با این وجود هنوز تکلیف کادرفنی تیم روشن نیست. اگرچه در ابتدا مجموعه فدراسیون و وزارت بیمیل نبودند خیلی چراغ خاموش و به دلایل غیرفنی اقدام به حفظ کیروش کنند، اما حالا به نظر میرسد احتمال قطع همکاری با مربی پرتغالی افزایش چشمگیری پیدا کرده و فدراسیون با ادبیات صریحتری در مورد انتخاب یک فرد جدید سخن میگوید. در همین راستا، مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال از احتمال برگزیده شدن یک مربی داخلی یا خارجی برای تیم ملی حرف زده و در مورد گمانهزنیها پیرامون برگزیدن نفراتی همچون جواد نکونام، فرهاد مجیدی، امیر قلعهنویی و... به این منظور گفته: «اگر بخواهیم سرمربی داخلی انتخاب کنیم از میان همین دوستان که اسامیشان مطرح شده است انتخاب خواهیم کرد و هرکدام هم که در شرایط فعلی بیاید، ایثار خواهد کرد. بحثی هم درباره گزینههای خارجی در هیاترئیسه مطرح شده و در این زمینه هیاترئیسه فرصت خواسته است که در جلسات آینده در این زمینه بحث خواهد شد.»
ایثار یا افتخار؟ مساله این است
نکته قابل توجه در سخنان تاج، جایی است که او از پذیرفتن نیمکت تیم ملی از سوی یک مربی ایرانی با عنوان ایثار و فداکاری یاد میکند. این در حالی است که بهطور طبیعی نشستن روی نیمکت تیم ملی هر کشور، به خصوص برای مربیان بومی باید یک «افتخار» بزرگ باشد. حتی یورگن کلوپ که با لیورپول دوران بسیار پرافتخاری را پشت سر گذاشته هم هر زمان بحث حضور او روی نیمکت تیم ملی آلمان مطرح میشود، با اشتیاق از احتمال چنین اتفاقی سخن میگوید. حالا باید پرسید چه بر سر تیم ملی فوتبال ایران آمده که حضور یک مربی داخلی روی نیمکت آن، برای فرد مورد نظر نوعی ایثار و از خودگذشتگی تلقی میشود؟ آیا واقعا شأن و جایگاه تیم ملی، این است؟
مهدی تاج به عنوان کسی که مدتهای طولانی مسوولیت کلان در فوتبال ایران داشته و تنها در یک مقطع کوتاه بیرون از گود مانده، چقدر در دچار شدن تیم ملی چنین سرنوشت تلخی مقصر است؟ بعد از جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹، تاج توافق طلایی با هروه رنار را به هم زد و صرفا به خاطر عجله خودش در انتخاب و معرفی سرمربی تیم ملی، سراغ مارک ویلموتس رفت. همه میدانند و دیگر نیازی به یادآوری نیست که شیاد بلژیکی با فوتبال ایران چه کرد. او با کمترین زمان حضور در کشورمان، بدترین نتایج ممکن را به دست آورد و نهایتا حکم سنگینترین غرامت تاریخ فوتبال ایران را علیه فدراسیون از فیفا گرفت. او با شکست برابر بحرین و عراق، تیم ملی را در آستانه حذف از مرحله پیشمقدماتی جامجهانی قرار داد. این درست همان نقطهای بود که تاج حضور در فوتبال را کنار گذاشت و موقتا به خانه رفت. بعد از آن وضع تیم ملی به شکل غریب و غیرمنتظرهای سر و سامان گرفت تا اینکه او و تیمش دوباره بازگشتند، در تیم دستکاریهای مضر انجام دادند و آن نتایج ضعیف در جامجهانی رقم خورد. آیا واقعا میتوان رد پای رئیس فعلی فدراسیون را در رقم خوردن چنین شرایطی نادیده گرفت؟
تیم ملی ضعیف فعلی که حتی همدلی حداکثری مردم را هم ندارد، بیش از هر چیز دیگری محصول مدیریت شخص تاج و همکاران منتخب و محبوب اوست. جای تاسف دارد که امروز تصاحب نیمکت مهم تیم ملی ایران از نظر آقایان «ایثار» محسوب میشود؛ آن هم تازه از سوی مربیان داخلی که بهطور طبیعی اقبال عمومی به آنها چندان بالا نیست. حقیقتا چه بلایی سر تیم ملی آوردید دوستان؟
دنياي اقتصاد