به گزارش ایران اکونومیست، نبوغ یک مربی فوتبال در شرایط سخت مشخص میشود؛ زمانی که بازی گره خورده و حتی ستارهها هم کاری از دستشان برنمیآید. این جا زمانی است که همه نگاهها به کنار زمین معطوف میشود و چشم امید همه به تصمیمات مربی است. این تصمیمات محدود به برنامههای تاکتیکی ذهن مربی نیست بلکه او شاید بتواند با یک واکنش لحظهای، به تیمش شوک بدهد تا بازیکنان بتوانند خودشان را درون زمین پیدا کنند.
یکی از زمانهایی که فرق مربی با مربی مشخص میشود، زمانی است که تیم تحت هدایت او از حریف عقب افتاده است. آمارهای زیادی حتی برای مربیان بزرگ دنیای فوتبال وجود دارد که وقتی تیمهایشان از حریف عقب افتاده، نتوانستهاند به بازی برگردند و شکست خوردهاند. البته برعکس این اتفاق هم هست که باید این سوال پرسیده شود که توانایی یک تیم در حفظ نتیجه چقدر است؟
آمار لیگ برتر فوتبال ایران در نیم فصل نخست نشان میدهد که تیمها در تغییر نتیجه نتوانستهاند عملکرد قابل توجهی داشته باشند. تنها ۶ تیم در فصل بیست و دوم لیگ برتر فوتبال ایران هستند که پس از عقب افتادن از حریفشان، توانستهاند برنده از زمین بازی خارج شوند. تنها نکتهای که شاید جلب توجه کند، حضور نفت مسجد سلیمان قعر جدولی در بین ۶ تیم بازگشتکننده است که البته مربوط به فرم خوب ابتدای فصلشان با رضا مهاجری میشود.
این در حالی است که در لیگهای معتبر اروپا و آسیا تیمهای متوسط و ضعیف لیگهای برترشان هم توانستهاند حداقل یک برد در زمانهایی که از حریف عقب افتادهاند کسب کنند. احتمالا برای ریشهیابی این مساله، دوباره باید به ضعف گلزنی در فوتبال ایران اشاره کرد چرا که بردن در یک بازی مستلزم گل زدن است. در حال حاضر میانگین گل زده در لیگ برتر فوتبال ایران زیر ۲ گل است، در حالی که اگر قرار باشد در رقابتی شاهد بازیهای هیجانانگیز و بازگشت یا کامبک باشیم، باید حداقل سه گل در آن بازی زده شود که چنین آماری نیازمند میانگین گل زده بالای ۲ گل است. در ایران اما وقتی تیمی بتواند یک گل به ثمر برساند، به احتمال زیاد برنده از زمین بازی خارج میشود. همین هم میشود که در لیگ برتر فوتبال ایران شاهد بازیهای سرد و کسلکننده هستیم.
برای اثبات این موضوع میتوان به آمار تیمها، زمانی که از رقبایشان پیش افتادهاند نگاه کرد:
در پایان جدولی از میانگین امتیاز کسب شده تیمها در ۵ لیگ معتبر اروپا و آسیا، زمانی که از حریفانشان عقب افتادهاند، مشاهده میکنید: