مذاکرات وین در تعلیق کامل قرار گرفته و مقامات دولت آمریکا با صراحت میگویند، دیگر احیای توافق هستهای در اولویت سیاستگذاریهای آنها قرار ندارد. تلاشهای میانجیگرایانه اروپاییها و حتی آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای گرهگشایی در انسداد مذاکرات ایران و آمریکا، به حداقل ممکن رسیده است. مجموع این روند موجب شده که اکنون بیش از هر زمان دیگری از «مرگ برجام» سخن گفته شود.
به گزارش فرارو، در چنین فضایی از سردی حاکم شده بر مسیر احیای توافق، هفته گذشته، «میخائیل اولیانوف» نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین در توئیتی، از اعلام آمادگی چندین باره ایران برای به نتیجه رساندن مذاکرات وین خبر داد. اما نکته قابل تامل این بود که حتی چند روز قبل از انتشار این خبر مهم از سوی اولیانوف که مجددا امیدها را برای احیای توافق احیای کرد، باز هم صدای مخالفان توافق و برجام بلند شده بود.
در این بین، سعید جلیلی، رئیس تیم مذاکره کننده هستهای در دولت احمدینژاد، به عنوان سرشناسترین نماینده جریان ضد برجام در کشور، بیش از دیگران سازهای خود را در مخالفت با احیای توافق کوک کرد. او در جدیدترین اظهاراتش عنوان کرد: «مردم فهمیدند که مذاکرات نتیجهای ندارد؛ برخی میگفتند اگر مذاکره کنیم به نتایج خوبی میرسیم، اما در دوران مسئولیت خودم هم بارها گفتم که نتیجه چندانی از این مذاکرات حاصل نمیشود.»
آنچه اتفاق افتاده این است که همزمان با مطرح شدن گرایش ایران برای به نتیجه رسیدن توافق، صدای مخالفان نیز بلندتر شده است. همین امر نیز انتقادات از دولت در ارتباط با ضرورت احیای برجام را افزایش داده است. با این تفاسیر، در راستای بررسی میزان انطباق دیدگاهها و رویکرد طیف ضدبرجامی با واقعیات موجود اقتصادی و اجتماعی در ایران، فرارو با حشمتالله فلاحتپیشه، استاد دانشگاه و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم گفتگو داشته است.
تنها راه حل اختلافات دیپلماسی است/ با واقعیتها کنار بیاییم
هدفگذاری مخالفان دیپلماسی حشمتالله فلاحتپیشه به فرارو گفت: «در عالم سیاست مهمترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و جریانهای سیاسی، رویدادها هستند. زیرا به طورکلی سیاست عرصهای است که میتوان در آن بسیار ادعا کرد. نمونه این مسئله را هم در سخنرانیهای سیاسی مشاهده میکنیم. متاسفانه در ایران بیشترین وعده و ادعاهایی که مطرح میشود در حوزه سیاست است و اتفاقا بیشترین وعدههای انجام نشده هم در همین عرصه است که توسط سیاستمداران مطرح شده است.»
وی ادامه داد: «یکی از این وعدهها، مسئله برجام است و برای ارزیابی این مسئله هم بررسی رویدادهای امروز کافی است. درست است که بزرگترین ضربه این توافق هستهای از سوی ایالات متحده زده شد و عملاً روی کار آمدن دونالد ترامپ منجر به این شد که به طور کلی مسیر دیپلماسی تغییر کند. اما در همان زمان هم که برجام امضا شد، چالشهای ضددیپلماسی بسیاری به راه افتاد. به طوری که این مسئله مطرح شد که آیا لزوما ایران نیازی به دیپلماسی هستهای دارد؟ دقیقا همین دیدگاهی که بر مجلس و دولت فعلی حاکم است، در آن دوره دیپلماسی هستهای را زیرسوال میبردند و مدعی بودند که برجام هیچ تاثیری در اقتصاد ندارد و آنچه در اقتصاد مشکل ساز شده، مسئله سوءمدیریت است.»
او افزود: «نکته جالب این است که حالا همین تفکر که مخالف دیپلماسی هستهای بودند بر قوه مجریه و مقننه حاکم شدهاند و بدترین و شدیدترین نوسانات اقتصادی تاریخ ایران طی همین یک سال اخیر در کشور ایجاد شده است. قیمت دلار که جهشهای عجیب داشت و کسری بودجه بالا و افزایش نقدینگی و تورم شدید دقیقا در همین دورهای رخ داد که آقایان مخالف برجام قدرت را در اختیار گرفتند. آنقدر شرایط صادرات در این دوره نامناسب است که دولت و مجلس به جای درآمد خارجی به سراغ داخلیها آمدند و بالاترین نرخ مالیاتی در همین دوره ایجاد و از مردم گرفته شده است که بخش عمده آنها مالیات بر درآمد کارمندان و طبقات متوسط و مولد است. به طوری که یکی از مقامات دولتی اعلام کرد که یکی از معدود درآمدهای دولت که کاملا محقق شده، همین درآمدهای مالیاتی است.»
این تحلیلگر مسائل بین الملل تاکید کرد: «این اتفاقها نتیجه فروش ارزان نفت است. دولت الان دیگر چارهای ندارد و برای اینکه بتواند نفت بفروشد باید ارزان ارائه کند و بر جبران این کمبود هم باید به سراغ مالیاتها بیاید. حالا شما این وضع موجود در کشور با وضعیت کشورهای همسایه که توجه جدی به دیپلماسی دارند، مقایسه کنید. حتی عراق هم کشوری است که از این فرصتها استفاده کرده و بعضا جای ایران را در حوزههای مختلف گرفته است. اینها واقعیتهایی است که باید مخالفان دیپلماسی هستهای به آن توجه داشته باشند و متوجه این مسئله باشند که ما هر روز در حال از دست دادن فرصتها و موقعیتهایی هستیم که کشورهای دیگر به راحتی آن را برای خود مصادره میکنند.»
فلاحت پیشه افزود: «در مجموع به عقیده من سرنوشت محتوم حل اختلافات ایران با کشورهای مختلف در جهان امروز، صرفا دیپلماسی است. اگر هم کشوری به جنگ نظامی با ایران رو آورد وظیفه هر ایرانی است که تفنگ در دست بگیرد و با آن مقابله کند، اما این صرفا مختص همان زمان است. مادامی که جنگی رخ نداده است، لزومی ندارد تا این حد با دیپلماسی مخالفت شود. ما باید متوجه باشیم که جهان امروز، دنیای مذاکره است. سوال من از این آقایان که مخالف دیپلماسی هستهای هستند، این است که آلترناتیو پیشنهادی آنها چیست؟ زیرا اگر پیشنهاد آنها همین رفتار و رویکرد اقتصادی فعلی ایران است که الان هم نتیجه آن را میبینیم و لمس میکنیم و همه میدانند چه بلایی سر کشور آورده است؛ لذا به نظر من بهتر است آقایان دست از ادعاهای توخالی و انتخاباتی بردارند و با واقعیتها کنار بیایند.»
وی گفت: «باید در نظر داشت که وقتی درباره دیپلماسی صحبت میکنیم، اصلا به معنی شکست نیست؛ زیرا ایران کشوری است که در مهمترین حوزه آسیبپذیری کشورهای دیگر که عرصه نظامی است، بیشترین سرمایهگذاری و دستاورد را داشته. به نظر من وقتی حالا در حوزه دفاعی به یک نقطه خوداکتفایی رسیده است، نه تنها دیپلماسی برای ما آسیبزا نیست و بلکه اتفاقا فرصت ساز است. اما جالب این است که وقتی صحبت از مذاکره میشود، همین آقایان ایران را با لیبی و عراق سال ۲۰۰۰ مقایسه میکنند. این در حالی است که این دو کشور سطح آسیبپذیری بالایی داشتند.»
او تصریح کرد: «واقعیت این است که شرایط برزخی ایران صرفا به نفع باقی کشورها مثل چین و روسیه و... است. آنها هم هرکدام به نحوی از این وضعیت ایران سود میبرند. به عنوان نمونه این شرایط ایران برای چین خوشایند است، زیرا میتوانند با تخفیفهای بالا از ایران نفت خریداری کنند و تازه پول آن را هم به شکلهای مختلف پرداخت کند؛ لذا دوست دارند که ایران مادام در چنین وضعیتی به حیات خود ادامه دهد تا منافع آنها تامین شود. این صرفا خواسته چند کشور معدود هم نیست و حتی خیلی از کشورهای همسایه هم از شرایط فعلی ایران استقبال میکنند.»
این نماینده ادوار مجلس ادامه داد: «نکته عجیب این است که همین آقایان مخالف مذاکره، کسانی بودند که در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشتند و با ائتلاف خود را کنار کشیدند. حالا که دولت ائتلافی به روی کار آمده از همان ایدهها و برنامههای خودشان استفاده کنند و حداقل چندماه آرامش را به کشور بیاورند. این آقایان که در تبلیغات انتخاباتی خود مدعی بودند هر کدام جداگانه برنامه برای نجات ایران دارند. چه شد؟ خب الان که دولت ائتلافی خودشان روی کار آمده از این برنامهها استفاده کنند. چرا با دیدگاههای و مدیریت آنها صرفا تورم و مشکلات اقتصادی نصیب مردم شده است؟»
فلاحت پیشه در ادامه گفت: «این اتفاق به این دلیل رخ داده است که در عرصه سیاست ادعا زیاد است، اما عالم سیاست عرصه عملگرایی است. یعنی این اعداد و ارقام و احکام است که تکلیف عملکرد را مشخص میکند. یعنی همان مسئلهای که الان نشان میدهد، شرایط کشور تا چه اندازه خطرناک و نگران کننده است. اجازه دهید برای شفاف شدن عمق این ماجرا یک مثال بیاورم. از نظر من عملکرد دولت قبل در برخی عرصهها ضعیف بود که باید دولتمردان آن دوره دعا میکردند، زودتر آن دوره تمام شود و به تاریخ بپیوندند. اما عملکرد این دولت به مراتب ضعیفتر است. به حدی دولت سیزدهم ضعیف است که الان دولتمردان گذشته میتوانند از اقدامات و سیاستهای خود دفاع کنند.»
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در پایان عنوان کرد: «به طور کلی کسانی که در عرصه سیاست صرفا سخنرانیهای کلی که مشخصا نوعی تشریح مدینه فاضله است را انجام میدهند و اصرار دارند نتایج عملی را به آینده نامعلوم محول کنند، هیچ ایدهای برای امروز و روزمرگی مردم ندارند. این در حالی است که مشکل اساسی در ایران همین مسئله روزمرگی و مشکلات روز است. یعنی دقیقا مشکلاتی که راه حلهای عملی «بهروز» میخواهد نه یک مشت ادعاهای توخالی برای آینده نامعلوم و دور.»