به گزارش خبرنگار فرهنگی ایران اکونومیست، چند سال قبل بود – آبانماه سال 1397- رهبر معظم انقلاب اسلامی با مجموعهسازان تلویزیونی و مدیران وقتِ سیما دیدار و گفتوگو کردند. در این دیدار بر دفاع از عظمت ایران، فرهنگ ایران، خانواده ایرانی، حرکت باشکوه ملت ایران تأکید شد که جایگاه فیلم و سریال در این میان بسیار برجسته است.
ایشان با اشاره به فاصله گرفتن تلویزیون از درامهای تلخ که یک تلخی در ذائقه مردم ایجاد میکند، فرمودند: «در سریالها به مسائل ملی بپردازید؛ از شهدای عزیز، از دفاعمقدس، از انقلاب، از سبک زندگی اسلامی، از انگیزههای ایمانی ملت و مظاهر آن، از ایستادگیشان در برابر ابرجنایتکاران و مفسدان عالم، از راهپیمایی اربعین و... بگویید؛ عظمت و استقلال و شجاعت و ظرفیتهای علمی و عملی این ملت را با زبان هنر بیان کنید.
این مسئله نشان میدهد که تلویزیونیها نتوانستهاند انتظارات ایشان را برآورده کنند و در جامعه بهعنوان سکویِ قابل اتکای فرهنگساز در جامعه عمل نمیکنند. هرچند در جریانِ سند تحولی امروز صداوسیما به سریالهای استراتژیک تأکید بیشتر شده و به این نکته معاون سیما اشاره کرد.
چندی پیش رهبر انقلاب در دیدار با خانوادههای شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ، کمکاریهای فرهنگی در دستگاهها را یادآور شدند. ایشان فرمودند: « ما در مسائل مربوط به حوادث و تاریخ انقلاب اسلامی و جنایتهای دشمنان از نظر کار رسانهای و تبلیغی، کوتاهی داریم بهگونهای که نسل جوان ما اطلاعات زیادی از حوادث گذشته از جمله جنایات منافقین ندارد.»
این نکته نشان میدهد باید تلویزیون به سمتِ ساخت کارهایی همچون «تمام رخ» برود. آخرین دستپختِ سیمافیلم که ابوالفضل صفری تهیهکنندگی آن را برعهده دارد و این بار کارگردانیاش را محمود معظمی عهدهدار شده است. (حتماً در اواسطِ سریال به لحاظ فنی هم نکاتی درباره نقاط ضعف و قوتِ این سریال مطرح خواهد شد.)
سریالی که به موضوع تحریم و تروریسم اقتصادی میپردازد. خانواده و آدمهایی را نشان میدهد که شخصیت متزلزلی دارند؛ کاری که به گونهای دیگر با چاشنیِ افشای حقایق پشت پرده سایتهای شرط بندی و قمار در «سرجوخه» به نمایش درآمد.
ساخت سریالهای استراتژیک علاوه بر جلوگیری از تحریفهای تاریخی و اتفاقاتِ موجود در جامعه، پشت پردهها و حقایق را برای آدمیان روشن میکند. وقتی لیستِ کارهای تلویزیونی را به نظاره مینشینیم تعداد کارهایی که حوادث و تاریخ انقلاب اسلامی و جنایتهای دشمنان را به نمایش درآورد، در مقابل هزاران کار آپارتمانی، رقمِ ناچیزی است.
همزمان با گلایه رهبر انقلاب نسبت به کوتاهی دستگاههای فرهنگی، معاون سیما به این نکته تأکید کرد که کمکاری شده و ذهن جوانان پُر از شبهه است. او از ساخت سریالهایی با مضمون حوادث تاریخ معاصر انقلاب اسلامی خبر داد.
بسیاری از منتقدین اعتقاد دارند اگر سریالی درست ساخته شود میتواند جامعهای را تغییر دهد. خلأیی که بارها درباره ساخت پرترههای دفاعمقدسی و تاریخی مطرح شده و یا همینطور داستانهای اقتباسی جذاب! این جاهای خالی توانسته بسیاری از ذهنها را دچار تحریف کند.
همان اتفاقی که برخی اوقات با دفاعمقدسِ ما افتاده و یا رسانههای معاند توانستند تصویر غلطی از برخی وقایع تاریخی ما را وارونه جلوه دهند؛ این همان جایی است که به سریالهای استراتژیک نیازمندیم. «تمام رخ»ها اینجا اهمیتشان مشخص میشود.
همین نوع کارها میتواند تنور کنداکتور سیما را گرم و مخاطبان را پروپاقرص پایِ جعبه جادو بنشاند. ساختِ چنین کارهایی در نمایشخانگی هم جواب داده و سریالسازان را به این سمت و سو سوق میدهد که مخاطبان امروز دلباخته فضایِ معمایی و ماجراجویی داستانها هستند.
اگر فیلمنامه، ترکیب بازیگران و عوامل درست انتخاب شوند و بنابر اصولی کنار هم قرار بگیرند، آن تأثیرگذاری محتوایی اتفاق میافتد. در سند تحول رسانه ملّی دیگر نباید جایِ سریالهایی باشد که دچار فقدان قصه، روایت جذاب و هیجانانگیزند. یا ضعف ساختاری دارند و درگیر کلیشهها و فاقد جذابیت اولیه زیباییشناسیاند. امروز دیگر تلویزیون نمیتواند با سریالی خودش را سرزبانها بیاورد که نه محتوای چندان جذابی دارد و نه فرم و شیوه بیان!
وقتی از آثار استراتژیک صحبت میکنیم شاید این سؤال هم پیش آید چرا برای آمریکاستیزی و صهیونیزم جهانی سریال نساختیم؟ آیا مدیران تلویزیون از نویسندگانشان خواستهاند بهجای تکرار مکررات سوژهها، برای پروژه آمریکاستیزی یا استکبارستیزی و حتی مضامین ضدصهیونیستی، سناریویی طراحی کنند؟
بیش از چهار دهه از عمر تلویزیون جمهوری اسلامی میگذارد اما هنوز از سریالهای مؤثری که در مقابله با جنایتکاران، مفسدان عالم، آمریکاستیزی و تقابل ایران در برابر صهیونیزم جهانی ساخته و به آن پرداخته شوند، خبری نیست. البته این نکته را همین چند روزِ گذشته معاون سیما هم به نحوی مطرح کرد.
شاید اینها جزو مطالباتی باشد که این تیم جوان در عرصه مدیریت به آن جامه عمل بپوشانند. حتماً پیشگرفتن راهبردها در این مسیر نیازمند برنامهریزی درست و اصولی و جلوگیری از ساخت برنامهها و سریالهایی است که درونمایه ماندگاری و تأثیرگذاری ندارند.
وقتی دستمزد بازیگرمجریها روزانه چندین میلیون است و هنوز گوینده و مجری کاربلدی در رادیو و تلویزیون، حقوق برنامهایاش به یک میلیون تومان هم نمیرسد و حتی برنامههایی که بیشتر جامعه را بهسمتِ محتواهای ناب و آگاهیدهنده سوق میدهد، نمیتوان با توقف این دستمزدها، هزینههای استودیوهای گران و دکورهای آنچنانی، سریالهای باکیفیت ساخت؟
حتماً اجرای شعارِ مهم «هویتمحوری و عدالتگستری» در صداوسیما میتواند ما را به این نتیجه برساند که بدانیم با چه سیاستگذاری هزینه کنیم که هم مخاطب را جذب کند و هم ثمرات بزرگی برای رسانه ملی به همراه داشته باشد.
در پایان شاید طرحِ این نکته هم خالی از لطف نباشد که جایِ سریالِ طراز انقلابی را خالی نگذاریم. سریالی با این سبک و سیاق حتماً باید فیلمنامه محکم، منسجم و جریانساز داشته باشد. به این نوع کارها حتماً استراتژیک گفته میشود؛ چون میتواند خانوادهها، نگاهها و رفتارها را با خودش همراه کند.
در قالبِ سریالهای استراتژیک هم مفاهیم بلندِ اغنایی وجود دارد و هم محتوای قابل فهم برای همه اقشارِ مردم؛ در واقع مجموعههای تلویزیونی به دلِ مردم نشستند که اصطلاحاً حرفهای مهمی برای مردم داشتند.
متأسفانه گاهی اوقات برخی از سریالها فقط میآیند که آنتن را پُر کنند و امروز برای رقابت با مدیومهای مختلف بایستی سازمان صداوسیما برنامهای برای ساخت امثالِ «تمام رخ»ها داشته باشد که مردم تشنه حقایقیاند که با جذابیت به آنها گفته شود. و سریالهای استراتژیک این خاصیت را دارند.