به گزارش ایران اکونومیست، تیم ملی فوتبال ایران با عبور از جام جهانی مجددا به مرحله تصمیمگیری برای آینده و انتخاب سرمربی رسیده که معمولا یکی از پرالتهابترین دورهها برای تعیین رهبر تیم ملی و مسئول کادرفنی است. در همین دوره پرحاشیه نامهای مختلفی برای هدایت تیم ملی ایران مطرح میشود و هر کسی ساز خود را میزند اما تصمیمگیر نهایی، فدراسیون فوتبال و مسئولان ارشد ورزش هستند که گاهی برای پرداخت دستمزد سرمربی و تامین هزینههای اردوی تیم ملی به داد فدراسیون میرسند.
با اتمام جام جهانی هنوز هیات رئیسه فدراسیون فوتبال تصمیمی درباره سرنوشت آتی نیمکت تیم ملی نگرفته اما مهدی تاج در یک برنامه تلویزیونی در پاسخ به سوالات مجری برنامه، به حضور داشتن کیروش، برانکو، گلمحمدی، مجیدی، دایی و نکونام در میان گزینههای سرمربیگری تیم ملی ایران پاسخ مثبت داد. اندکی بعد وزیر ورزش و جوانان در یک مصاحبه تایید کرد که به انتخاب فدراسیون برای ادامه همکاری با کیروش احترام میگذارد اما خبرهای منتشر شده در رسانههای قطری، حاکی از توافق این کشور عربی با کیروش دارد و با این حساب باید فدراسیون فوتبال برای انتخاب سرمربی بعدی تیم ملی به جمع بندی برسد.
اما سوال این است که مربی بعدی تیم ملی فوتبال ایران باید چه شرایطی داشته باشد و کدام گزینه میتواند بیشترین اثرگذاری را برای فوتبال ملی داشته باشد و هواداران را با خود همراه کند؟
مانند همه سالهای گذشته با دو دیدگاه مواجه هستیم که گروهی مربی ایرانی و گروهی مربی خارجی را ترجیح میدهند. به طور قطع نمیتوان تعداد مربیان ایرانی که شرایط لازم را برای هدایت تیم ملی دارند، بیش از چهار، پنج نفر دانست و در سوی مقابل با گزینههای خارجی بیشماری مواجه هستیم که البته به این راحتیها روی نیمکت تیم ملی نمینشینند.
با توجه بر جو حاکم بر فوتبال ایران و تجربیات گذشته، اینطور به نظر میرسد که مربی ایرانی با کوچکترین لغزش تبدیل به سیبل مخالفان میشود و این احتمال که او را به سرعت پایین بکشند کم نیست! به خصوص که جام ملتهای آسیا در پیش است و برخی قهرمانی در این مسابقات را با وجود قدرتهایی مانند ژاپن، کرهجنوبی، استرالیا، عربستان و حتی قطر از آن ایران میدانند!
با این شرایط به نظر میرسد یک مربی خارجی که دارای برخی ویژگیهای مدنظر فوتبال ایران باشد، گزینه بهتری است چرا که تجربه ثابت کرده ایرانیها نسبت به مربی ایرانی زمان بیشتری را در اختیار یک مربی خارجی، میگذارند.
تجربه همکاری با دراگان اسکوچیچ گواهی بر این است که سرمربی خارجی باید دارای برخی ویژگیها باشد تا بتواند بر فضای تیم ملی ایران احاطه داشته باشد. اسکوچیچ هر قدر هم از نظر نتیجهگیری موفق بود، نتوانست به واسطه کارنامه نه چندان پربار خود، افکار عمومی را با خود همراه کند. حتی او بر شاگردان خود در تیم ملی هم سلطهای نداشت و عنان کار از دستش در رفته بود.
با توجه به این مساله، تیم ملی یک مربی نامدار و دارای شخصیت رهبری میخواهد که نه صرفا رفتار او بلکه نامش هم سنگینی لازم را برای هدایت تیم ملی داشته باشد.
بخشی از آنچه کارلوس کیروش را تبدیل به یک مربی بلند مدت برای فوتبال ایران کرد، تجربه حضور او در تیمهایی مانند منچستریونایتد، تیم ملی پرتغال و رئال مادرید بود. با علم به این مساله، باید نگاه مسئولان تیم ملی به مربیان خارجی باتجربه و به اصطلاح با «رزومه» برود که چندی است از سطح نخست فوتبال اروپا و جهان فاصله گرفتهاند و شرایط لازم را برای حضور روی نیمکت تیم ملی دارند.
نه به عنوان پیشنهاد به فدراسیون، بلکه به عنوان مثال میتوان سراغ مربیانی مانند برت فن مارویک، هکتور کوپر، فلیکیس ماگات، لوئیس انریکه، دونگا، دونادونی، بیلسا، کلینزمن، خراردو مارتینو، پائولو بنتو و اسلوان بیلیچ رفت. البته که دایره مربیان خارجی بسیار اما بودجه و شرایط فوتبال ایران هم در شرایط تحریمی و اجتماعی، خاص است.
در اینجا با یک دیدگاه مختص به جامعه ایران مواجه هستیم که بر اساس دیدگاه کارشناسان مسائل اجتماعی، ایران یک جامعه کوتاه مدت تلقی میشود و کمتر با برنامههای بلند مدت همراهی میکند. تاثیر این دیدگاه را میتوان در دوران کوتاه فعالیت مربیان در تیم ها مشاهده کرد.
به جز کارلوس کیروش که به واسطه شرایط خاص خود مدت زمان طولانی در تیم ملی بود، ایران از سال ۹۷ به این سمت، سه مربی مختلف داشته اما تیمهای کره، ژاپن و استرالیا با یک مربی کار کردهاند.
مطمئنا همه خواهان یک برنامه بلند مدت با یک هدف ارزشمند مانند صعود به مرحله یک هشتم یا یک چهارم نهایی جام جهانی و چه بسا رونق فوتبال ایران تا چهار، پنج سال آینده هستند و هیچ تردیدی در این مساله نیست ولی نقطه ابهام، جایی است که اگر مربی باتجربه تیم ملی دو بازی را پشت سر هم ببازد یا در یک مسابقات مهم نتواند انتظارها را برآورده کند، افکار عمومی و مدیران فدراسیون چقدر به تواناییهای او ایمان خواهند داشت؟
از فدراسیون فوتبال انتظار میرود یک برنامه بلند مدت را با توجه به گزینه بعدی که هدایت تیم ملی را برعهده میگیرد در نظر داشته باشد و علاوه بر تغییر نسل و بهبود سبک بازی، تیم ملی بتواند به کیفیت مطلوب برای قرار گرفتن در جمع ۲۴ یا ۱۶ تیم برتر جام جهانی آینده برسد.
سخن آخر درباره سرمربی آینده تیم ملی ایران، مربوط به نوع رابطه او با هواداران است. ایدهآلترین گزینه برای هدایت تیم ملی، کسی است که به واسطه نام، سبک فوتبال و نتایجی که در آینده به دست میآورد، بتواند هواداران را با خود همراه کند و به نوعی، آنها را هنگام برگزاری دیدارهای تیم ملی سر ذوق بیاورد. بهترین نتایج و عملکرد هم بدون رضایت مردم و طرفداران تیم ملی، نمیتواند اثرگذاری مطلوب را داشته باشد و به نظر میرسد یک مربی با ویژگیهایی که گفته شد، بتواند اهداف فوتبال ایران را دنبال کند.