به گزارش ایران اکونومیست به نقل از روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، حجت الاسلام رضا غلامی در نشست پیوند عشق و تدبیر به مناسبت سومین سالگرد شهادت سردار پاسدار سپهبد قاسم سلیمانی با بیان اینکه داغ شهید قاسم سلیمانی هنوز برای مردم ایران زنده است، گفت: ما شخصیت بزرگی را از دست دادیم که جای خالی او به راحتی پر نخواهد شد. به نظر می رسد، حاج قاسم سلیمانی از یک جامعیت شخصیتی برخوردار بود و در این مناسبت ها ارائه تصویر تک ساحته از او ظلم در حق این شهید بزرگوار است.
وی با اشاره به اینکه حاج قاسم سلیمانی، دو دسته ویژگی داشت که او را از بقیه متمایز می ساخت، افزود: یک دسته از ویژگی ها، ویژگیهای عقیدتی و اخلاقی او بودند مانند اخلاص، عبودیت، صداقت، مهربانی، صفا، صمیمت، مسئولیت پذیری، عهدشناسی، بردباری و غیره و دسته دوم ویژگی ها، مربوط به حوزه مدیریت و تدبیر بود مانند شجاعت، قاطعیت، متوهم نبودن، اهل طراحی و محاسبات دقیق بودن، اهل ارتباط و مشورت بودن، سعه صدر داشتن.
غلامی اضافه کرد: حاج قاسم کسی بود که جدای از افتخارات گوناگون در عصر دفاع مقدس و بعد از آن، در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در شرق کشور و مهمتر از همه، در دوران اخیر، توانست با یک فرماندهی هوشمندانه و کم نظیر، با نابودی داعش که یک غده سرطانی بدخیم در دنیای اسلام بود، توطئه عظیم غرب برای تغییر جغرافیای سیاسی جنوب غرب آسیا به نفع اسرائیل که با همه توان و آبرو برای اجرای آن به میدان آمده بودند را کاملا خنثی کند.
وی با اشاره به دست نوشته آخر سردار سلیمانی، افزود: شهید ظرفیت و انتظار برای شهادت داشت، به طوری که می نویسد «الهی لا تکلنی خداوندا مرا بپذیر، خداوندا عاشق دیدارتم، همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود، خداوندا مرا پاکیزه بپذیر، الحمدلله رب العالمین،خداوندا مرا پاکیزه بپذیر.» این نوشته خیلی عظمت دارد. خیلی حرف ها در آن هست. می تواند برای اهل دل رمزها و رازهایی داشته باشد.
رییس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، پیوند عشق و عقل را به چند شرط امکان پذیر است دانست و گفت: اول عشق، واقعی باشد نه عشق وهمی و خیالی، دوم عاشق از چنان سعه وجودی برخوردار باشد که بتواند همزمان در دو دنیا که همچون دو روی یک سکه است، زیست کند بدون آنکه تعارضی بوجود بیاید. سوم عاشق، مقام واقع بینی اجتماعی را از دست ندهد و در حیات دنیوی دچار اوهام نشود و چهارم عاشق بداند که وعده الهی و نصرت الهی به کسانی که خود را از عقل و دانش برای اداره جامعه محروم میکنند، نمی رسد. در حقیقت، تقوا نصرت آفرین است، اما اقتضای همین تقوا، عقلانیت است. اقتضای همین تقوا سعی و تلاش شبانه روزی است.
غلامی با اشاره به اینکه امروز کشور ما برای عبور از شرایط سخت و پیچیدهای که با آن روبروست، به فکر و منش حاج قاسمها نیاز دارد، افزود: فکر و منِشی که انسانهای بزرگی پرورش دهد، باید به گونه ای باشد که پدر و برادری برای همه مردم ایران و دست نوازششان بر سر همه دختر و پسرهای ایران باشند؛ چه اصلاح طلب، چه اصولگرا.
به گفته وی، سلیمانیها کسانی هستند که خودشان را در دسته بندی های کاذب سیاسی تعریف نکنند؛ خودشان را از خط کشی های جعلی و کاذب بیرون بیندازند؛ با رفتارهای غیر منطقی خودشان، دائم شکاف اجتماعی را بیشتر و بیشتر نکنند. از طرف دیگر، چه در حوزه سیاسی، چه در حوزه مدیریت، اقتصاد و فرهنگ، نباید کسی تصور کند کشور را میشود با خواب و رؤیا و تفأل به قرآن و دیوان حافظ اداره کرد! اما از سخنان و رفتار عدهای، اینگونه تصور میکند که شاید در این عوالم نامعقول سیر میکنند!
وی حکمرانی را با سخنرانی صرف و با حرف های کلی و شعار قابل عینیت ندانست و افزود: باید تلاش کرد، جلو افتاد، مشورت کرد، به نظریه رسید و بهترین روش های علمی را به میدان آورد و هماهنگی را به بالاترین سطح ارتقاء داد و همچنین بین نخبگان کشور اتفاق نظر بوجود آورد؛ بهترین ابزارهای پیشرفته را به خدمت در آورد، سیستم سازی کرد و از همه مهمتر، نقدها را با آغوش باز پذیرفت تا بتوان گام به گام به یک حکمرانی قوی رسید.
غلامی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی و حکمرانی ما در این نظام، باید تماماً بر عقلانیت تکیه داشته باشد، افزود: نباید مسئولین در جمهوری اسلامی حرفهایی بزنند یا اقداماتی بکنند که طرفداران اصلی و محکم نظام هم قادر به دفاع عقلانی از جمهوری اسلامی نباشند. گاهی اوقات بعضی صاحبان تریبون، سخنانی می گویند که جوان انقلابی نمی تواند سخنان آنها را توجیه عقلانی کند. بعضی مسئولان اقداماتی می کنند که نخبه انقلابی نمی تواند از اقدامات آنها دفاع عقلانی بکند و این خیلی بد است؛ یعنی اول ایجاد یأس میکند و بعد زمینه بی تفاوت شدن یا حتی ریزش از جریان انقلاب را فراهم میکند.
وی اظهار کرد: امروز دور کردن کسانی که فاقد عقل پیشرفته سیاسی هستند و دائماً نظام را به سمت رفتارهای نامعقول سوق می دهند، از بدنه حکمرانی کشور، یک امر کاملا حیاتی است. البته این کار هزینه دارد، اما هزینه آن در برابر فایده اش هیچ است. هزاران برابر هزینهاش، سود دارد. البته ما افراد ژرف اندیش، کارشناس، باهوش و با تدبیر کم نداریم، اما روشن است که تجمیع و انباشتهشدن شدن عقلانیت سیاسی در یک نقطه و در کنج بدنه حکمرانی ثمرهای ندارد؛ اگر صدها هزار نخبه هم داشته باشیم، اما در مرکز بدنه حکمرانی نباشند، چه فایدهای دارد؟ عقلانیت سیاسی باید مانند خون در رگ ها و مویرگ های نظامحکمرانی جاری و ساری شود تا بتواند کارساز و اثرش در جامعه قابل لمس باشد.