به گزارش ایران اکونومیست، محمد مهدی خویی در نشست «نسل جدید و تغییرات اجتماعی در ایران» از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) برگزار شد، با بیان اینکه به نظر اصلیترین موضوعی که نسل جدید را با هر تعریفی دچار مسئله میکند، هویتِ و فرآیند هویتیابیِ متفاوت آنهاست، گفت: اگر ما این ایده را بپذیریم و هویت افراد و نوع کنشی را که در جامعه انجام میدهند، یک تابعی از منابعی که از آن هویتیابی کردهاند در نظر بگیریم، خواهیم دید که اصلیترین تفاوت بین آنچه که امروز در مقایسه با نسلهای قبلی، نسل جدید مینامیم، تغییر در منابع هویتیابی آنهاست. این یعنی تغییر در شکلی که آنها خود را هویتیابی میکنند. این تغییر هم کمی و هم کیفی میتواند موردبررسی قرار گیرد.
به گفته وی، تغییر به لحاظ کمی یعنی افراد از سنین کودکی در معرض این منابع جدید هویتیابی قرار میگیرند و هم اینکه این منابع بخش بزرگی از زندگیشان را تشکیل میدهد. به عبارتی بهتر بخش بزرگی از زندگی روزمره این افراد با همین منابع اشغال میشود. مشاهده کنید که مدیا، رسانهها و شبکههای جمعی در اشکال و انواع مختلف خود چقدر وارد زندگی افراد شده و این وارد زندگی شدن به معنی عوض شدن منابع هویتییابی است. به لحاظ کمی افراد همواره در معرض معانی قرار دارند که توسط رسانه بازنمایی میشود و آنها را به هویتیابی دعوت کرده و در عین حال از آنها توضیح میخواهد. یعنی در واقع از آنها میخواهد که در قبال معانی مختلف موضعی داشته باشند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به ازدیاد رسانه و منابع رسانهای به عنوان یک منبع هویتیابی در نسل جدید اظهارکرد: افرادی که در دهه ۶۰ کودکیشان را طی کردند تجربههای مشترکی از امور مختلف دارند مثلا از برنامههای تلویزیونی و سریالهای شبانه تجربههای مشترکی داریم و این بخشی از هویت جمعی ما را تشکیل داده است که میتوان در مقابل آن موضعهایی گرفت. اما این برای آنچه که نسل جدید میخوانیم اتفاق نمیافتد به این معنی که از کودکی این افراد در قبال منابع مختلفی از هویتیابی قرار گرفتهاند. یکی در کودکی شبکه امید را تماشا کرده است و دیگری به خاطر تقویت زبان برنامه دیگری دیده است و این منابع بر خلاف گذشته متعدد است.
وی با بیان اینکه یکی از شاخصهای شخصیتی نسل جدید این است که در قبال دیگری اسطورهزدایی شده هستند، گفت: این نسل در مواجهه با دیگری قرار گرفتهاند و این منابع هویتیابی متنوع یعنی معانی که از همان دیگری به سمت آنها میرسد و دیگر اسطورههایی را که میتواند راجع به دیگری ساخته شود رد میکند. فرض کنید آشنایی، افراد را با هویتهای مختلف در معرض دید خردسال و نسل جدید قرار میدهد و او به این نتیجه میرسد که علی رغم اینکه آنها با من متفاوت هستند اما هیچکدام بد و گمراه نیستند و آنچه که وجود دارد همین تفاوت است و این به لحاظ کیفی میتواند ویژگیهای شخصیتی افراد را از همان سنینی که مصرف رسانه دارند بسازد؛ کما اینکه ساخته است.
خویی با اشاره به نتایج یک تحقیق انجام شده که بیشترین تعداد از نسل «زد» را مورد بررسی قرار داده بود، گفت: در این پژوهش ۴۰ هزار نفر از ۱۷ کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند و در آن تاثیرپذیری افراد را در مواجهه با مصرف رسانههای مختلف احصا کرده و این موضوع بررسی شده بود که این افراد چگونه به لحاظ هویتی ساخته یا چه شاخصهای شخصیتی برای آنها ایجاد شده است؟ نتیجه تحقیق این بود که این نسل به لحاظ سیاسی پیشرو هستند. البته این پیشرو بودن به لحاظ سیاسی است و به این معن نیست که آنها در امور سیاسی مداخله میکنند بلکه بیانگر این است که ایده سیاسی آنها نسبت به نسلهای قبل ایده پیشروتری است. این افراد مشتریان زیرکی هستند به این معنا که هم در رسانه و هم در امور مختلف مشتریانی هستند که سخت میتوان سر آنها کلاه گذاشت. یعنی رسانه افسونزدایی شده زیرا نسل پیشتر با افسون مدیا و نسل پیشتر از آن با افسون تلویزیون مواجه بود. تلویزیون به عنوان یک جعبه جادویی جلوی آن قرار میگرفت و در نسل بعد نیز اینترنت این کار را انجام داد. اما در این نسل رسانه افسونزدایی شده و آنها بسیار افسانه و عملگرایی به رسانه نگاه میکنند به همین خاطر اصلا ممیشود سر آنها کلاه گذاشت.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه این افراد در معرض تنهایی هستند چراکه رسانه بخش بزرگی از زندگی آنها را اشغال کرده است، افزود: به طور مثال اگر ما ساعات موسیقی گوش کردن این کودکان را از نوع استفاده آنها از تلفنهای همراه هوشمند کم کنیم این افراد به طور میانگین چهار ساعت در روز از تلفن همراه خود استفاده میکنند و این سبب میشود معاشرتها و روابطی که میتواند به صورت فیزیکی برقرار شود، برقرار نشود و آنها در معرض تنهایی قرار گیرند. همچنین عملگرا و دارای ذهن اقتصادی هستند. این نسل برخلاف نسل پیشترشان رویاپرداز نیستند و عملگرا هستند. نسل پیشتر بیشتر رویاپرداز بود اما آنها بسیار عملگرا هستند و بر مبنای این عملگرا بودن بسیار «راحتبگیر» هستند و اینهای ویژگیهای شخصیتی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته بود.
وی در ادامه به منابع هویتیابی و تفاوت کمی و کیفی این نسل با نسلهای پیشین در این منابع هویتیابی اشاره کرد و گفت: معتقدم که نتیجه در هویت نسل جدید این خواهد شد که دیگری نزد این افراد اسطورهزدایی و تفاوت نزد این افراد در هویتشان معنا شده است. به این معنی که آموزشی که از این نوع از مصرف رسانه گرفتهاند دقیقا خلاف نسلهای پیشین بوده و به راحتی افراد را به عنوان دیگری نمیپذیرند. به راحتی کسی را به عنوان دیگری خودشان نمیپذیرند؛ به این معنا آنها تفاوت را در بدو کار میبینند و این محصول مصرف کردن منابع مختلف هویتیابی است. درنتیجه نوع کنش اجتماعی و نوع حضور اجتماعی این افراد در مقابله با قدرت عرفی است. قدرت عرفی که آغشته به قدرتهای دیگر هم شده است. اما نوع مسئله اصلی که در ایران اکنون با این نسل وجود دارد و این نسل مسئله شده و به سراغ آن میروند به این دلیل است که آنها وارد جدال شدهاند و بسیاری اوقات جدال آنها سیاسی نیست، جدال عرفی است.
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه یک روشنفکر ایتالیایی بر این عقیده است که لازم است مواضع هرگونه جدالی تعیین شود و هرگونه جدال اجتماعی موضعی دارد و آن موضع باید فهم شود، توضیح داد: این جدالی که این نسل شروع کرده مواضع آن با عرف مشخص است و بر مبنای همین اعتراضات اخیر در چند ماه اخیر و حضور این افراد هم در انواع اعتراضات را میتوان تفسیر کرد. همینطور رسانههایی که مصرف میکنند مواضع جدال، جدال با نوعی از تبعیض جنسیتی است؛ علیرغم اینکه ممکن است نسلهای پیشین هم تلاش کرده باشند اما به نتیجه عملی نرسیده است. یعنی جدال با تعیین سبک زندگی برای آنهاست.
وی با اشاره به بیشترین شعار تکرارشونده یعنی زن، زندگی، ازادی در مطالبات اخیر گفت: زن به معنای جدال با تبعیض جنسیتی است. زندگی به معنای جدال با تعیین سبک زندگی به این معنا که تفاوتهای مختلف و دیدن تفاوتها برای این نسل دیگر به عنوان ارزشگذاری مطرح نمیشود، یعنی ارزشی برای تفاوت قائل نیستند و خودشان را به عنوان کسی که متفاوت است، ارزشمندتر از کسی که نوع دیگری است نمیدانند. به همین خاطر سبکهای زندگی مختلفی بر مبنای ایدههای مختلف به وجود میآید و این امرِ موجود که سبک زندگی نسبت به سبک زندگیهای دیگر متفاوت است، فقط ارزشگذاری میشود با این مخالفت میکنند و در واقع شکل آزادی هم انحا آزادیهای مدنی، سیاسی و فرهنگی و هرچه که میتوان به معنایی مطالبه دانست.
خویی با تاکید بر اینکه مسئله اصلی این مطالبات از نسل جوان و نسل جدید به نظر سیاسی نیست و این مواضع بسیار عرفی است، گفت: یعنی محل اتصال قدرت و عرف عام است له نظر مسئله شدن نسل جدید و مواجه شدن با نسل جدید به این معناست که او نه قدرت سیاسی بلکه این نسل مردم را به نحوی خطاب قرار میدهد تا مواضع در مقابل آنها در این مواضع عرفی قرار نگیرند. به نظر میرسد از مردم مطالبه میکنند که این مواضعی که ما روی آن جدل داریم مواضعی است که برای عرف قدرت تعیین شده و لزوما عرفی نیستند. بنابراین اگر شما از این مواضعی که قدرت تعیین کرده پس بکشید عرف کار خود را میکند. همواره هم همین بوده و همواره عرف یکی از محلهایی بوده که قدرتهای سیاسی درون آن میخواستند ایدههای خود را به ایدههای عرفی تبدیل کنند و همواره از سویی دیگر نیز عرف کار خود را کرده است و به توازنی رسیده است که در آن توازن تفاوتها معنی میشود.
وی با بیان اینکه مسئله شدن مسئله نسل جدید بیش از هر چیزی در ایرانِ کنونی ما جدال بر سر عرف است؛ عرفی که این نسل جدید بر مبنای هویت خود نمیپذیرد و این جدال، جدال سیاسی نیست، گفت: اصلیترین شاخص این نوع از جدال اجتماعی سوال از سویه اخلاقی است که با ارزشگذاری برای هویتهای مختلف و ارزشگذاری تفاوتها از اینکه منافع متوازن و عادلانه ای برای افراد مختلف به لحاظ اجتماعی رقم بخورد جلوگیری کند.
به گزارش ایران اکونومیست، افسانه کمالی- عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) نیز در سخنانی گفت: اصولا ما نمیدانیم نسل جدید چه کسانی هستند و فقط در مورد سن صحبت میکنیم تا نسل را شناسایی کنیم هر چند که در تحقیق بسیار کوچک و مختصر و اریبی که ایسپا کرده، اصولا مشخص نیست نسل مدنظرشان چه کسی است؟. ایا کودکان هستند؟ آیا نوجوانان یا جوانان یا میانسالان مدنظر هستند؟ آیا خودشان پاسخگوی ویژگیهای خودشان باید باشند یا دیگران باید در مورد آنها صحبت کنند؟ به نظر آن پژوهش به هیچ عنوان پاسخگوی آن گروهی که گم شدهاند نیستند. قصد ندارم بگویم آن پژوهش ارزش ندارد، هر پژوهشی ولو اینکه اشکال داشته باشد خوب است، زیرا میگوید چه باید کنیم و چه نباید کنیم؟
وی با بیان اینکه اصولا کودکان در پژوهشهای جامعهشناسی و به ویژه در ایران حذف شدند افزود: در ایران اصولا نمیدانیم کودک یعنی چه؟؛ حتی از لحاظ سنی. یعنی به دلیل اینکه در دوره ای مسئله جوانان برای ما مطرح بودند و ما در این که چه کسی مسئول کودکان باشد مشکل داشتیم بنابراین خودمان تقسیمبندی کردیم که با تقسیم بندیهای جدید جهانی هم گاه تناقض داشت و تحقیقاتمان هم بین اینها سردرگم بود. به طور مثال یک دوره ای معاونت جوانان ریاست جمهوری داشتیم که نظرشان این بود که ۱۵ تا ۲۰ سال جوان است دوره ای گفتند ۱۵ تا ۱۸ سال و بعد گفتند ۱۸ تا ۳۰ سال و بعد گفتند ۳۰ سالهها و بالاتر به اقتضای زمان که عملا نه ازدواج کردهاند و نه کار دارند و بخشی ادامه تحصیل میدهند، تبدیل به ۳۵ سال شود. بنابراین تکلیف معلوم نیست که ما راجع به چه نسلی صحبت میکنیم .