نخستین نشان طلای بازی های المپیک را برای ایران کسب کرد و دارندهٔ نشان طلای در دستهٔ ۶۷ کیلوگرم، سه عنوان قهرمانی در رقابتهای قهرمان جهانی نشان طلای بازیهای اسیایی 58 و همچنین پنج عنوان قهرمانی ایران میباشد
حبیبی از سریعترین و فنیترین کشتیگیران دوران فعالیت خود بود و مهارت خاصی در اجرای فنون مختلف کشتی، از جمله «یک دست و یک پا» و همچنین «سر و ته یکی» داشت.
حبیبی پس از کنارهگیری از دنیای کشتی، در حوزههای سیاست و سینما نیز به فعالیت پرداخت. وی در سال ۱۳۴۲، کاندیدای مجلس شورای ملی شد و از حوزهٔ بابل برای نشستن روی یکی از ۲۰۰ کرسی مجلس انتخاب شد. او پس از پایان دورهٔ چهار سالهٔ مجلس، در چهار فیلم سینمایی بازی کرد. وی در فیلم ببر مازندران به کارگردان سامویل خاکچیان نقش یک کشتیگیر را ایفا کرد.
امامعلی حبیبی ۵ خرداد ۱۳۱۰ در روستای درزی کلای بابل در استان مازندران به دنیا آمد. حبیبی در ۶ سالگی به مکتبخانه فرستاده شد. ننه بیگم ملاباجی معلم او در مکتبخانه، از علاقهمندان به کشتی بود که فنون لوچو، کشتی سنتی مازندرانیها را به خوبی بلد بود و پس از اتمام کلاس فنون کشتی را به شاگردانش آموزش میداد. حبیبی همواره از تأثیر او در یادگیری فنون کشتی یاد کردهاست. در ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد و به همراه مادر و برادرانش به شهر قایمشهر مهاجرت کرد تا در خانهٔ خواهرش ساکن شود. در آن شهر در مغازه آهنگری با روزی ۵ ریال اجرت مشغول به کار شد و پس از مدتی در کارخانهٔ نساجی قائمشهر استخدام شد و در باشگاه همان کارخانه زیر نظر اسکندر متولی، تمرین کشتی را شروع کرد.
دوران سربازی حبیبی در تیپ مستقل گرگان گذشت و در مهر ماه ۱۳۳۱ فرماندهٔ گردان از او خواست در مسابقات کشتی لوچو در ساری شرکت کند.
حبیبی که در وزن چهارم رقابت میکرد برای این که وزنش معادل قهرمانان وزن پنجم باشد مجبور شد جیبهایش را پر از سنگ کند. با این حال تمام حریفان خود را شکست داد و قهرمان استان در وزن پنجم شد و مفتاح، استاندار مازندران مدال افتخار را به سینهاش زد.
حضور حبیبالله بلور در قائمشهر فرصت خوبی بود تا حبیبی ریزهکاریهای کشتی مدرن را بیاموزد. در مسابقه دوستانهای با حضور شهردار قائمشهر، مقابل تیم منتخب تهران، همه همشهریانش باختند و فقط دست او بالا رفت. بعد از همین مسابقه با حقوق ماهی هزار ریال، به عنوان آتشنشان شهرداری قائمشهر استخدام شد.
در مدت کوتاهی توجه مربیان باشگاه و هیئت کشتی استان را به خود جلب کرد. در یکی از روزهای تمرین بود که توجه حبیبالله بلور (سرمربی تیم ملی در آن زمان) را در بازدید از باشگاه به خود جلب کرد و بلور متوجه نبوغ وی در کشتی شد و از حبیبی درخواست کرد که با عبدالله مجتبوی از قهرمانان کشتی جهان در آن زمان مسابقه بدهد و حبیبی توانست با ضربهٔ فنی کردن مجتبوی در این رقابت، نظر بلور را به خود جلب کند.
حبیبی در سال ۱۳۳۲ در مسابقات قهرمانی کشور به میزبانی اصفهان شرکت کرد و در جایگاه نخست قرار گرفت.
برای سربازی به صورت داوطلبانه به لشکر گرگان رفتم تا اجباریام را بگذرانم. در پادگان شدم کشتیگیر. آنجا دیدم مسابقاتی در استان برگزار شد و آنجا پادگانان کشتیگیر میخواست. من هم چون فنون کمی از دوران کودکی و مکتب آموزش دیده بودم وارد مسابقات شدم. این اولین دورهٔ مسابقات قهرمانی استان بود که با حضور کلیهٔ کشتیگیران در ساری برگزار میشد. من که میبایست در وزن چهارم کشتی میگرفتم را سنگین کردند تا در وزن پنجم کشتی بگیرم تا ترکیب تیم تکمیل شود. مربیام گفت تو باید در وزن پنجم کشتی بگیری. برای همین وزنم کم بود و باید سنگین میشدم. آنها هم سنگینم کردند. من را با کت و شلوار بردند روی باسکول و توی جیبام سنگ گذاشتند تا وزنم بالاتر برود تا بتوانم کشتیگیر وزن پنجم باشم. مسابقات شروع شد و من همه را بردم و شدم قهرمان استان. برای این موفقیت فرماندهٔ پادگانمان به من ۱۲ روز مرخصی تشویقی داد. وقتی به قائمشهر آمدم مردم به من خیلی احترام میگذاشتند و این باعث شد که کشتی را ادامه بدهم. بعد از چند وقت خدمت سربازی تمام شد و من به قائمشهر آمدم. در محل نساجی فعلی یک سالن بود که میرفتم در آنجا تمرین میکردم، یک روز در حال تمرین کردن بودیم که استاد حبیبالله بلور و عبدالله مجتبوی به سالن آمدند جهت کشف استعداد برای تیم ملی. استاد بلور مربی تیم ملی بود و مجتبوی قهرمان جهان. وقتی وارد سالن شدند بعد از چند دقیقه مرحوم بلور به مجتبوی گفت لخت شود و اشاره کرد به من که با او کشتی بگیر. وقتی کشتی شروع شد، من ظرف یک دقیقه با یک سرزیر بغل که همان فن ملاباجی بود او را ضربهٔ فنی کردم. این شروع کشتی ملی من شد. از همانجا توانستم در دل مرحوم بلور جا بگیرم. دیگر همه شهر هم اسم مرا میشناختند و شدم ورزشکار ملی شهر. چند وقت بعد هم کارمند شهرداری قائمشهر!
امامعلی حبیبی در مسابقات انتخابی تیمملی برای حضور در المپیک ملبورن ، جهانبخت توفیق را در مسابقهٔ یکم با فن یک دست و یک پا شکست داد و در مسابقهٔ دوم هم توانست حریف مشهورش را دوباره ضربهٔ فنی کند و به عنوان نمایندهٔ ایران رهسپا ملبورن شود.
وی در ملبورن در دستهٔ چهارم شرکت کرد. این مسابقات نخستین تجربهٔ او در المپیک و مسابقات بزرگ بینالمللی بود. پیش از این مسابقات، او در ایران هم کشتیگیر شناخته شدهای نبود. نوزده کشتیگیر، از جمله اوله اندربرگ سوئدی، تومی ایوانز آمریکایی، علیمبیگ بستایف از شوروی گاریبالدو نیتزولا ایتالیایی، شیگرو کاساهارا از ژاپن، عدیل گنگور از ترکیه و گیولا توث از مجارستان در بازیهای ملبورن، در دستهٔ چهارم و در وزن ۶۷ کیلوگرم روی تشک رفتند و در میان نامداران این وزن کمتر کسی کسب نشان برای امامعلی حبیبی کمتجربه را پیشبینی میکرد. قرعهٔ پانزدهم این مسابقات به نام حبیبی درآمد. وی یکمین کشتی خود را در مقابل قرعهٔ دوازدهم، یعنی اندربرگ، برندهٔ چهار طلا و دو نقرهٔ کشتی آزاد و فرنگی در مسابقات جهانی و المپیک، برگزار کرد و این سوئدی قهرمان المپیک و جهان را در یک مبارزهٔ سخت، و در حالی که ۴ دقیقه و ۴۵ ثانیه از آغاز رقابت سپری شده بود، ضربهٔ فنی کرد. در کشتیهای بعد، توث از مجارستانی و روژه بیله از فرانسه را با امتیاز عالی شکست داد. گاریبالدو نیتزولا از ایتالیا و کاساهارا از ژاپن هم با امتیاز مغلوب حبیبی شدند. او در دور ششم استراحت داشت و در دور هفتم و پایانی، بستایف از شوروی را با امتیاز شکست داد و به نشان طلایی المپیک، دست یافت. شش نبرد حبیبی، در مجموع ۱ ساعت و ۶ دقیقه و ۴۵ ثانیه به طول انجامید و در پایان، امتیازات منفی او ۴ بود. این نشان طلای حبیبی نخستین نشان طلای کشورایران در تاریخ مسابقات المپیک بود.غلامرضا تختی همتیمی وی، توانست دومین طلای ایران را در همین دوره بهدستآورد. حبیبی پس از پایان مسابقهٔ نهایی خود از حال رفت و به مدت یک ماه در بیمارستان استرالیا تحت مراقبت ویژه قرار گرفت؛ در بازگشت، از پل سفید تا قائمشهر برای استقبال او صف بستند و پیروزی او را جشن گرفتند.
امامعلی حبیبی در مسابقات قهرمانی جهان در تهران 1959 توانست با پیروزی برابر تمام رقبایش نشان طلا را از آن خود کند. از رخدادهای مهم این دوره، ضربهٔ فنی شدن دو حریف عنواندار توسط امامعلی حبیبی بود. این آزادکار ایرانی در مجموعِ کمتر از سه دقیقه مبارزه، این دو رقیباش را ضربهٔ فنی کرد. وی نخست واختانگ از شوروی را در کمتر از دو دقیقه ضربهٔ فنی کرد و ناخواسته، روی اجرای فن صحیح و قانونی، دندههای رقیباش را هم شکست و سپساسماعیل اوغان ترکیهای را هم با فن «برات کلندون» در ۱ دقیقه و ۱۵ ثانیه به سرنوشت بالاوادزه دچار کرد.
امامعلی حبیبی که به عنوان قهرمان جهان و المپیک در رویداد دستهٔ پنجم و در وزن ۷۳ کیلوگرم که بیست و سه شرکتکننده داشت، حضور یافت. وی در کمال ناباوری با وجود اینکه ده امتیاز از حریف خود پیش بود مغلوب کشتیگیر آمریکایی خود شد و از دستیابی به نشان بازماند. حبیبی در دور یکم، چون یونگ چون از کرهجنوبی را ضربهٔ فنی کرد. سپس اکسه کارلسون از سوئد، محمد بشیر از پاکستان و گائتانو دِ واسکولی از ایتالیا را با امتیاز برد و پای به دور پنجم نهاد. حبیبی که در کاخ باستانی بازیلیکا با چهار پیروزی در آستانهٔ کسب مدال طلا بود، در شب ششم رقابتها، باید با داگاس از آمریکا کشتی میگرفت. از همهٔ رویدادهای برگزار شدهٔ المپیک ۱۹۶۰ با حضور ورزشکاران ایرانی، فقط فیلم همین مسابقه حفظ شده و توسط فدراسیون کشتی آمریکا منتشر شدهاست.
در این مسابقه حبیبی دو بار از پای راست رقیب زیرگیری کرد و هر دو بار او را خاک کرد. سپس با فن یکدست و یکپای مخالف تعادل حریف را به هم زد و همان فن را تبدیل به کولانداز کرد. لحظهای شانههای بلوباخ با تشک آشنا شد اما بلافاصله پل زد و نزدیک به یک دقیقه ایستادگی کرد و سرانجام از این پل فرار کرد. روند مسابقه از هر جهت یکسویه مینمود و بلوباخ با اختلاف امتیاز فراوانی از قهرمان المپیک ۱۹۵۶ عقب بود. حبیبی که در این رقابت به دنبال کسب امتیازهای بیشتر بود، زیر زانو زدهای را نشان داد و در همین زمان دست چپش بالا آمد و بلوباخ، با فرصتطلبی و هوشیارانه فن رکبی را اجرا کرد و رقیب خود را سرنگون کرد. حبیبی نزدیک به یک دقیقه روی پل شکنندهای که بسته بود، ایستادگی کرد اما ستون اصلی این پل یعنی دست راستش در گروی پلشکن بلوباخ بود و باعث باخت وی شد. امامعلی حبیبی با همین یک شکستی که با ضربهٔ فنی توسط رقیب گمنام آمریکایی بر او تحمیل شد، و به علت مقررات کشتی در آن دوران، بهطور مشترک با گائتانو دِ واسکولی از ایتالیا و بوتاکا از ژاپن چهارم شد. در پایان، بلوباخ آمریکایی طلا گرفت، اسماعیل اوغان از ترکیه نقره گرفت و محمد بشیر پاکستانی هم روی سکوی سوم ایستاد.
حبیبی دو بار ازدواج کرده است. همسر نخست وی نتوانست با شرایط کاری همسرش و اینکه باید همیشه برای مسابقات به سفر میرفت، کنار بیاید و از او خواست بین او و کشتی یکی را انتخاب کند که همین عامل جدایی حبیبی از همسرش شد و مجبور شد با وجود یک فرزند، خانه را ترک کند. حبیبی پس از جدایی از همسر نخست، دوباره ازدواج کرد. او از همسر دومش به عنوان تاثیرگذارترین فرد در موفقیت او در زندگی یاد میکند، زیرا معتقد است او نه تنها از مادرش و فرزند به یادگار مانده از همسر اولش به خوبی نگهداری کرده، بلکه در غیاب او در خانه، برای فرزندانش هم پدر بوده و هم مادر. همسر وی در سال ۱۳۹۲ از دنیا رفت.حبیبی سه پسر و ۲ دختر دارد و همهٔ فرزندانش در خارج ایران زندگی میکنند و تحصیلات عالیه را کسب کردهاند. او نیز در قائمشهر ساکن است و در باغ شخصی خودش که در کنار جادهٔ نظامی قائمشهر قرار دارد به باغبانی میپردازد و همواره برای دیدن فرزندان و نوههایش به آمریکا سفر میکند.
در سال ۲۰۰۷ نام او در فهرست تالار مشاهیر فدراسیون جهانی کشتی فیلا (با نام کنونی اتحادیهٔ جهانی) ثبت شد.