ایران اکونومیستپلاس: حالا سه سال از حادثه تلخ ۱۳ دی ماه ۹۸ یعنی ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و همراهان شهیدش میگذرد. پس از شهادت حاج سردار سلیمانی، فعالان فرهنگی برآن شدند تا از طرق مختلف؛ شخصیت این شهید را برای مردم روایت کنند. آنچه بدیهی و مبرهن بود، محبوبیت بیحد و حصر سردار سلیمانی به دلیل تواضع و مردمی بودن او در جامعه و میان اقشار مختلف مردم بود اما بدیهیتر از این گزارهها، این بود که این سردار بزرگ ایران و اسلام به اندازه شخصیت تاثیرگذاری که داشت برای مردم تبیین و روایت نشده بود. پس از شهادت سردار سلیمانی تولیدکنندگان محصولات فرهنگی در کشور اعم از مستند، ویدئو کلیپ، شعر، ترانه و کتاب برآن شدند تا برای تبیین و ارائه تعریف و روایت صحیح از شخصیت و منش سردار سلیمانی؛ گمنامی او در این سالها مجاهدت را جبران کنند.
۶۱۲ عنوان در سه سال
براساس آمار منتشر شده از سوی خانه کتاب و ادبیات؛ ۶۱۲ عنوان کتاب با کلید واژه «حاج قاسم» منتشر شده که ۱۸۵ عنوان از این تعداد چاپ اول است. همچنین در مجموع نیز ۵۹۰ کتاب با کلید واژه«قاسم سلیمانی» در این سه سال منتشر شده که ۱۸۰ عنوان از این تعداد چاپ اول بوده است.
پس از شهادت سردار سلیمانی و پیش از تشکیل بنیاد و مکتب حاج قاسم؛ در ابتدا کتابهای مختلفی درباره این سردار زیر نظر وزارت ارشاد به چاپ رسید. اما پس از تشکیل مکتب و انتشارات مرتبط با این مکتب؛ مقرر شد تا کتابهای مرتبط با این شهید زیرنظر مکتب او به چاپ رسیده شوند. اولین کتاب منتشر شده از سوی مکتب نیز از «چیزی نمیترسم»زندگی نامه خودنوشت شهید از دوران کودکی تا سال ۵۷ بود.
کتاب سازی و تکرار
در مجموع اما بیشتر کتابهای منتشر شده درباره سردار سلیمانی خاطرات افراد دیگر از این سردار بزرگ اسلام است. البته ناگفته نماند که در این بین کتابهایی درباره مراسم تشییع سردار و کتابهای شعر و کتابهایی در حوزه کودک و نوجوان نیز به چاپ رسیده است اما در این سه سال کمتر کتابی است که میتوان به عنوان یک اثر شاخص درباره مسائل مرتبط، شخصیت، زندگی و منش سردار به سراغ آن رفت و خواننده احساس کند دیگر نیازی نداشته باشد به سراغ آثار دیگر برود. البته این تنها سخن ما نیست، بلکه حتی خوانندگان همیشگی کتاب در حوزه جنگ و دفاع مقدس یا تاریخ معاصر ایران یا فعالان این عرصه نیز معتقدند با وجود تعدد آثار درباره سردار سلیمانی اما هنوز اثر شاخصی در این بین قابل مشاهده نیست.
محمدصادق علیزاده فعال حوزه کتاب در گفتگو با ایران اکونومیست درباره این رویه پس از شهادت سردار سلیمانی در صنعت نشر میگوید:« حوزه نشر آفات زیادی دارد و یکی از آفتهای آن کتاب سازی است. کتاب سازی یک رویه عمومی این حوزه است. در حوزه ترجمه وقتی یک موضوعی مورد استقبال واقع میشود مثل ملت عشق یا کتابهای سبک زندگی دختران؛ ناشران مختلف به صورت مشروع و غیر مشروع همان اثر را ترجمه یا همان ترجمه را مجددا وارد بازار میکند. این آفت، آفت عام حوزه نشر است و تنها مختص این سوژه خاص نیست. فضای نشر از این آفت رنج میبرد و هر چیزی که مورد استقبال و فروش قرار بگیرد وارد این چرخه میشود.»
او در ادامه عنوان میکند:« درباره این سوژه خاص اما علاوه بر اینکه اقبالی در فروش وجود دارد، یک احساس تکلیف مضاعفی نیز از سوی تولید کنندگان احساس میشود. یعنی اثری تولید میشود که هم در بازار مورد استقبال مخاطب است و هم اینکه این اثر نسبت به ارادتی که به حاج قاسم وجود دارد وارد بازار شده است. این دو مولفه کنار همدیگر مسئله کتاب سازی را درباره سردار سلیمانی بیشتر کرده است. اگر در موارد دیگر و سایر حوزهها قصد تنها سودجویی مالی تولیدکننده است؛ اما درباره این سوژه در کنار این موضوع ما تولیدکنندههایی داریم که در نوشتن و تولید اثر درباره حاج قاسم احساس تکلیف میکنند. این دو چرخهای را تشکیل میدهند که نتیجه آن در صنعت نشر قابل مشاهده است.»
احتیاط در انتشار اطلاعات
علیزاده همچنین معتقد است که این سوژه یعنی حاج قاسم، در نسبت با مسائل امنیتیای که بعضا بسیاری از آنها باز است، تعریف میشود. او ادامه میدهد:«عمده شناخت مخاطب ایرانی از شخصیت سردار سلیمانی، مربوط به یک دهه اخیر است. اتفاقاتی در این مقطع زمانی افتاده است که مخاطب ایرانی دقیقا آن را لمس کرده، چشیده و در دل این پدیدهها و اتفاقات بوده که شخصیت حاج قاسم برای او معنا پیدا کرده و قهرمان جلوه کرده است. این پدیدهها عمدتا پدیدههای امنیت ملی جمهوری اسلامی و اغلب تمامشان نیز باز است. بحث سوریه، لبنان، یمن، عراق و جدیدا آمریکای لاتین همه باز هستند. این امر باعث میشود که آن طرف ماجرا که نهاد امنیتی مربوطه است؛ در دادن و انتشار اطلاعات و فکتهایی که واقعی و مستند است محتاط عمل کند. این امر باعث میشود که بسیاری از دیتاها و فکتهای واقعی از عملکرد و سیره این شخصیت بیرون نیاید. همچنین این امر باعث میشود که به دلیل خارج نشده اطلاعات واقعی و متقن، پدید آورنده به فقر اطلاعات بربخورد و مجبور میشود از راههای دیگری این خلاء را جبران کند. ما میبینیم در نهضتی که این سالهای اخیر وجود دارد، این است که به سراغ شخصیتهای همراه حاج قاسم برای بیان خاطراتشان از حاج قاسم رفتهاند. افرادی که بعضا ممکن است حتی حشرونشر بسیار کمی با حاج قاسم داشته باشند. یا یکی دیگر ازاتفاقاتی که افتاده؛ تولید اثر درباره پدیدههای انضمامی حاج قاسم مانند تشییع پیکر اوست.»
همه در نیتها ماجورند
این روزنامهنگار و فعال حوزه کتاب همچنین میگوید:«گاهی حتی مجبور شدهاند عقبتر نیز بروند و دوره نوجوانی و جوانی سردار را روایت کنند. در اسناد و کتابهایی که از دوران دفاع مقدس بیرون آمده، نامی از حاج قاسم نیز وجود دارد. به دنبال اتفاقات مربوط به حاج قاسم در آن دوره رفتهاند و آن موارد معدود را گردآوری و جمعآوری کردهاند.»
علیزاده همچنین میگوید که مطالب مشترک فارغ از صحت آنها بین آثار مکتوب تولید شده درباره شخصیت حاج قاسم زیاد است. او میافزاید:«قطعا هر آنکه در تولید این آثار مکتوب درباره حاج قاسم مشارکت کرده در نیت و انگیزهشان ماجور هستند اما در خروجی آثار میبینیم که ما با اثر شاخصی روبرو نیستیم. شاید مهمترین اثری که در این سه سال در میان۶۷۰ اثر تولید شده کتابی است که به خود قلم سردار منتشر شده و با استقبال نیز مواجه شده و یکی دیگر نیز کتاب حاج قاسمی که من میشناسم است و رهبری در برخی فرمایشاتشان نیز به آن اشاراتی داشتند. در میان آثار منتشر شده، مشهوراتی را دیدیم که در فضای مجازی منتشر شده بودند هم چاپ شده بود و بعضی از این مشهورات نیز لحاظ صحت و اتقان هم مشکل دارند و حتی گاهی این خاطرات وارد حوزه شخصی سوژه شده بود.»
سردار در مقابل خودش
او همچنین درباره این موضوع که چرا تا پیش از شهادت سردار سلیمانی اثری درباره این شخصیت روانه بازار نشر نشده بود؛ معتقد است که از جمله افرادی که از مطرح شدن سردار در بین رسانهها جلوگیری میکرد، خود شخص سردار سلیمانی بود. علیزاده این سخناش را تصریح میکند:« سردار اصلا به دنبال خودنمایی و مطرح شدن نبود و علاوه بر این از اقدامات صورت گرفته در این خصوص نیز جلوگیری میکرد. رهبری نیز درباره این وجهه شخصیت سردار نیز گفته است. اما بخش دیگر این مسئله اما مستندنگاری از اتفاقات است که مسئلهای سهل و ممتنع محسوب میشود. شکی در مستندنگاری درباره مسائلی مانند سوریه، عراق یا لبنان نیست و مستندنگاری و شفاف سازی درباره این برهه از تاریخ کشور امری توسط همان نهاد امنیتی مربوطه باید صورت بگیرد اما این را نیز باید درنظر گرفت که وظیفه اول آن نهاد هم مستندنگاری در این خصوص نیست چرا که اولویت این نهاد مسائل دیگری است. اما به هرحال در همان نهاد باید درباره مستندنگاری درخصوص این مسائل هم تدبیر و اندیشیده شود البته اواسط دهه۹۰ نیروی قدس متوجه اهمیت مسئله شد و کم کم رفت و آمد فعالان رسانهای و فعالان رسانهای به مناطقی مانند سوریه و عراق بیشتر شد.»
در زمین و آسمان و اذهان باید جنگید
علیزاده ادامه میدهد:«اگر ما بسیاری از مستندنگاریهای زمان جنگ را نداشتیم و اگر افرادی که در حوزه تاریخ جنگ اثر تولید نمیکردند، بسیاری از موضوعات کلیدی دفاع مقدس برای ما مبهم بود. وقتی ما روایت اول و روایت درست را ارائه ندهیم، روایت دیگری ارائه میشود که جا را برای ما در اذهان عمومی تنگ میکند. مثلا در همین حضور ما در سوریه وقتی شهید باغبانی در سوریه شهید شد، دوربین او به دست تکفیریها و بعد بیبیسی رسید. در این سو تلنگری خوردیم و متوجه شدیم که این فضا نیز اهمیت دارد و همانگونه که بر زمین، هوا و دریا درحال جنگ هستیم باید با اذهان نیز جنگید.»
او البته تصریح میکند که جمهوری اسلامی بهگونهای واقعیت را بر رسانههای جهان تحمیل کرده و با قدرت درحال جلو رفتن است که اکنون رویترز یا واشنگتن تایمز نیز نمیتواند به این مسئله تصریح نکند که دست مقاومت یا جمهوری اسلامی در منطقه بالاتر است. اما اگر این مسئله یک پیوست صحیح رسانهای همراه داشت، واقعیت تا میزان زیادی نسبت به اکنون متفاوتتر بود.