به گزارش ایران اکونومیست به نقل از اویل پرایس، اولین بار ماریو دراگی، نخست وزیر وقت ایتالیا بود که ایده تشکیل کارتل خریداران نفت را مطرح کرد و بعد از آن، جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا این ایده را مورد توجه قرار داد.
اما بسیاری از کارشناسان بازار نفت نسبت به این ایده، بدبین هستند. تقاضای جهانی بالا برای نفت، باعث شد قیمتها افزایش پیدا کند و تولیدکنندگان قدرت بیشتری در قیمت گذاری داشته باشند. محدویت ظرفیت مازاد تولید کشورهای تولیدکننده بزرگ، به آنها قدرت بیشتری بخشید و خریداران نفت را در موضع ضعیفتری قرار داد. با این حال، برخی میگویند کارتل خریداران موفق خواهد بود؛ همان طور که سال گذشته جواب داد و باعث شد قیمت نفت از اوجی که پیدا کرده بود، عقب نشینی کند.
به عنوان مثال، در مقاله ای که اخیرا در وب سایت بارون منتشر شد، این استدلال مطرح شد که برداشت عظیم ۱۸۰ میلیون بشکه نفت از ذخایر نفت استراتژیک آمریکا که با دستور دولت بایدن انجام شد، اقدام موفقیت آمیزی بود؛ به خصوص که با برداشت هماهنگ از ذخایر نفت استراتژیک کشورهای دیگر همراه شد.
در واقع، قیمت نفت سال گذشته کاهش یافت و این کاهش تا حدودی با برداشت هماهنگ کشورهای مصرف کننده از ذخایر نفت استراتژیک همزمان شد و این باور را ایجاد کرد که برداشت از ذخایر اضطراری، موفق بوده است. با این حال، کارشناسان بدبین میگویند این ۱۸۰ میلیون بشکه نفت برداشت شده، باید دوباره به این ذخایر برگردند تا در خور این نام باشد.
درخواستهای بیشماری از صنعت نفت آمریکا برای افزایش تولید شده است و حتی این درخواستها به تهدید تبدیل شده است، اما به افزایش قابل توجه تولید منتهی نشده است. به همین دلیل، موفق ماندن برداشت از این ذخایر همچنان یک پرسش بدون پاسخ مانده است.
اما اندکی بعد، ایده تشکیل کلوب خریداران نفت و پیدا کردن قدرت تعیین قیمت، جای خود را به قطع واردات نفت روسیه برای مجازات پوتین برای حمله به اوکراین و کاهش درآمدهای نفتی مسکو، داد. این ایدهای بود که ابتدا در میان کشورهای گروه و سپس در اتحادیه اروپا جدی شد و به مجازات شدیدتر تحریم کامل نفت و سوخت روسیه تبدیل شد.
از سوی دیگر، مکانیزم سقف قیمت از سوی گروه هفت برای حفظ عرضه نفت روسیه به بازارهای جهانی و کاهش درآمد نفتی این کشور طراحی شد. این مکانیزم، به جهان و به خصوص به غرب نشان داد نمیتواند عرض مدت چند ماه، نفت روسیه را به طور کامل کنار بگذارد. همچنین این حقیقت را نمایان کرد که خریداران نفت هرگز نمیتوانند دست بالاتری نسبت به فروشندگانی پیدا کنند که برای تغییر تولید به شکلی که به آنها اجازه دهد کنترل خود روی قیمتها را حفظ کنند، سازماندهی شده و آماده هستند. به دلیل این که اتحادیه اروپا، خرید نفت روسیه که از طریق دریا حمل میشود را متوقف کرده، مجبور است از کشورهای خاورمیانه که روسیه در اوپک پلاس شریک آنهاست، نفت وارد کند.
اقدام دیگری که واردکنندگان بزرگ نفت در اروپا برای ملایم کردن اثر قیمتهای بالا انجام دادند، فراهم کردن یارانه سوخت بود. دولتهای عضو اتحادیه اروپا برای کاهش تاثیر گرانی قیمت گاز، برای بنزین و دیزل، یارانه دادند و همچنین از درآمد اضافی شرکتهای نفت و گاز مالیات دریافت کردند.
این مداخله از سوی کشورهای مصرفکننده نفت، نشان داد راههای دیگری به جای خواهش از اوپک برای افزایش عرضه وجود دارد. در واقع راههای جایگزین از جمله افزایش تولید داخلی همان طور که آمریکا پس از تحریم نفتی عربی دهه ۱۹۷۰ انجام داد، همواره وجود داشته است.
اما نه درخواست کاخ سفید از اوپک برای افزایش تولید نتیجه بخش بود، نه درخواست از تولیدکنندگان داخلی. هیچ کدام از این رویکردها جواب نداد. شاید یک دلیل مهم و درست موثر واقع نشدن آنها، به دو کشور مصرف کننده بزرگ نفت یعنی چین و هند برمیگردد.
چین که بزرگترین واردکننده نفت جهان و بزرگترین مشتری همه اعضای اوپک پلاس است و هند که سومین مصرف کننده بزرگ نفت جهان است، میتوانند نقش سازندهای در هر گونه ابتکار خریداران نفت ایفا کنند. اما این دو کشور تاکنون از پیوستن به خریداران غربی امتناع کرده اند. در واقع، وقتی میتوانند نفت مورد نیاز خود را به قیمت ارزان از روسیه دریافت کنند، چرا بخواهند چنین کاری انجام دهند؟
همزمان، عربستان سعودی قیمت فروش رسمی نفت خود به خریداران آسیایی را کاهش داده تا سهم بازارش در این منطقه را حفظ کند.
وقتی وزیر خزانهداری آمریکا برای حمایت از ایده سقف قیمت برای صادرات نفت روسیه به آسیا رفت، رسانهها دیدار او از ژاپن، کره جنوبی و وعده این کشورها برای حمایت از سقف قیمت را پوشش دادند اما هدف واقعی، چین و هند بود. این ماموریت و ایده کارتل نفت به یک دلیل ساده شکست خورد. مسئله به این مربوط میشود که چه کسی، بیشتر نیاز دارد. فعلا به نظر میرسد بیشتر از این که اوپک نیاز داشته باشد به خریداران نفت در آمریکا و اروپا نفت بفروشد، خریداران نفت این دو منطقه، به نفت اوپک بیشتر نیاز دارند. در آمریکا، نفت اوپک به عنوان یک کالای وارداتی مورد نیاز نیست بلکه از این نظر مهم است که قیمت سوخت را ثابت نگه میدارد. در چنین وضعیتی، توازن قدرت به شکل برابر میان خریداران و فروشندگان توزیع نشده است.