ایران اکونومیستپلاس: میرزا محمدتقی خان فراهانی فرزند کربلائی محمد قربان است. پدرش آشپز میرزا عیسی قائم مقام فراهانی بود و بعد در دستگاه فرزند او میرزا ابوالقاسم قائم مقام، ناظر آشپزخانه شد. او به سبب هوش و ذکاوتی که داشت توانست نظر قائم مقام فراهانی را جلب کند و از شاگردی پدرش در آشپزخانه به شاگردی استاد و همدرسی آقازادههای دربار رسید.
بعد از مرگ محمدشاه قاجار، میرزا تقیخان با تدبیر خود ناصرالدین میرزای ولیعهد را از تبریز به تهران رساند و بر تخت پادشاهی نشاند. ناصرالدین شاه هم او را به صدراعظمی منصوب کرد تا میرزا محمدتقی خان به لقب اتابک اعظم و امیرکبیر دست پیدا کند. امیرکبیر بعد از این حکم به پیشنهاد ناصرالدین شاه با خواهر تنی شاه ازدواج کرد. او به واسطه صدارت خود خدمات مهمی به ایران کرد و اگرچه تنها سه سال و سه ماه صدراعظم ایران بود اما در همین مدت کوتاه هم برای پیشرفت و بهبود زندگی مردم قدمهای مهمی برداشت. اصلاحاتی که در زمینه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی انجام داد جزء اولین اقدامات او بود؛ اصلاحاتی که چندان به مذاق درباریان خوش نیامد. از مهمترین اقدامات فرهنگی امیرکبیر میتوان به تأسیس مدرسه دارالفنون، ایجاد چاپخانه، ترجمه کتب اروپایی، اعزام محصل به اروپا و دایر کردن روزنامه وقایع اتفاقیه اشاره کرد. همچنین با توسعه زراعت نیشکر در مازندران و خوزستان، توسعه زراعت زعفران در خراسان، ایجاد کارخانه کاغذسازی در تهران و تأسیس کارخانههای چلواربافی، چینیسازی، حریربافی و بلورسازی در زمینه اقتصادی تحولاتی را پدید آورد. تدوین قانون سربازگیری، تأسیس کارخانههایی برای ساخت ملزومات نظامی و تسلیحات ساده، متحدالشکل کردن لباس نظامیان، ایجاد امنیت در راهها، ایجاد قراولخانه و چاپارخانه درحدود شهرها نیز از اقدامات اصلاحی او در حوزه امور نظامی بود. همچنین میتوان ترویج آبلهکوبی و احداث نخستین بیمارستان دولتی، مساحی و نقشهبرداری تهران و دیگر مناطق و راههای کشور، کوتاه کردن دست قدرتهای بیگانه از دخالت در امور داخلی و ... را از دیگر خدمات امیرکبیر به ایران برشمرد.
اما یکی از خدمات او که کمتر به بیان آن پرداخته شده، راهاندازی اولین شبکه اطلاعاتی در ایران برای مقابله با جاسوسی بود.
جاسوسها ریشه دوانده بودند
در دوران قاجار خصوصا بعد از شکست ایران در جنگهایی که با روسیه داشت، دخالت و نفوذ سفارتخانههای خارجی در ایران به اوج خود رسید. در این دوران سفارتخانههای خارجی در دربار قاجار نفوذ زیادی کرده بودند و توانسته بودند از میان شاهزادگان و درباریان، منابع اطلاعاتی خوبی جذب کنند. کار به جایی رسیده بود که دریافت رشوه از سفارتخانههای روسیه، انگلیس و عثمانی رویه جاری آنها شده بود. همین باعث شده بود که گاهی شاه و صدراعظم نیز برای انجام برخی کارها باید با نمایندگان سیاسی دولت انگلیس و روسیه مشورت و هماهنگی میکردند.
منهیانها
امیرکبیر که اوضاع را نامساعد دید، تصمیم گرفت دست به اصلاحاتی بزند. او برای انجام این اصلاحات نیاز داشت بین درباریان و صاحب منصبان نفوذ کند. بنابراین یک سازمان جاسوسی و ضدجاسوسی تشکیل داد که مأموران آن «منهیان امیر» نامیده میشدند. آنها از میان افراد امین و راستگو انتخاب میشدند تا از درباریان، نظامیان، گردنکشان و افراد با نفوذ داخلی اطلاعات کسب کنند و بر امورات آنها نظارت کنند. میرزا تقی خان برای انجام این کار شبکهای از «خفیهنویسان» را در اختیار داشت که بین پایتخت و ولایات در رفت و آمد بودند. برخی از آنها حتی در شهرهای مهم اقامت داشتند. البته آنچه درتاریخ آمده این است که پیش از امیرکبیر نیز دستگاه نظارتی بر ولایات و صاحب منصبان وجود داشته اما ناکارآمد بوده. ضمن اینکه تشکیل سازمان ضدجاسوسی برای کنترل سفارتخانهها، سفیران کشورها و سایر دیپلماتهای خارجی از ابتکارات امیرکبیر بوده است.
امیرکبیر غیب میگفت
کارآمدی و دقت نظر افرادی که امیرکبیر انتخاب کرده بود به حدی بود که خیلی از مردم به ارتباط با عالم غیب و غیبگویی میرزا تقیخان اعتقاد پیدا کرده بودند و حتی برخی معتقد بودند او با اجنه و «از ما بهتران» در ارتباط است و از آنها کسب اطلاع میکند.
منهیان امیر با نفوذ خود بین فرقهها و مذاهب مختلف به امیرکبیر کمک میکردند تا نقشههای شوم آنها عملی نشود. مثلا وقتی یکی از رهبران بابیه قصد جان میرزا ابوالقاسم امام جمعه را کرده بود و میخواست به کاخ سلطنتی یورش ببرد، این توطئه توسط منهیان به گوش امیرکبیر رسید و خنثی شد.
نفوذ بین خارجیها
از آنجا که امیرکبیر با دخالتهای خارجیها مخصوصا دولتهای انگلیس و روسیه در ایران مخالف بود و این دخالتها را عامل بسیاری از خرابکاریها میدانست، تصمیم گرفت تعدادی از اعضای تیم ضد جاسوسی خود را در سفارتخانهها نفوذ دهد. او حتی برخی از کارکنان سفارتخانهها را برای این کار جذب کرده بود.
در آن زمان هندوستان مستعمره انگلیس بود. «کلنل شیل»، سفیر انگلیس در تهران در نامهای در 11 آگوست 1849 به نائب السطنه انگلیسی هندوستان مینویسد: «مبلغی در حدود سیصد لیره برای شناختن جاسوسان امیر چه در تهران و چه در ولایات مورد نیاز هیئت نمایندگی است. تصور میشود صرف چنین مبلغی بجا و ضروری باشد.» اما تیم ضد جاسوسی امیرکبیر آنقدر توانمند بودند که با همه این تلاشها، کلنل شیل موفق به کشف شبکه منهیان امیر نشد.
نفوذ شبکه منهیان در سفارت روسیه، سفیر و کارکنان این سفارتخانه را نیز متحیر کرده بود. در کتاب نوادر الامیر آمده است: «یکی از اهالی سفارت روس میگفتند که ایرانیان بیجهت قائل به وجود جن نیستند و میباید امیرنظام [امیرکبیر] تسخیر جن کرده باشد و سبب این بود که سفیر روس زمانی که میخواست سخنی بر نفع دولت متبوعه خود از ایرانیان با اجزاء خویش مذاکره نماید، چون پاسی از شب میگذشت، با معدودی از محارم که یکی از آنها همین «نایب غلامان» بود، چراغها به دست گرفته و اتاقهای سفارتخانه و خلف ستور [زیرپای چارپایان] و شیروانیها و زوایای عمارت حتی بیت التخلیه [دستشویی] را کاملاً تفتیش مینمود. پس از اطمینان سخنی راجع به ایران میگفتند و مع هذا فردای آن شب مکتوبی از امیر نظام [امیرکبیر] به سفیر میرسید که از مطاوی آن اطلاع امیر نظام را بر مذاکرات شب می فهمید.» قضیه از این قرار بود که امیرکبیر یک بار نایب غلامان را دیده بود و وقتی فهمیده بود او نیز مسلمان و ایرانی است به او گفته بود چرا به روسها خدمت میکنی؟ به جای نوکری آنها، نوکر ما باش. سپس با وعده حقوق مخفیانه بیشتر، به او گفت در سفارتخانه بماند و هرچه بین سفیر و اعضای سفارتخانه میگذرد که به ایران مربوط است را توسط یک واسطه به او برساند. همچنین از او تعهد گرفت که اگر جز خودشان کس دیگری از این قضیه بویی ببرد، حکم به قتل او میدهد.
در انتها پس از برکناری و قتل امیرکبیر، سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی او نیز به طور کامل از بین رفت و از شبکه منهیان امیر اثری باقی نماند. سفارتخانههای خارجی نیز از دست مأموران جاسوسی و ضدجاسوسی امیرکبیر رها شدند. آنها که حالا کسی نبود به خصوصیترین و محرمانهترین اسرارشان دست پیدا کند و نقشههایشان را خنثی کند، با خیالی آسوده به توطئههای خود ادامه دادند.