يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 15 - ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۷ دی ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۴

فرصت‌سوزی به سبک دیپلماسی ایرانی / سه نقطه ضعف سیاست خارجی ایران

فرصت‌سوزی به سبک دیپلماسی ایرانی   سه نقطه ضعف سیاست خارجی ایران
کد خبر: ۵۶۲۴۶۸

وجود بوروکراسی پیچیده و منفی در قالب دستگاه سیاست خارجی ایران، حاکم بودن تاخرِ زمانی در نوع نگاه، سیاست‌ها، و رویه‌های حاکم بر دستگاه سیاست خارجی ایران و در نهایت، چیدن تمامی تخم‌مرغ‌ها از سوی دستگاه سیاست خارجی در سبد قدرت‌های شرقی، سه چالش و آفت عمده‌ای هستند که در سال‌های اخیر در قابل سیاست‌ها و کنش‌های سیاست خارجی ایران به وضوح قابل مشاهده و شناسایی هستند. چالش‌هایی که در نوع خود برای ایران هزینه‌زایی‌های خاصی را نیز به همراه داشته اند.



 سامان سفالگر، عرصه سیاست خارجی یکی از مهمترین حوزه‌های حکمروایی در هر کشوری است. حوزه‌ای که در قالب آن روابط یک کشور با جهان بیرونی تنظیم می‌شود و پیام‌ها و سیاست‌های کلان یک کشور در قالب رویه‌ها و رفتار‌هایی خاص نمود عینی پیدا می‌کند. البته که سیاست خارجی صرفا در حوزه سیاسی محدود نمی‌ماند و نقشی قابل توجه در تسهیل روند رشد و توسعه اقتصادی، فناورانه، فرهنگی، علمی، و حتی نظامی کشور‌ها نیز بازی می‌کند.

به گزارش فرارو، از این رو، سیستم حکمروایی در هر کشور بایستی به حوزه سیاست خارجی به مثابه عرصه‌ای بنگرد که کاملا پیچیده است و مدیریتِ درست آن می‌تواند سیل قابل توجهی از فرصت‌ها را برای کشور خلق و طبیعتا مدیریت غلط آن، فرصت‌سوزی‌های زیادی را برای کشور به ارمغان می‌آورد و حتی می‌تواند تضییع منافع ملی را نیز به همراه داشته باشد.

 

از این رو، رصد و تحلیل تحولات چند ماه اخیر سیاست خارجی ایران و رفتار‌ها در این حوزه، تا حد زیادی برخی ضعف‌ها و چالش‌هایی که دستگاه دیپلماسی با آن‌ها رو به رو است و در سطحی کلان، موجب تضییع منافع ملی کشور می‌شوند را آشکار ساخته است. در این رابطه به طور خاص می‌توان به سه ضعف و چالش اساسی نیز اشاره کرد.
۱- چالش بوروکراسی پیچیده و منفی

یکی از مشکلاتی که دستگاه سیاست خارجی کشور از دیرباز با آن دست به گریبان بوده، پیچیده بودن ساختار‌های بوروکراتیک دستگاه دیپلماسی و متعاقبا تصمیم‌گیری‌ها و تحرکاتِ دیر و غیرفرصت‌طلبانه در قالب آن است. این مساله به قدری در سیاست خارجی ایران برجسته و پررنگ شده که حتی برخی از فرصت‌سوز بودن و غیرعملگرایانه بودن سیاست خارجی ایران سخن می‌گویند. در این رابطه به طور خاص می‌توان به دو نمونه و مثال عینی نیز که در مدت اخیر شاهد آن‌ها بوده‌ایم هم اشاره کنیم.

به عنوان مثال، اخیرا "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین به کشور عربستان سعودی سفر کرد و در عین حال در جریان نشست مشترک با کشور‌های عضو شورای همکاری‌های خلیج فارس نیز حضور یافت و مواضعی را به نمایندگی از کشورش اتخاذ کرد که در نقطه مقابل منافع ملی کشورمان قرار داشتند. اشاره به ایران به مثابه قدرتی مداخله جو در منطقه و یا همراهی پکن با ادعا‌های اعراب حاشیه خلیج فارس در مورد مساله جزایر سه گانه تنب‌بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، صدای بسیاری از ناظران و تحلیلگران و حتی مقام‌های سیاسی در کشورمان را نیز درآورد و منجر به طرح انتقادات مختلف از طرف تهران در رابطه با مواضع چین شد.

البته که در محکوم کردن مواضع شی جین پینگ تردیدی نیست با این حال باید توجه داشت که رئیس جمهوری چین در سال ۲۰۱۶ در جریان سفری به تهران، توافقات و قرارداد‌های زیادی را نیز با طرف ایرانی به امضا رساند با این حال از آن زمان تا به امروز، سرعت پیشرفت در روابط دو طرف جهت اجرایی کردن توافقاتشان به شدت پایین بوده است و حتی دیگر کمتر خبری از توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین نیز می‌شنویم.

در این چهارچوب، چینی‌ها با مشاهده کُندی عملکرد ایران، عملا گرایش خود را معطوف به بازیگرانی در منطقه خارومیانه کرده‌اند که عملگرایانه‌تر و فرصت طالبانه‌تر به عرصه سیاست خارجی می‌نگرند و درست به همین دلیل است که شاهد توسعه روابط چین با عربستان سعودی هستیم.

از این منظر، عدم شکار به موقعِ فرصت‌ها از سوی دستگاه سیاست خارجی کشورمان، یک فرصت قابل توجه را از ایران سلب و در اختیار رقبای تهران قرار داده است. موضوعی که همانطور که پیشتر گفته شد تا حد زیادی ریشه در تصمیم‌گیری‌های کُند کشور در حوزه سیاست خارجی دارد که البته این مساله نیز ناشی از روند‌های بوروکراتیک پیچیده و زمان‌بَر دستگاه دیپلماسی و ساختار تصمیمی سازی در این حوزه است.

در نمونه‌ای دیگر در مذاکرات اتمی وین با محوریت احیای برجام نیز شاهد بوده‌ایم که تعلل ایران جهت دستیابی به توافق با غرب، موجب شده تا یکی پس از دیگری، فرصت‌ها از دست ایران خارج شوند و شرایط برای دستیابی به یک توافق و بهبود نسبی فضای معادلات اقتصادی و سیاسی کشورمان از بین برود. در این راستا، مدام دیپلمات‌ها و افراد نزدیک به تیم هسته‌ای کشورمان از تلاش جهت دستیابی به توافقی بهتر با غرب سخن گفته‌اند این در حالی است که تعلل‌های مکرر در این رابطه موجب شد تا ابتدا جنگ اوکراین اتفاق بیفتد، سپس گزاره همکاری ایران با روسیه در قالب جنگ اوکراین و مواضع منفی طرف‌های غربی علیه ایران مطرح شود، در ادامه شاهد برگزاری انتخابات میاندوره‌ای کنگره و تضعیف تیم بایدن و حزب دموکرات در ساختار‌های سیاسی آمریکا بودیم و در نهایت نیز پدیده اعتراضات در ایران اتفاق افتاد که به کل گزاره مذاکره با ایران را از دستورکار دولت‌های غربی خارج کرد.

در این معادله نیز بار دیگر سیاست خارجی ایران فرصت طلبانه و به موقع عمل نکرد و در دام رویه‌های بوروکراتیک و تحلیل‌های سستی نظیر وقوع "زمستانِ سخت" برای اروپا گرفتار شد و نتیجه آن شده که اکنون شاهدیم. در شرایط فعلی، جدا از اینکه اجماعی گسترده علیه ایران در عرصه بین المللی شکل گرفته، شاهد تشدید فشار‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نیز در مورد ایران هستیم که این مساله بدون تردید حامل پیامد‌های جدی برای کشور در ادامه راه خواهد بود.
۲- چالش تأخر

یکی از ویژگی‌های مهم و محوری عرصه سیاست خارجی، سیال بودنِ این حوزه و وقوع تغییرات مکرر و فراوان در قالب آن است. این گزاره به طور خاص پس از وقوع پاندمی کرونا و ایجاد واقعیت‌های جدید در عرصه مسائل بین المللی، ماهیت جدی‌تر و سریع‌تری را نیز به خود گرفته است. رویه‌های میدانی بسیاری از کشور‌ها در حوزه سیاست خارجی نشان می‌دهد که کنشگران مختلف در عرصه بین‌المللی سعی داشته‌اند تا خود را با وقوع تغییرات سریع در عرصه معادلات بین‌المللی، همسو و سازگار کنند و مواضعی را اتحاذ کنند که در راستای منافع آن‌ها است و راهِ آن‌ها جهت دستیابی به منافعشان را کوتاه‌تر می‌کند.

با این حال، اینطور به نظر می‌رسد که سیاست خارجی ایران در این حوزه با یک چالش اساسی رو به رو است و آن مساله "تأخرِ زمانی" است. از این منظر، سیاست خارجی ایران از تحولات روز بین المللی تا حدی عقب‌تر است و درست به همین دلیل از وقوع برخی تغییرات در عرصه روابط بین‌الملل و مناسبات میان کشور‌ها نیز عقب مانده و شوکه می‌شود. جهت فهم بهتر این مساله می‌توان به همان مثال سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان و مواضع خاص وی علیه کشور ما اشاره کرد.

موضوعی که بسیاری از تحلیلگران داخلی را شوکه کرد و نشان داد که کشور‌ها چگونه در عرصه سیال کنونی حاکم بر معادلات بین‌المللی، صرفا عملگرایی پیشه می‌کنند و منافع خود را با فرصت طلبی دنبال می‌کنند. البته که در چند ماه اخیر شاهد برقراری سیلی از اتحاد‌های تازه میان دشمنان و رقبای قدیمی در منطقه خاورمیانه نیز بوده‌ایم که همه و همه در قالب تلاش‌های این دسته از کنشگران، جهت سازگاری با واقعیت‌های تازه بین‌المللی است (در این رابطه می‌توان به تنش زدایی از روابط عربستان با ترکیه و یا ترکیه با امارات اشاره کرد. در عین حال، ترکیه نیز در راستای منافع خود راه تنش‌زدایی و بهبود روابط با دولت بشار اسد در سوریه را در پیش گرفته است).

از این چشم انداز، تاخر زمانیِ فکری و رفتاری دستگاه سیاست خارجی ایران در مدت اخیر در مواجهه با وقوع تغییرات سریع در عرصه بین‌المللی، حد زیادی از هزینه‌زایی را برای کشور به همراه داشته که بهتر است هر چه سریع‌تر اولا این مشکل از سوی متولیان امر شناسایی شود و سپس برای درمان آن راهکار‌های عینی و عملی فوری پیش‌بینی گردد. در این رابطه اینطور به نظر می‌رسد که بایستی سطح انعطاف‌پذیری سیاست خارجی ایران نیز اندکی افزایش یابد.
۳- معمای سبد و تخم‌مرغ‌ها

 

در نهایت باید گفت یکی دیگر از چالش‌ها و مشکلات دستگاه سیاست خارجی کشور که در سال‌های اخیر نمود‌های عینی‌تری را از خود به نمایش گذاشته این است که ایران در مواجهه با تشدید رقابت‌ها و دشمنی‌های غرب علیه خود، بیش از پیش به بلوک شرق و توسعه روابط با آن امید بسته و به بیان دیگر، اینطور به نظر می‌رسد که تمامی تخم مرغ‌های خود را در سبد شرق گذاشته است. این مساله یک پیامد به شدت مخرب و منفی برای کشور دارد و آن برهم خوردن فضای موازنه سیاست خارجی ایران و البته محروم شدن ایران از طیف متنوعی از فرصت‌ها است.

مساله‌ای که فضای سواستفاده را برای برخی کنشگرانی که با کشورمان در عرصه بین المللی ارتباط دارند فراهم می‌کند و موجب می‌شود تا آن‌ها خود را در امتیازگرفتن‌های بی حساب و کتاب از تهران محق بدانند. اکنون ایران تا حد زیادی روی مراودات سیاسی و اقتصادی خود با روسیه و چین در عرصه بین المللی حساب کرده و به صورت خاص خواهان حمایت‌های این دو کشور در شورای امنیت از خود است.

این در حالی است که روس‌ها در جنگ اوکراین به واسطه مطرح شدن آنچه ارائه کمک‌های نظامی ایران به این کشور در قالب جنگ مذکور عنوان شده عملا فشار‌های بین المللی زیادی را متوجه تهران کرده‌اند و البته که با کاهش تعمدی شدید بهای نفت خود (به دلیل تحریم‌ها علیه روسیه) نیز تا حدی سهم بازار نفت صادراتی ایران را در کنترل خود گرفته و حتی قیمت آن را نیز کاهش داده اند.

در مورد چین نیز شاهد آن هستیم که این کشور با عملگرایی‌های خاص خود اولا همانطور که پیشتر نیز گفته شد، برخی مواضع خاص را علیه ایران اتخاذ می‌کند و برای دلجویی از ایران یک مقام رده چندمش را به تهران می‌فرستد و از سوی دیگر بر اساس آنچه به صورت میدانی شاهد هستیم، در حال حذف تدریجی ایران از ابتکار مشهور و مهم خود موسوم به "یک کمربند-یک راه" است. در کنار همه این‌ها بهتر است در نظر داشته باشیم که پکن و مسکو در ازای ارائه حمایت‌های خود از ایران در قالب مجامع بین المللی، بدون تردید امتیازاتی را نیز از ایران طلب می‌کنند و استدلال‌های آن‌ها نیز در این رابطه این خواهد بود که برای ایران، چین و روسیه آخرِ دنیا هستند.

این در حالی است که دستگاه سیاست خارجی و نگاه حاکم بر آن باید تا جای ممکن روابط خارجی کشور را متنوع سازند و از سنگین شدن یک کفه خاص در آن جلوگیری کنند. حراست از روابط خارجی با دیگر کشور‌ها ولو رقبای جدی ایران در عرصه بین المللی، یک الزام جدی است و می‌تواند در کاستن بسیاری از هزینه‌ها علیه ایران مفید باشد.



آخرین اخبار