جواد مقدم در گفت و گو با خبرنگار تسنیم در تبریز، در خصوص پیشرفتهای حوزه دانشگاه اظهار کرد: با وجود اینکه دانشگاههایی چون دانشگاه تهران از دهه 30 فعالیت خود را آغاز کرده است و در دهه 40 فارغالتحصیلانی داشت ولی با توجه به پایین بودن تعدد، دانشجویان مجبور بودند برای ادامه تحصیل به کشورهای خارجی بروند برنامهریزی دقیقی برای تحصیلات تکمیلی همچون امروز وجود نداشت و بعد از انقلاب برای جبران این کمبودها دانشگاهها تقویت شدند و دانشگاههای متعددی تأسیس شد و سطح فرهنگ عمومی جامعه پیشرفت کرده است.
وی افزود: تعداد دانشجو نیز بسیار افزایش یافته است و این موارد بسیار ضروری بود و بعد از این نیز باید شاهد افزایش تعداد دانشجویان باشیم تا به سطح مورد نظر برسیم.
مقدم خاطرنشان کرد: بنابراین حرکتهای دانشگاهها برای ایجاد ظرفیت و کمیت موثر بوده است و پس از آن نیز برای رسیدن به کیفیت مطلوب تلاش شده است و در 10 سال اخیر پیشرفتهای قابلملاحظهای دیده میشود و در حال حاضر از نظر تعداد مقالههای علمی از کشورهای ترکیه و عربستان پیشی گرفتهایم و کشورهای منطقه از نظر تولید علم از کشور ما عقبماندهاند چون بحث تحصیلات تکمیلی پیشرفت قابلتوجهی داشته است و سهم ایران در تولید علم جهانی بیشتر شده است و اگر با بیانصافی نگاه نکنیم آموزش عالی پس از انقلاب پیشرفتهای فراوانی داشته است.
استادیار دانشگاه صنعتی سهند در پاسخ به اینکه آیا این رشد بیرویه تعداد دانشجو مشکلساز نمیشود، گفت: سیاستهای کلان توسعه دانشگاهها در برنامه توسعه چهارم و پنجم به سمتی بود که هنوز ما به تعداد دانشجویان مورد نیاز جامعه دست پیدا نکردهایم و هنوز در روستاها کمبود دکتر داریم و مهندس واقعی که بتواند در صنعت نفت به فعالیت بپردازد نیاز داریم و در بسیاری از زمینهها کمبودهایی وجود دارد و شاید علت اینکه این لفظ بیرویه استفاده میشود این است که بخش آموزش عالی پیشرفت میکند ولی بخش اشتغال آن طور که باید پیشرفت نداشته است.
وی ادامه داد: بخش اشتغال نیز نمیتواند با این کیفیت پیشرفت کند و زمان لازم است تا نیروهای آموزشیافته توسط آموزش عالی تجربه کافی برای کار در محیطهای کاری را پیدا کنند تا این فاصله کمتر شود و برنامهریزی برای ایجاد کار در زمینههای مختلف تحصیلی ایجاد شود که این خود باید توسط خلاقیت فارغالتحصیلان صورت گیرد و منتظر نمانند که دولت برای آنها اشتغال ایجاد کند و مشکل اصلی اینجاست که مردم عادت کردهاند که اقتصاد دولتی 80 درصد اشتغال ایران را بر عهده داشته باشد و این باعث تنبلی مردم شده است.
مقدم تصریح کرد: اگر بخش دولتی خصوصیسازی را توسعه دهد و به بخش خصوصی کمک کند اقتصاد دولتی از 80 درصد به 20 درصد میرسد و فارغالتحصیلی که با بودجه دولتی آموزشیافته است میتواند با بهرهگیری از بخش خصوصی یاری گر دولت باشد و دولت فقط سیاستگذار بوده و عملکننده بخش خصوصی باشد.
مدیر تحقیق و توسعه، صنعت و معدن صنایع خالص سازان روی زنجان گفت: ما به قضاوت سریع با اطلاعات کم عادت کردهایم و چون بیکاران زیادی در جامعه دیده میشود این احساس به وجود میآید که در این زمینه کمکاری شده است. البته در زمینه سیاستهای اصل 4 در دولتهای گذشته کم کاریهایی وجود داشته است و اگر این کم کاریها وجود نداشت و با برنامه پیش میرفتیم اقتصاد در حال حاضر 40 درصد دولتی بود.
وی درباره فضاسازی دولت برای فعالیت بخش خصوص تاکید کرد: ما در کمتر از یک سال نمیتوانیم انتظار خاصی از دولت جدید داشته باشیم. خوشبختانه یک سری اقداماتی صورت گرفته است که مردم عادی این موارد را نوش داروی بعد از مرگ سهراب تلقی میکنند.
مقدم افزود: این کارها باید صورت میگرفت که متأسفانه 8 سال صورت نگرفت و دولت جدید مجبور است در طول دو، سه سال زیرساختها را مهیا کند تا نتایج پس از آن ملموس باشد و در کمتر از یک سال چنین مشکلات بزرگی را نمیتوان ریشه کن کرد.
استادیار دانشگاه صنعتی سهند با اشاره به ارتباط صنعت و دانشگاه خاطرنشان کرد: در خصوص ارتباط صنعت و دانشگاه اخیراً صحبتهای زیادی مطرح میشود ولی زیرساختها مهیا نشده بود و تحصیلی تکمیلات که در دانشگاه توسعه یافته است میتواند دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری را که تجربه و سواد کافی برای انجام پروژههای صنعتی دارند را وارد صنعت میکند.
وی افزود: اگر این دانشجویان به این صورت وارد صنعت شوند با مرور زمان ارتباط بین صنعت و دانشگاه افزایش مییابد و اگر این دانشجویان در این خصوص موفق باشند و صنعت نتیجه فعالیتهای آنها را لمس کند از پروژههای دانشجویان حمایت خواهد کرد تا نتیجه بگیرد.
مدیر تحقیق و توسعه، صنعت و معدن صنایع خالص سازان روی زنجان اظهار کرد: صنعت آمادگی لازم را دارد ولی متأسفانه همکاران دانشگاهی همکاری کمتری داشتند که شاید با ورود دانشجویان به این حوزه همکاری بیشتر شود و همکاران دانشگاهی نیروهایی راهی صنعت میکنند تا صنعت از این نیروهای توانمند استفاده کند و این فاصله از بین برود. دانشجو با حقوق کمتر حاضر به فعالیت است.
وی در پاسخ به اینکه آیا صنعت از دانشگاه زخم خورده است، گفت: به نظر من نباید بگوییم زخمخورده و بهتر است به جای آن از واژه بیتجربگی استفاده کنیم. بیتجربگی صنعت و دانشگاه باعث شده بود که هر کدام از طرف مقابل متضرر شوند و اگر امروز از دانشجویان مقاطع بالا استفاده لازم صورت گیرد هر دو به این اتفاق به عنوان یک معامله مفید نگاه میکنند دانشجوی دکتری یا کارشناسی ارشد مشکل صنعت را برطرف میکند و گوشهای از پروژه را بر عهده میگیرد و نتایج آن را ارائه میکند و استاد و دانشجو و صنعت از این موضوع بهره میگیرند.
مقدم با اشاره به روند پیشرفت دانشگاه گفت: این روند یک روند تدریجی است و اگر به این روند بدبین باشیم نتیجه لازم را نمیگیریم. اگر در روند کنونی مشکلی وجود دارد برنامه گذار و برنامهریز میتواند هدایت کننده باشد و موفقیت و عدم موفقیت همیشه وجود دارد وان روند تدریجی ممکن است پس از چند دهه نتیجه دهد و این حرکتی که در دانشگاهها وجود دارد میتواند ارتباط بین صنعت و دانشگاه را تنگاتنگ کند.