به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه ایران نوشت: «یک چتر سرمهای با طرح مرد عنکبوتی توجه پسر بچه شش هفت ساله را به خودش جلب کرده است. میایستد و با اشاره آن را به مادرش نشان میدهد. مادر هم خوشش آمده اما به نظر کمی از جهت کیفیت چتر تردید دارد. اول قیمت را میپرسد. فروشنده جواب میدهد: «۸۸ هزار تومان.» زن میپرسد: «حالا جنسش خوب است؟ دو بار باز و بسته کند خراب نشود؟» فروشنده یکی از همان چترهای بچگانه را که صورتی است و طرح گربه و قلب روی آن است باز میکند و روبهروی زن میگیرد و بعد خیلی فرز آن را میبندد و دوباره باز میکند. زن به نظر قانع شده. «باشه خوب است.» بچه که خیال میکند مادر میخواهد چتر صورتی را بخرد به صرافت میافتد که منظورش چتر سرمهای بوده و فروشنده از نگرانی بچه خندهاش میگیرد. بعد یک چتر سرمهای را برمیدارد و میدهد دست پسر بچه. بچه هنوز مطمئن نیست این چتر بسته، عین همان باشد که سر در مغازه آویزان شده. فروشنده چتر را باز میکند تا خیال بچه راحت شود. پسر بچه چتر را دست میگیرد و با لبخند از مغازه بیرون میرود.
مغازههای این راسته بازار بزرگ همین دست لوازم را میفروشند؛ چتر و کلاه و دمپایی. کمی بعد چارسوق است و چتر سقف کنگرهدار میدان هر روز روی سر رهگذرانی است که از میدان قدیمی عبور میکنند.
چترفروشها حالا که فصل برف و باران است چترهای رنگی را بیرون مغازهها و حجرهها آویختهاند تا مشتریها کنار خریدهای ریز و درشت حواسشان باشد که چتری هم بخرند.
«توی خانه هرکس معمولاً یک چتر پیدا میشود که بیشتر وقتها هم معلوم نیست کجاست. بیشتر وقتها یک چتر مشکی است که بیش از چترهای دیگر طرفدار دارد. چتر مشکی مثل کفش مشکی است که با همه چیز ست میشود و راحتپوش است. همه هم میتوانند دست بگیرند، هم آقایان و هم خانمها. البته بیشتر مردانه است تا زنانه اما خانمها هم از چتر مشکی خوششان میآید مخصوصاً اگر به لباس مشکی هم علاقه داشته باشند.»
علی شاکر سالهاست در کار فروش چتر است، البته نه فقط چتر چون چتر کالایی نیست که همیشه خریدار داشته باشد و مثلاً مثل کاموای بافتنی نیست که بگویی طرف تابستان میخرد و میبافد برای زمستان. چتر در تابستان به کار کسی نمیآید مگر اینکه بخواهی با آن جلوی تابش شدید آفتاب را بگیری که خب اینجا چندان مرسوم نیست.
آقای شاکر همه جور چتر دارد؛ از چترهای سیاه عصایی گرفته تا چترهای فانتزی رنگی. چترهای بچگانه هم دارد چون بچهها باید چترهای اندازه دست خودشان داشته باشند و حالا مثل زمان بچگی ما نیست که آن چترهای بزرگ را به زور روی سرمان نگه میداشتیم و آخرش هم یک روز توی جامیزی نیمکت کلاس جا میماند و دیگر هیچ وقت پیدا نمیشد.
این روزها کدام مدل چترها بیشتر خریدار دارند؟ یک چتر فانتزی شفاف را از روی میز برمیدارد و باز میکند. چتر طلقی بیرنگی است که روی آن برگهای پاییزی زرد و نارنجی دیده میشود. قشنگ است و جان میدهد برای گرفتن عکسهای زیبا در روزهای بارانی.
«این مدل چترها را بیشتر دختر خانمهای جوان میپسندند. دوست دارند بخرند و با آن عکس بگیرند. وقتی دانههای باران روی آن میافتد خیلی قشنگتر هم میشود، قیمتی هم ندارد. ۱۴۰ هزار تومان است. کیفیتش هم برای مصرف معمول خوب است. اینجا آنچنان هم باران نمیبارد که چترها دوام نیاورند. چترهای مقاوم بیشتر به درد جاهای سردسیر میخورد که برف و باران و بادش زیاد است.»
سراغ چترهای مقاوم را از یک مغازه دیگر میگیرم؛ جایی که بیشتر اجناسش چترهای تیره یا با رنگهای خنثی هستند. عمدهفروش است اما فروش تکی هم دارد. به قول خودش این روزها خیلی از عمدهفروشها تکی هم میفروشند. به هرحال چتر کالایی نیست که تک بفروشی، جنسش از جوری بیفتد.
«برای خرید چتر خوب اولین نکته این است که ببینید چه مدل دستهای مد نظرتان است. دستهها دو مدل عصایی و تاشو هستند که مدل تاشو طرفدار بیشتری دارد چون جمع میشود و میتوان آن را داخل کیف گذاشت. چترهای تاشو مدل اتوماتیک هم دارند که با یک دکمه باز میشوند و دیگر لازم نیست دستی آن را باز و بسته کنیم. در کل مدل عصایی اما به لحاظ کیفیت مقاومتر است و به نظر من اصیلتر است و جزئی از تیپ آدم میتواند باشد، خصوصاً برای آقایان کمی جاافتاده که کت و شلوار و پالتو میپوشند. جوانترها همان چترهای تاشو را بیشتر میپسندند. البته که خیلی جوانها اصلاً چتر دوست ندارند. یکیاش پسر خود من که به هیچ عنوان اگر سیل هم از آسمان ببارد چتر دست نمیگیرد و فوقش کلاه کاپشنش را روی سرش میکشد. البته موتور سوار میشود و میگوید چتر نمیتوانم دست بگیرم. یک زمان از این چترهایی آمده بود که با سربند به پیشانی وصل میشد و برای موتورسوارها بود. الان دیگر این چیزها برای خیلیها لوس است اما به هرحال چتر وسیلهای است که هر کس باید در این فصل در روزهای بارانی همراه خودش داشته باشد.»
فروشنده این را میگوید و ادامه میدهد: «خیلیها هستند که شکایت دارند از اینکه چتری را که میخرند زود خراب میشود یا زنگ میزند. آنها باید موقع خرید به جنس بدنه یا اسکلت چتر توجه داشته باشند که حتماً استیل ضد زنگ یا از جنس آلومینیوم باشد. این فلزات ضد زنگ هستند و بدنه چترهای خوب و مناسب از اینها ساخته میشود. در هنگام خرید چتر توجه به قطر سایهبان هم اهمیت زیادی دارد. هرچه قطر سایهبان بیشتر باشد شما استفاده بهتری از چتر میتوانید بکنید. حتماً شنیدهاید که میگویند بعضی چترها دو نفره هستند. این یعنی قطر سایهبان آن به اندازهای بزرگ است که دو نفر بهراحتی زیر آن قرار میگیرند و از آن استفاده میکنند. رنگ چتر هم که دیگر سلیقهای است اما چترهای با رنگ خنثی پرمصرفتر است. چترهای رنگی هم بسیار زیباست و انعکاس رنگ آن را میشود در چهره کسی که چتر را دستش گرفته دید. مثلاً اگر شما چتر قرمز یا نارنجی دستتان بگیرید صورتتان کمی گلگون به نظر میرسد و چتر آبی صورت را سرد نشان میدهد. چتر مشکی هم آدمها را جدی و گاهی عبوس نشان میدهد.»
راسته سنگفرش خیابان ۱۵ خرداد پسر جوان دستفروش یک چتر سبز بزرگ با گلهای ریز صورتی دست گرفته و آن را روی سرش میچرخاند. چتر وقتی روی هوا میچرخد منظره یک باغچه کوچک را برای آدم تداعی میکند؛ یک باغ کوچک گردان. قطرههای باران که روی آن بیفتد شبیه باغچه باران خورده میشود. پس به قول آقای چترفروش کسی که آن را روی سرش بگیرد انگار آدم شاد و بانشاطی است. اصلاً مگر نه اینکه برای آنکه بخواهند بگویند چیزی تحت تأثیر چیزی دیگر قرار گرفته، از اصطلاح زیر چتر بودن استفاده میکنند. مثلاً میگویند فلانی زیر چتر حمایت فلان جا فلان کس قرار گرفته. این جور وقتها چتر معمولاً استعاره از مورد حمایت قرار گرفتن است. سایه انداختن خصوصیت چتر است که البته گاهی می تواند دربرگیرنده پدیدههای منفی هم باشد. مثل همان دوره کرونا که مثلاً میگفتند چتر کرونا روی سر کشور یا چیزهایی از این دست. چترها برای تزئین و زیباسازی هم استفاده میشوند. احتمالاً شما هم کوچههایی را دیدهاید که با چترهایی رنگی سقف آن را پوشاندهاند.
به هر حال این روزها که باران و برف دارد خودی نشان میدهد آدم یادش میافتد که چتری گوشه خانه دارد. احتمالاً دنبالش میگردد و ممکن است پیدایش نکند. گاهی هم چتر هست اما حوصله زیر سایهاش رفتن نیست. باران میبارد و چترها باز میشوند و قطرهها پی در پی سایهبانهای سیاه و رنگی آنها را درمینوردند. چترها میچرخند و چترفروشها احتمالاً خوشحال میشوند در فصلی برای فروش چترها.»