به گزارش ایران اکونومیست، عباس فاریابی را میتوان فنی ترین مرد شمشیربازی ایران لقب داد چراکه تسلط زیادی به قوانین شمشیربازی دارد و میتواند پاسخگوی هر سوال فنی باشد. او در این سال ها قدم های زیادی برای اصلاح قوانین شمشیربازی برداشته است که شاید در این ایران این قدم ها خیلی به چشم نیامده است.
فاریابی را همیشه می توان در سالن های مسابقه پیدا کرد و این بار هم در سالن مسابقه به سراغ او رفتیم تا در مورد حضورش در شمشیربازی و تلاش هایی که در این سال ها داشته است، صحبت کند. او اظهارات تکان دهنده ای در مورد مشکلات شمشیربازی ایران مطرح کرد که به نظر میرسد فدراسیون باید هر چه سریع تر در جهت رفع آنها اقدام کند تا به اعتبار ایران خدشهای وارد نشود.
در ادامه، گفت و گوی ایران اکونومیست با رییس کمیته فنی آسیا را میخوانید:
لطفا کمی در مورد خودتان صحبت می کنید؟
متولد سال ۱۳۳۳ در کربلا هستم. من ایرانی هستم اما در کربلا زندگی کردیم. ۹ فرزند بودیم که به غیر از برادرم که در جنگ مفقود شد، خدا را شکر بقیه در قید حیات هستند و در سال ۱۳۴۹ هم به ایران مراجعت کردیم. من در دوران دبیرستان ژیمناستیک کار میکردم و عضو تیم دبیرستان بودم. زمانی که به ایران برگشتیم، باز هم ژیمناستیک را ادامه دادم و در سال ۱۳۵۱ که در دانشگاه تبریز پذیرفته شدم، عضو تیم ژیمناستیک دانشگاه بودم. همان موقع هم به شمشیربازی علاقه مند شدم و ثبت نام کردم.
چگونه با شمشیربازی آشنا شدید؟
یکی از هم خوابگاهیهای من در شمشیربازی ثبت نام کرده بود و تعریف زیادی از این رشته کرد و من علاقهمند شدم که با شمشیربازی آشنا شوم. به سالن رفتم و مرحوم صفایی جوان مربی ما بود که خیلی خوش اخلاق بود و همین باعث شد که من جذب این رشته شوم. از همان موقع شمشیر بازی را آغاز کردم و دیگر به آن آلوده شدم.
هادی خامنهای گفت که شمشیربازی رشته غربی است و ما نمی خواهیم که در ایران باشد.
در چه اسلحهای فعالیت میکردید؟
شروع کار من با فلوره بود. در گذشته شروع کار شمشیربازی با رشته مادر یعنی فلوره بود و بعد از گذشت مدتی، شمشیربازان تقسیم می شدند. در واقع فلوره رشته آموزشی بود. آن زمان محدودیتی برای ورود به رشته های دیگر نداشتیم و هر سه رشته را می توانستیم شرکت کنیم، من در اپه بهتر نتیجه گرفتم و آن را ادامه دادم. البته در دوران مربیگری در هر دو رشته فلوره و اپه کار کردم.
در دوران ورزشکاری در چه مسابقاتی حضور داشتید؟
من در دوران دانشجویی در قهرمانی جهان شرکت کردم. دو سال هم خدمت سربازی رفتم چون متولد عراق بودم، من را به خراسان تبعید کردند. دو سال از دوران قهرمانی را در سربازی بودم. پس از آن هم انقلاب شد و شمشیربازی دو سال پس از انقلاب نیز به مدت ۱۰ سال تعطیل شد. البته زمانی هم که به خراسان رفتم، دوباره آنجا هم به مشکل برخوردم و می خواستند من را به دورترین نقطه یعنی مرز افغانستان تبعید کنند. آزمونی در دوران سربازی برگزار کردند و چون رتبه آوردم، مجبور شدند که من را در همان مشهد نگه دارند. وقتی که در مشهد ماندگار شدم، باعث شد که دوباره به سمت شمشیربازی بروم. البته آن موقع مشهد مربی نداشت و از من خواسته شد که مربیگری هم کنم. در زمانی که تبریز بودم، علاوه بر بازیکنی، مربیگری هم انجام میدادم و شاگرد هم داشتم.
مسئله مهمی در شمشیربازی وجود دارد مبنی براینکه چون رشته خاصی است، ساختن مربی هم خیلی سخت است. مربی باید در رشته خودش تبحر داشته باشد تا بتواند ریزه کاری ها را خوب درک کند بنابراین تعداد مربیان کم است و این مشکل تنها در ایران نیست و در اکثر کشورها تعداد مربیان کم است. ۸۰ درصد مربیان آمریکا، خارجی هستند. مربی ایرانی هم در آمریکا زیاد داریم که آخرین نفر هم پیمان فخری بود و در حال حاضر در آمریکا فعالیت می کند.
مربیگری را در مشهد آغاز کردید؟
من مربیگری را در خراسان آغاز کردم و با کمک مرحوم صفایی جوان توانستیم دوباره شمشیربازی خراسان را که افت کرده بود، احیا کنیم. در سال اول دوران سربازی ام، تیم خراسان سوم کشور شد و در سال بعد به مقام دومی رسید. خدمت سربازی ام که تمام شد، مرحوم صفایی شرایطی را فراهم کرد که در همان مشهد ازدواج کردم و ماندگار شدم. سال بعد از پایان دوران سربازی، شرایطی پیش آمد و در کلاس مربیگری مجارستان شرکت کردم و آنجا هم رتبه اول را به دست آوردم. بعد از بازگشت از مجارستان در مشهد شروع به کار کردم و تیم نوجوانان و جوانان ما برای اولین بار در سطح کشور اول شد. نتیجه خوبی بود و قهرمانان متعددی تربیت کردیم و شمشیربازی خوب پیشرفت کرد. سال ۱۳۸۰ قرار بود پست بین المللی بگیرم و لازم بود به تهران بیایم و نقل مکان کردم. من معلم بودم و تهران نمی توانست من را جذب کند و به همین دلیل به کرج رفتم و آنجا ماندگار شدم.
۱۰ سالی که شمشیربازی ایران تعطیل شد چقدر به این رشته آسیب زد؟
بی نهایت آسیب زد. آن زمان جلسه ای در آمفی تئاتر دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد. مطالبی مطرح شد که ما شمشیربازان درگیر شدیم و در آنجا گفتند که شمشیربازی رشته غربی است و ما نمی خواهیم که در ایران باشد. متاسفانه از همان تاریخ، شمشیربازی تعطیل شد و آسیب بسیار جدی به این رشته وارد کرد چرا که ما در بازیهای آسیایی اول بودیم و در زنان و مردان سکو داشتیم. بعد از هفت، هشت سال که در مشهد دنبال وسایلمان رفتیم، دیدیم که همه از بین رفته و تیغه ها هم زنگ زده بودند. خوشبختانه با گرفتن فتوا از آیت الله خمینی، دوباره شمشیربازی راه اندازی شد اما جبران آن تعطیلی ۱۰ ساله خیلی سخت بود.
در آن ۱۰ سال چه اتفاقی برای سالن های شمشیربازی افتاده بود؟
بعد از بازگشایی شمشیربازی یکی از بحران های ما بحث سالنها بود. زمانی که من تبریز بودم، با کمک مرحوم صفایی جوان سالن تخصصی شمشیربازی ساخته شد که سه پیست داشت و همین کار هم در مشهد انجام شد. زمانی که شمشیر بازی تعطیل شد این دو سالن تخصصی شمشیربازی را به رشتههای رزمی دادند و دیگر هم نتوانستیم این دو سالن را پس بگیریم. تبریز تا الان هم از داشتن یک سالن تخصصی شمشیربازی محروم است اما در مشهد تا زمانی که من بودم، یک سالن توانستیم بگیریم و پس از اینکه آقای یعقوبیان رییس هیات شد هم توانست سالن بهتری را تهیه کند.
زمانی که به کرج رفتید، چه فعالیت هایی در شمشیربازی انجام دادید؟
در یکی از مجامع فدراسیون جهانی ۴۰ پروپوزال برای اصلاح قوانین ارائه کردم. مدیر فنی فدراسیون جهانی به پیمان فخری عنوان کرده بود که به من بگوید کافی است.زمانی که من به کرج رفتم، با کمک مرحوم ناظمی شمشیربازی را در کرج راه اندازی کردیم. آن زمان در یک راهرو تمرین می کردیم که این راهرو منتهی به سرویس بهداشتی می شد و خوب نبود. در زمانی که آقای عسگری مسئولیت فدراسیون را بر عهده داشت، طرح خیلی خوبی راه اندازی شد و این طرح تفاهم نامه ای بین فدراسیون، سازمان تربیت بدنی وقت و استانداری بود مبنی بر اینکه هر استان می توانست ۴ سالن شمشیربازی در شهرهای مختلف خود داشته باشد. من و مرحوم ناظمی خیلی تلاش کردیم تا بتوانیم با استفاده از این تفاهم نامه، مجوز احداث چهار سالن در رباط کریم، شهر ری، کرج و شمیران را بگیریم. موافقت احداث این سالن ها را با هزار زحمت گرفتیم و بودجه اولیه برای احداث هر سالن ۱۲۰ میلیون بود. یادم می آید که آن زمان استانداری چهار بار مکان خود را تغییر داد اما باز هم پیگیر به نتیجه رساندن این تفاهمنامه بودیم. با توجه به تورمی که وجود داشت، بودجه دو برابر شد و سالنهای رباط کریم و شهر ری ساخته شد. البته نمیدانم چه اتفاقی افتاد که این دو سالن را به کشتی دادند. بودجه که برای احداث سالن شمشیربازی در شمیران بود را برای ساختن ساختمان اداره کل ورزش شمیران هزینه کردند. همان موقع هم استان البرز و تهران جدا شدند و اداره کل اداره کل ورزش جوانان تهران عنوان کرد که بودجه ساخت سالن در کرج، با توجه به اینکه استان ها جدا شده اند، به کرج تعلق نمی گیرد. من و مرحوم ناظمی دوباره به اداره کل ورزش و جوانان تهران رفتیم و سعی کردیم که این بودجه را بگیریم و کار به جاهای باریک کشید و جنگ و دعواهای زیادی داشتیم. در نهایت به استانداری مراجعه کردیم که استانداری اعلام کرد که این بودجه باید به کرج تعلق بگیرد. بودجه را دوباره از حساب اداره کل ورزش و جوانان استان تهران به خزانه داری برگرداندند و پس از کسر ۵ درصد، به حساب اداره کل ورزش و جوانان کرج واریز شد. در نهایت زمینی را در کرج گرفتیم و شروع به ساختن سالن شمشیر بازی کردیم. خوشبختانه بعد از گذشت هفت سال توانستیم بهترین سالن فنی شمشیربازی را بسازیم. البته کسی قدر این کار را ندانست. زمانی که ماجرای این سالن مطرح بود آقای باقرزاده به من حرفی زد که برایم سنگین بود و گفت من زنده و شما زنده اگر توانستید این سالن را بسازید. واقعا هم سخت بود چون حتی اداره کل ورزش و جوانان کرج هم همکاری نمی کرد. اما من از راه های مختلف ورود کردم حتی یادم می آید آخرین بودجه برای احداث سالن، مبلغ ۶۰ میلیون تومان بود که به حساب اداره کل آمد اما آنها نمی دادند و گفتند که این چون به حساب اداره کل می آید، ما تعیین میکنیم که کجا هزینه شود یا چقدر برای سالن بدهیم. با این حال توانستیم ۶۰ میلیون را به طور کامل از اداره کل بگیرم.
در دورانی که شمشیربازی ایران تعطیل بود، چگونه توانستید ارتباط خود را با آسیا و جهان حفظ کنید و به پست های بین المللی برسید؟
در مدتی که شمشیربازی تعطیل بود، باز هم آن را پیگیری می کردم. از آنجا که رشته تحصیلی من زبان انگلیسی بود قوانین را ترجمه می کردم. در زمان آقای محمد زاده چون خودش یه چهره بینالمللی بود، توانست شش جام جهانی بگیرد. همین باعث شد که ارتباط ما با بیرون کمی قوی شود. من هم عضو کمیته فنی آسیا شدم. زمانی که آقای عسگری سر کار آمد همکاری جزیی وجود داشت اما بعد به دلایلی قطع ارتباط کردیم. یکی از مسائل این بود، نفراتی را برای انتخابات آسیایی و جهانی تعیین کرده بودیم اما بعد اسامی را تغییر داد و ارتباط کاری ما هم قطع شد. حدود یک سال بعد از اینکه آقای باقرزاده رییس فدراسیون شد، پیمان فخری به عنوان دبیر انتخاب شد و چون آقای فخری من را می شناخت از من دعوت به همکاری کرد و مجددا به کار در فدراسیون برگشتم. یکی از کارهایی که آن زمان انجام دادم بررسی قوانین فدراسیون جهانی بود. چون خودم قوانین را به فارسی ترجمه کرده بودم، به موارد زیادی برخورد کردم که اشکال داشت. آقای فخری هم پذیرفت و من شروع به جمع بندی ایرادات کردم و پروپوزال هایی را برای اصلاح قوانین فدراسیون جهانی ارائه کردم. یادم می آید یک سال در یکی از مجامع فدراسیون جهانی ۴۰ پروپوزال برای اصلاح قوانین ارائه کردم. خانم ناتالی که مدیر فنی فدراسیون جهانی بود به آقای فخری عنوان کرده بود که به من بگوید کافی است. کار به جایی رسید که فدراسیون جهانی مجبور شد قوانین را اصلاح کند.
در اصلاح قوانین از شما هم استفاده شد؟
یک گروهی را برای بازنویسی مجدد قوانین تشکیل دادند و طرحی ایجاد کردند که شکل و شمایل قوانین را تغییر دهند. من به خانم ناتالی گفتم این کار را دو سال پیش انجام داده ام و آن را برای رییس کمیسیون قوانین ارسال کرده ام. از من خواست که آن را برای او هم بفرستم و من هم برایش فرستادم. همانجا یک نامهای ارسال کرد که من هم عضو این گروه بررسی مجدد قوانین شوم. این در حالی بود که من اصلا عضو فدراسیون جهانی شمشیربازی نبودم. سال ۹۶ هم در برای عضویت در کمیسیون قوانین فدراسیون جهانی انتخاب شدم.
شما تاکنون چه سمت های بینالمللی داشتید؟
در حال حاضر رییس کمیته فنی آسیا هستم و در انتخاباتی که در تاشکند ازبکستان برگزار شد توانستم بالاترین رای را به دست بیاورم.
سال گذشته هم در انتخابات فدراسیون جهانی برای دومین مرتبه عضو کمیته قوانین فدراسیون جهانی شدم. در بازی های آسیایی هانگژو هم بالاترین مسئولیت را دارم که البته فکر نمی کنم این بازی ها برگزار شود.
ما حتی قدرت نگه داشتن مربیان خودمان را هم نداریم.بیش از ۵۰ مربی ایرانی خارج از کشور هستند که آخرین نفر هم پیمان فخری بود که به آمریکا رفت.
شمشیربازی هم جزو رشته های قدیمی در ایران است اما آنچنان نتوانست جایگاه خود را بین مردم پیدا کند. ۱۰ سال تعطیلی روی این مسئله تاثیر گذار بود یا علت دیگری داشت؟
شمشیربازی در سال ۱۳۲۴ در ایران راه اندازی شد و یکی از رشته های مدرن بود که از غرب وارد شد و خیلی خوب هم پیشرفت داشت. برای آماده سازی جهت حضور در بازیهای آسیایی تهران، دو مربی خارجی وارد ایران شدند که خیلی تاثیرگذار بودند و بعد از بازیهای آسیایی هم باز هم شمشیربازی ایران پیشرفت خود را داشت اما ۱۰ سالی که شمشیربازی تعطیل شد، باعث شد این رشته به شدت نزول کند.
شما با کشورهای زیادی مراوده دارید و کشورهای زیادی هم سفر کرده اید، فکر می کنید که پیشرفت شمشیربازی ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
این مسئله را باید از دو بخش بررسی کرد. از لحاظ لوازم و تجهیزات بخواهیم بگوییم، شمشیربازی ایران خیلی سقوط کرده است و این تورم و مشکلات اقتصادی باعث شده است که از لحاظ تجهیزات بسیار نزول کنیم. شاید بهتر باشد این را بگویم که مدتی پیش جام جهانی جوانان در تهران برگزار شد و این مسابقات را با شرمندگی برگزار کردیم. به گونه ای که در یک مسابقه دو، سه مرتبه دستگاه آپاره خراب شد و مجبور شدیم آن را تعمیر کنیم. امکانات صفر است. البته به این معنی نیست که امکانات نداریم اما در سطح جهانی نیست. الان همه وسیله ها و امکانات در سطح جهان تغییر کرده اند و به روز شده اند اما بودجه ما در حدی نیست که بتوانیم این وسایل را به روز کنیم. ما به حدی از لحاظ تجهیزات افت کرده ایم که حتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس هم قابل مقایسه نیستیم. امیدوارم حرکت جدیدی اتفاق بیفتد. البته آقای سجادی زمانی که وزیر شد، شعار های زیادی داد اما ما چیزی ندیدیم.
در بحث قهرمانی، تیم سابر ما پیشرفت خوبی داشت و آن هم به این دلیل بود که پیمان فخری یکی از داوران زبده جهانی بود و تسلط کامل بر فنون شمشیربازی داشت و همین مسئله باعث شد که در مربیگری هم پیشرفت کند و تیم ایران را بالا بکشد. در تیم سابر، همان چهار، پنج نفر توانستند پیشرفت کنند و پشتوانه ای ساخته نشد. در همین جام جهانی جوانان تهران ۵ تیم شرکت کردند اما تیم ایران نتوانست روی سکو برود که به دلیل نداشتن پشتوانه بود. در اپه و فلوره زمانی که مشکلات اقتصادی زیاد شد، مربیان خارجی رفتند و توانایی جذب مربی خارجی نداشتیم و همین مسئله باعث شد که اپه و فلوره سقوط کنند. در حال حاضر هم راه حل احیای این دو رشته، جذب مربی خارجی است که با توجه به شرایط اقتصادی امکان پذیر نیست.
ما حتی قدرت نگه داشتن مربیان خودمان را هم نداریم. من لیستی را جمع آوری کرده ام که نشان می دهد بیش از ۵۰ مربی ایرانی خارج از کشور هستند که آخرین نفر هم پیمان فخری بود که به آمریکا رفت. مربی که در ایران ساخته شده است، اکنون در کشور دیگری فعالیت میکند و این برای من خیلی زجر آور است. وقتی مربیان در ایران تامین نیستند، در کشورهای دیگر فعالیت میکنند. کشورهای دیگر هم دارند کار میکنند بودجه میگذارند و از آنجا که ساختن مربی سخت است، مربیان خوب کشورهای دیگر را جذب میکنند. در حال حاضر مربی اول فرانسه یک ایرانی است که شاگردش در قهرمانی جهان مصر مدال طلا گرفت. ما از این مربیان میتوانستیم بهترین استفاده را ببریم اما اکنون برای کشورهای دیگر کار می کنند. البته این مسئله برای سیستم ما هیچ اهمیتی ندارد.
شما فرد فنی هستید که آشنایی زیادی با قوانین دارید و با توجه به این مسئله چقدر مسئولان با شما آشنا هستند؟
ابدا با من آشنا نیستند. من قبلا برای ساختن سالن به سازمان تربیت بدنی وقت مراجعه میکردم اما در زمانی که وزارت ورزش تاسیس شد، دو بار به وزارت ورزش رفتم. یک بار با پیمان فخری برای دفاع از بودجه بود و دیگری بحث المپیاد بود که با انوش جهانی رفتیم اما اینکه کمیته ملی المپیک یا وزارت ورزش سراغی از من بگیرند، اصلا چنین اتفاقی نیفتاده است.
سالن شمشیربازی عراق با کمک ایران ساخته شد اما ما خودمان یک سالن مجهز نداریم.
افراد زیادی از ایران رفتند و در کشورهای دیگر مشغول فعالیت شدند، امکان اینکه از ایران بروید برای شما وجود نداشت؟
من پیشنهاد از کشورهای دیگر هم داشتم و ساده ترین آن عراق بود که همین الان هم از من درخواست می شود به آنجا بروم اما دوست نداشتم بروم. اوایل که در ایران شروع به فعالیت کردم، خیلی من را قبول نداشتند و به خاطر اینکه لهجه داشتم، گفتند ایرانی نیستی. وقتی در یک استان، یک نفر پست آسیایی و جهانی دارد، افتخار آن استان محسوب می شود اما نمیدانم چرا برای ورزش و جوانان البرز این مسئله اهمیتی ندارد. زمانی که آقای پور سلمان بر سر کار آمد، نامهای را به استانداری البرز نوشته بود و رونوشت آن را برای اداره کل ورزش و جوانان و آموزش و پرورش استان البرز ارسال کرده بود. البته من در جریان این نامه نبودم و بدون صحبت با من این نامه ارسال شده بود. در نامه عنوان شده بود، با توجه به جایگاه هایی که دارم، از لحاظ شغلی و معیشتی به من توجه شود. از معاونت آموزش و پرورش استان البرز تماس گرفتند و به من گفتند خواسته من چه چیزی است که من تعجب کردم که جریان چیست و بعدا فهمیدم فدراسیون نامه ارسال کرده است. مسئله این است که حتی آموزش و پرورش با من تماس گرفت اما اداره کل ورزش و جوانان استان البرز هیچ تماسی با من نگرفت. شما جای من باشید چه فکری در مورد این سیستم می کنید؟
این در شرایطی است که سالن تخصصی شمشیربازی کرج را من و مرحوم ناظمی باهم ساختیم. زمانی که خشت به خشت این سالن روی هم گذاشته میشد، بالای سر کارگرها بودم و سعی کردم نیازهای آنها را تامین کنم. جالب این است که مدیرکل قبلی ورزش و جوانان استان البرز در نظر داشت که این سالن را به تکواندو بدهد و میگفت شمشیر بازی درآمدی ندارد اما تکواندو درآمدزا است با این حال اجازه ندادیم که این اتفاق بیفتد و این سالن تخصصی را برای شمشیربازی نگه داشتیم.
فکر می کنید جای چه چیزی در شمشیربازی ایران خالی است؟
تجهیزات و سالن. اگر سالن شهید کلاهدوز را دیده باشید باید بگویم که واقعا شرم آور است که رشته ای با این سابقه و نتایجی که در سابر میگیرد، چنین سالنی دارد. همان سالن افراسیابی را هم که برای برگزاری جام جهانی اجاره کردیم، برای برگزاری مسابقات مناسب نیست. چون زمانی که پیست ها تنظیم می شود باید فضایی برای داور وجود داشته باشد که ما این فضا را در آن سالن نداریم. سالن شمشیربازی عراق ۱۸ پیست دارد و در زمانی که عباسی وزیر ورزش بود ساخته شده و حتی خودش هم بازدید کرد و اصلا قابل مقایسه با سالنی که ما داریم، نیست.
شمشیربازی ایران این دو مشکل تجهیزات و سالن را دارد. وضعیت تجهیزات که به شدت خراب است و هزینه ها هم بالا رفته است. تیغه ای که ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان بوده است، در حال حاضر به مبلغ یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان به فروش میرسد. در زمانی که عسگری مسئولیت فدراسیون را برعهده داشت، تجهیزاتی را وارد کرد که همین الان هم به انبار بروید، می بینید که از همان تجهیزات باقی مانده داریم استفاده میکنیم. در زمان آقای باقرزاده فشار آوردیم شرکتی تاسیس شود مانند آنچه در زمان آقای عسگری اتفاق افتاد و تجهیزات وارد کنیم و به هیات ها بفروشیم اما موافقت نشد. همین الان هم چنین اتفاقی بیفتد و دولت و وزارت ورزش کمک کنند تا مجوز واردات تجهیزات گرفته شود، بزرگترین خدمت به این رشته است. همچنین تفاهم نامه ای که در زمان آقای عسگری برای ساختن سالن امضا شد، احیا شود.
بازیکن ما با شمشیر خراب روی پست رفت و از تیم عمان خواهش کنم یک شمشیر به ما قرض بدهد تا بازیکن ما بازی کند.
برای اصلاح قوانین تلاش زیادی کردید و در این راه به چالش هم برخورد کردید؟
زمانی که پروپوزال از طرف ایران به فدراسیون جهانی ارائه می شد، نتیجه نگرفته است اما وقتی همان پروپوزال را سال بعد از طرف یک کشور دیگر مثلا عراق ارائه کرده ام، مورد قبول قرار گرفته است که نمی دانم علت آن چیست.
ضریب مسابقات قهرمانی جهان دو و نیم، مسابقات زون یک و نیم و جام های جهانی یک بود که بعد اروپایی ها پروپوزالی داده بودند که در آن خواسته بودند که ضریب مسابقات زون هم اندازه جام جهانی باشد که تمام قاره ها رای دادند و پذیرفته شد. بعد از آن هم گرندپری ها اضافه شدند و ضریب گرند پری یک و نیم بود. من در مورد ضریب مسابقات زون پروپوزال داده بودم که مورد پذیرش قرار نگرفت. مصر و الجزایر ضرر بزرگی در همین مورد دیدند از این رو پروپوزالی نوشتند و آن را به کنگره بردند من هم روی پروپوزالی که قاره آفریقا ارائه کرده بود، دفاعیه نوشتم و آن را به کشورهای قاره های آسیا، آفریقا و آمریکا ارسال کردم و خواستار این شدم که از پروپوزال قاره آفریقا دفاع کنند در نهایت هم در کنگره با ۹۷ رای موافقت شده و ضریب مسابقات قهرمانی زون ها دوباره یک و نیم شد. من از این کارها زیاد کرده ام اما هیچ کسی با خبر نشده است. ادعایی ندارم اما تا جایی که راه داشته تلاش کردم به شمشیربازی خدمت کنم. برای مسابقات ستلایت سرهنگ پور در جلساتی که می رفتم هر طور که فدراسیون جهانی را مجاب کردم که میزبانی مسابقات را به ایران بدهد. کارهای متعدد زیادی انجام دادم اما دوست نداشتم که خیلی صدایش در بیاید. بیشتر دوست دارم در خفا کار کنم و راحت تر هستم چون روشن بگویم سیستم خیلی برای من ارزش قائل نیست.
از مسئولان چه خواسته ای برای شمشیربازی دارید؟
تنها خواسته من این است که به شمشیربازی برسند. ما در بحث تجهیزات نیاز به کمک داریم. اعتبار کشور ما به حُسن برگزاری مسابقات بین المللی است. وقتی ما یک جام جهانی برگزار میکنیم، خبر آن در کل کشورهای جهان پخش می شود. تاسف می خورم که در جام جهانی جوانان که در تهران برگزار شد، مربی آلمان بدون اینکه متوجه شود، من حواسم هست به مربی کره جنوبی سیم قرقره که به پشت بازیکن وصل می شود را نشان داد که چسب کاری شده بود یا پیست را نشان داد که خط کشی های آن کمرنگ شده بود. این واقعا زشت است و شما در کشورهای دیگر که مسابقات برگزار می کنند، چنین چیز هایی را نمی بینید. آقایان بیشتر از من باید نسبت به این مسائل حساسیت نشان دهند. وقتی تجهیزات و امکانات نداریم باید تهیه شود یا اصلا مسابقه برگزار نکنند.
در جام جهانی تهران به بازیکنان گفتیم با خودکار اسمشان را روی لباس ها بنویسند.من مسئول فنی مسابقات قهرمانی نوجوانان و جوانان آسیا در ازبکستان بودم و شمشیرباز ما شمشیرش خراب بود. او به جایگاه کمیته فنی آمد و به من گفت که آقای فاریابی شمشیرم خراب است و داور اجازه بازی به من نمی دهد. این در حالی است که در همه کشورهای دنیا وقتی بازیکن روی پیست می رود، حداقل سه شمشیر دیگر همراه خود دارد اما شمشیرباز ایران با شمشیر خراب روی پیست می رود. بعد من به عنوان مسئول فنی مسابقات جلوی چشم بقیه باید از جای خودم بلند شوم و از تیم عمان خواهش کنم یک شمشیر به ما قرض بدهد تا بازیکن ما بازی کند، آیا این زشت نیست؟ حالا شاید به این حرفایی که می زنم به برخی ها بر بخورد اما بر بخورد و اشکالی ندارد.
طبق قانون وقتی که شمشیر بازیکن خراب است داور باید آن را بگیرد و تا اتمام بازی پیش خود نگه دارد. بعد مربی تیم اپه ما به جایگاه کمیته فنی آمده و به من میگوید که داور، شمشیر خراب بازیکنان ما را گرفته و یک کاری کنم تا این شمشیر را بدهد تا بتوانند تعمیرش کنند. من باز به سراغ داور رفتم و از او خواهش کردم که شمشیر را بدهد تا آن را ببرند تعمیر کنند. انجام این کارها برای اعتبار خود من هم بد است چون من مسئول اجرای قوانین در مسابقات هستم.
تیم می خواهد به مسابقه اعزام شود می گویند هر کسی که وسیله دارد اعزام می شود، پس مسئولیت تهیه وسایل با چه کسی است؟ پس فدراسیون چه مسئولیتی دارد؟
ما مسابقات بین المللی اصفهان را هم که برگزار کردیم، مشکلات زیادی داشتیم. قوانین مشخص است و در قوانین گفته شده که وزن لباس باید ۸۰۰ نیوتن و تیغه ماراژین باشد اما غیر از نفرات تیم ملی بقیه بازیکنان ایران هیچ کدام از این شرایط را نداشتند. ناظر فدراسیون جهانی خب این نکات را یادداشت می کند و چه کسی باید این مسائل را حل کند؟
اسم نویسی و داشتن لوگو روی لباس بازیکن الزامی است و اگر یک بازیکن این شرایط را نداشته باشد، از مسابقات حذف می شود اما در همین جام جهانی تهران بازیکنان ما هیچکدام را نداشتند. لباس ها هم برای خودشان نبود و از این رو مجبور شدیم که به آنها بگوییم بروید با خودکار اسمتان را روی لباس ها بنویسید. اگر بتوانند این مشکلات را حل کنند نور علی نور است و ما راضی خواهیم بود.