، سیاستهای حمایت گرایانه ای اجرا می شوند که کشورهای فقیرتر را محروم می کنند.
اگرچه درسهایی که باید از بحران انرژی اروپا فرا گرفت، متنوع سازی در هر دو بخش شرکای تجاری و اشکال انرژی است، کشورها در قسمت شمالی جهان، ترجیح داده اند گزینه های تجارت خود را محدودتر کنند. بر اساس تحلیل موسسه آلمانی بین الملل و امور امنیتی، مشخص کردن فضای نفوذ و ارزیابی قابلیت اطمینان و اعتماد تامین کنندگان و کشورها، دستور روز است.
در واقع، سران غربی مانند جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا، آشکارا خواستار تغییر راهبرد و فاصله گرفتن از تجارت بازار آزاد به سوی مفهوم تقویت "دوست" شده اند که تحت آن، کشورها زنجیره تامین خود را به کشورهای قابل اطمینان با ارزشها و وفاداریهای سیاسی مشابه تغییر می دهند. گزارش "آینده نگاری راهبردی ۲۰۲۲" کمیسیون اروپا هم خواستار تغییر مشابهی در شبکه های تجارت شده است.
بر اساس گزارش اویل پرایس، این موضوع برای بخش جنوبی جهان، خوب به نظر نمی رسد چرا که کشورهای ثروتمند جهان به میزان فزاینده با یکدیگر تجارت می کنند و پیمودن هر گونه مسیر پیمودنی به سمت توسعه اقتصادی برای کشورهای کمتر توسعه یافته، بیش از پیش دشوارتر می شود.
هر چند موافقت کشورهای ثروتمند برای ایجاد یک صندوق فاجعه برای کشورهایی که از تغییرات اقلیمی آسیب شدیدتری دیده اند، خوب است اما این اقدام در مقایسه با آنچه این کشورها می توانند از نظر خنثی کردن تغییرات اقلیمی و وفق پذیری انجام دهند، ناچیز است.
کشورهای در حال توسعه، به خیریه بی پایان نیاز ندارند بلکه به مسیرهای رشد و اقتصاد قوی خود نیاز دارند. این اقتصاد قوی است که به کشورها در صحنه جهانی، نفوذ و اعتبار می بخشد، نه پولی که از روی احساس تقصیر بابت آلودگی داده می شود.