به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه «گلوبال تایمز» چین در مطلبی بر پایه مصاحبه با «اسکات ریتر» افسر اطلاعاتی سابق تفنگداران دریایی آمریکا نوشته است: "مناقشه روسیه و اوکراین – یا آنطور که بعضی میگویند: مناقشه روسیه با غرب جمعی – سه جنبه مختلف دارد.
نخستین جنبه آن، نظامی است. ناتو تصمیم گرفته از ارتش اوکراین به عنوان نیروهای نیابتی خود استفاده کند؛ به نیروهای اوکراین آموزش میدهد، آنها را با سلاحهای سنگین دهها میلیارد دلاری تجهیز میکند و در ارتباطات و اطلاعات به آنها کمک میکند. ارتش اوکراین عملا یک ارتش ناتوست، با این تفاوت که نام اوکراین در فهرست اعضای ناتو دیده نمیشود.
اما سازمان ناتو یک ببر کاغذی است که توان نظامی کافی برای تحمیل خواسته خود را ندارد. خروج نیروهای ناتو از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ را به یاد آورید. اما شکست ناتو در افغانستان تفاوت زیادی با شکست این اتحاد نظامی در حیاط خلوتش (اوکراین) دارد، آن هم در مناقشهای که از سال ۲۰۰۸ تا کنون برای آن تدارک دیده است.
ناتو در ژوئن ۲۰۲۲ درباره گسترش حضور نظامی خود تا اقیانوس آرام سخن میگفت، با هدف مقابله با چین. اما اگر پکن به وضعیت اروپا از نظر نظامی نگاه کند، باید بفهمد که ناتو تهدیدی نظامی علیه چین محسوب نمیشود و دلیلی برای ترسیدن از آن وجود ندارد.
جنبه دوم مناقشه اوکراین، اقتصادی است. گفته میشود که گروه هفت سازمانی متشکل از هفت اقتصاد برتر جهان است، اما این سازمان فقط کمکیار آمریکاست. اگر آمریکا نبود، جی ۷ هم وجود نداشت. تنها هدف این گروه ترویج دیدگاه آمریکا درباره نظم جهانی «قاعدهمحور» است، نه «قانونمحور». نظم جهانی قاعده محوری که خروجیاش را آمریکا به تنهایی تعیین میکند. گروه هفت در اروپا نظرات آمریکا را باور کرد، اینکه روسیه را میتوان با تحریمهای اقتصادی شکست داد. اما این طرح شکست خورده است. فقط روسیه نیست، بلکه جهان به کلی دارد بیدار میشود. دنیا این حقیقت را دریافته که آمریکا دیگر نمیتواند با تحریمهای یکجانبه یا تهدید، خواسته خود را تحمیل کند. اینها راهکارهایی است که آمریکا در دهههای گذشته برای اعمال نفوذ و ایجاد تغییرات مطلوب خود اتخاذ کرده است.
اما مقاومت روسیه و ایستادگی در برابر غرب، به جهان نشان داد که آمریکا و اروپا دیگر نمیتوانند تنها با وضع تحریم، خواستههای خود را پیش برند. همین تحریمها گروه هفت را نابود کرده است. اقتصاد آلمان را ببینید، در ۲۰۲۱ چه بود؟ قوی، پویا. اما حالا چه؟ تضعیف شده و تکهتکه. فرانسه و انگلیس و دیگر کشورها هم همین وضع را دارند.
سیاست تحریمهای آمریکا اقتصاد اروپا را متلاشی کرده است. پاسخ جهان چه بوده؟ به باور بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و دیگر کشورها، نیرویی که امروز بر اقتصاد جهان چیره شده، نه گروه هفت، بلکه بریکس است. این یک حقیقت است. این اتفاقی بود که دیر یا زود میافتاد، اما تبعات اقتصادی جنگ اوکراین به آن سرعت بخشید.
جهان امروز یک سیر تحول بنیادین اقتصادی را پشت سر میگذارد که در آن سلطه و یکهتازی آمریکا جای خود را به جهانی چندقطبی داده که کشورهای عضو بریکس بازیگران اصلی آن هستند.
بر خلاف آمریکا، چین حاضر است بر مبنای برابری با کشورها همکاری کند. این تحول اقتصادی نتیجه جنگ اوکراین است و از همین تغییر است که به سومین جنبه این مناقشه میرسیم: ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی.
یک تحول بزرگ در جغرافیای سیاسی جهان در حال روی دادن است. دنیایی که آمریکا در آن یکهتاز بود، جای خود را به جهانی چندقطبی داده است. این یکی از نتایج جنگ اوکراین بوده و چیزی است که از سالها قبل حرفش در میان بود. اما مشکل اینجا بود که قدرت و سلطه زیاد آمریکا، مانع تغییر مسیر کشتی جهانی میشد، چون وقتی این کشتی غولپیکر سرعت میگیرد، تغییر مسیرش دشوار است. اما جنگ اوکراین، موتور این کشتی را خاموش کرد. کشتی دیگر به پیش نمیرود، وزنش کم شده و مسافرانش به پایین میپرند. دیگر کسی به یکهتازی آمریکا دامن نمیزند، بلکه همه از آن گریزان هستند. جنگ اوکراین مانند یک کشتی یدککش است که مسیر کشتی جهان را عوض کرده است. این اتفاقی است که در جهان امروز روی داده است.
البته این به معنای حذف آمریکا نیست. آمریکا هرگز ضعیف نخواهد بود. بلکه این بدین معناست که آمریکا دیگر تنها کانون قدرت نیست، به این معنا که آمریکا دیگر نه «تنها قدرت» بلکه «یکی از چند قدرت» است."